به گزارش خبرنگار ایمنا، تهیه طرحهای جامع و تفصیلی به منظور برنامه ریزی برای شهرها از جمله نخستین رویکردهایی بود که در تمامی جهان و از جمله ایران مورد توجه قرار گرفت، اما ناکارآمدی این طرحها در برخورد با شرایط متحول مناطق شهری در دهههای گذشته، انتقادات صاحب نظران مسائل شهری را برانگیخت و زمینه را جهت گسترش و توسعه دیدگاه سیستمی در برنامه ریزی شهری فراهم کرد که حاصل آن ظهور الگوی جدید و پویای در برنامه ریزی شهری با عنوان برنامه ریزی شهری راهبردی است. برنامه ریزی راهبردی با تمرکز بر موضوعات اساسی شهر، اساس پیوند فعالیتهای مرتبط همه ذی نفعان را برای دوره زمانی مشخص برقرار میکند و به سازمانهای مرتبط در امر مدیریت شهر کمک میکند تا منابع محدود خود را به گونهای مؤثر مورد استفاده قرار دهند.
شهرهای پیشرو در امر برنامه ریزی شهری، سالها است که از این رویکرد در تهیه برنامه برای شهرهای خود استفاده میکنند. مزیتهای رویکرد برنامه ریزی راهبردی، به خصوص ویژگیهای منحصر به فرد آن در ایجاد یک فرایند ساده و پویا برای استفاده نهادها، ارگانها و سازمانهای درگیر با مدیریت شهرها، سبب شده که در کشور ایران نیز این رویکرد به شدت مورد استقبال متولیان مدیریت شهر قرار گیرد، اما متأسفانه به رغم این سابقه نسبتاً طولانی، نتایج تدوین و اجرای برنامههای راهبردی در شهرهای کشور علی رغم برتری نسبت به پیاده سازی طرحهای جامع، نتایج مثبت قابل توجهی را به ارمغان نیاورده است.
شیوه تدوین و اجرای بسیاری از برنامهها در حوزه شهر و مدیریت شهری
«سمیه احمدی نژاد» دکترای برنامهریزی شهری در این باره به ایمنا میگوید: شیوه تدوین و اجرای بسیاری از برنامهها در حوزه شهر و مدیریت شهری به ویژه در کشور ما نشان میدهد در بیشتر موارد برنامههایی به انجام رسیده یا در حال انجام است که صرفاً در لفظ راهبردی بوده و در عمل نتوانسته چندان موفقیتآمیز باشد، به نظر میرسد نظام برنامه ریزی شهری هنوز از جنبه نگرش و درک ماهیت برنامه راهبردی و چه از جنبه اجرایی ظرفیت پیاده سازی در شهرهای کشور را نیافته است.
وی با اشاره به هدف بررسی و چالشهای تدوین برنامه راهبردی در شهرهای کشور با تمرکز بر نقش شهرداریها در تهیه طرحهای توسعهای تدوین شده، اظهار میکند: تا حدود دهه ۱۹۶۰ معمولاً چنین تصور میشد که شهر و مسائل آن مثل هر پدیده دیگری به کمک تعقل و علوم مختلف قابل شناخت و در نتیجه قابل نظارت و هدایت است و فقط باید از علوم و فنون مختلف در این راه کمک گرفت؛ اما تجارب و تحولات بعدی، تردیدهای جدی در نحوه نگرش به شهر و برنامه ریزی در آن به وجود آورد.
این کارشناس ادامه میدهد: در این موضوع معلوم شد که اولاً ماهیت شهرها بسیار پیچیدهتر از آن است که گمان میرفت، دوم اینکه امکانات شناخت و مداخله ما در روند تحولات شهرها بسیار محدود بوده و دیگر اینکه میزان و نوع مداخله در ساختار و عملکرد شهرها امری بسیار حساس است و احتمالاً با عوارض پیش بینی نشده همراه خواهد بود.
وی تصریح میکند: در نتیجه این تحولات و تغییر دیدگاهها نسبت به شهر و انتقادات وارد بر طرحهای جامع و تفصیلی الگوی جدیدی مبتنی بر نگرش سیستمی در برنامه ریزی شهری مطرح شد.
احمدی نژاد میافزاید: به طور کلی در برنامه ریزی سیستمی اعتقاد بر این است که شناخت همه جانبه شهر از طریق تمام اجزا و زیر سیستمهای تشکیل دهنده آن امکان پذیر نیست، بلکه شهر و مسائل آن به عنوان یک کل، چیزی فراتر از اجزای خود دارد، بر اساس تئوری سیستمها، کوتاهترین راه شناخت یک سیستم پیچیده انسانی مانند شهر، شناخت ساختارها و نظامهای حاکم بر آن سیستم بوده و تنها از این طریق است که کنترل آن امکان پذیر میشود، نگرش سیستمی در برنامه ریزی، خود ساخت مایه نوع دیگری از برنامه ریزی با نام برنامه ریزی راهبردی قرار گرفت.
برنامهریزی راهبردی یکی از شیوههای برنامه ریزی و رویکرد نوین
وی خاطرنشان میکند: برنامهریزی راهبردی یکی از شیوههای متعدد برنامه ریزی و رویکرد نوینی در مدیریت شهری است که بر ترسیم چشمانداز، تدوین اهداف پیشرفت و توسعه، رویارویی همه جانبه با مسائل اساسی شهر، استفاده بهینه و اثربخش از منابع کمیاب (حفاظت و اعتلای کیفیت محیط) و دستیابی به نتایج مناسب برای عموم (تأکید بر اجرا و مشارکت) استوار است و جهت توسعه یک شهر را با استفاده از وضع موجود آن و تحلیل عوامل محیطی مشخص میکند، برنامه ریزی راهبردی سازمان را ملزم میکند دوباره آنچه انجام خواهد داد و یا آنچه انجام نخواهد دارد دست به انتخاب بزند.
احمدی نژاد ادامه میدهد: مفاهیم مربوط به مدیریت و برنامه ریزی راهبردی چند سالی است که در فضای مدیریتی کشور مطرح شده تا حدی که در دهههای اخیر مقوله تدوین و اجرای برنامههای راهبردی یکی از بحث برانگیزترین مباحث مدیریتی شده است و تعداد قابل توجهی از سازمانها و ارگانهای دخیل در مدیریت شهری از جمله بسیاری از شهرداریهای کشور سعی کردهاند تا با استفاده از رویکرد راهبردی به تدوین برنامههای توسعه شهری خود اقدام کنند.
وی تاکید میکند: البته مرور اجمالی این طرحها گویای آن است که این برنامهها در لفظ راهبردی بوده و از محتوای تفکر راهبردی بی بهره است، از آنجا که با شناخت و رفع عوامل مؤثر در شکست یک برنامه میتوان به اجرای درست آن میتوان امیدوار بود.
گزارش از زهرا فنایی، سرویس شهرهای ایران خبرگزاری ایمنا
نظر شما