۲۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۶
کرونا کجا بود خانم؟

تعدادی از دستفروشان، فارغ از کرونا، مشغول فروش‌اند. ماسک‌هایشان یا روی چانه نشسته، یا دهانشان را بسته. تعدادی هم بی‌توجه به شیوع بیماری، ماسک‌ها را تا کرده‌اند و در جیب‌ها گذاشته‌اند: «کرونا کجا بود خانم؟» این پاسخ یکی از فروشندگان است.

به گزارش ایمنا، روزنامه همشهری نوشت: «شانه به شانه هم ایستاده‌اند در صف خرید؛ مردمی که ساعت‌ها در راه بودند تا از میان شلوغی خیابان‌ها خودشان را به دور میدان تجریش برسانند و سفره شب عیدشان را کامل کنند. دور میدان، پایین‌تر از پل عابر پیاده به سمت امامزاده صالح (ع) غوغایی برپاست. هر کسی، صدایش را در گلو انداخته و فریاد می‌زند. یکی سبزه‌هایش را حراج کرده، آن یکی سمنوها را کاسه‌کاسه کرده و دور سینی چیده. میوه‌ها رنگ به رنگ، دستمال کشیده و براق منتظرند تا در کیسه‌ها جاگیر شوند و به خانه‌ها بروند. صورت مشتریان ماسک‌زده است اما تعدادی از دستفروشان، فارغ از کرونا، مشغول فروش‌اند. ماسک‌هایشان یا روی چانه نشسته، یا دهانشان را بسته. تعدادی هم بی‌توجه به شیوع بیماری، ماسک‌ها را تا کرده‌اند و در جیب‌ها گذاشته‌اند: «کرونا کجا بود خانم؟» این پاسخ یکی از فروشندگان است.

مردم فارغ از شیوع کرونا، در دومین سال از شروع سال جدید با همه‌گیری بیماری، در تلاش برای رنگین‌تر کردن سفره‌هایشان، پیاده‌روها را قرق کرده‌اند. به سمت پایانه اتوبوس‌ها، جمعیت در هم پیچ‌خورده و راه رفتن نیست. کیسه‌ها با سبزه، سمنو، سیر و سبزی پر می‌شوند و در میان دست‌های مشتری، گره می‌خورند. «بازار کساد است»؛ این را فروشنده سمنو می‌گوید و صدایش را بلند می‌کند: «بدو حراجش کردم.» می‌گوید: «این همه آدم که می‌بینید، اغلب مشتری نیستند. آنها می‌آیند می‌چرخند و می‌روند. کسی آنچنان خریدی نمی‌کند که بازار تکان بخورد.» بازار تجریش در دست دستفروشان است. یک گروه وسایل سفره هفت‌سین چیده‌اند و گروهی دیگر، بالاتر از میدان تجریش به سمت میدان قدس، لباس، حوله و شال می‌فروشند.

تمام امید دستفروشان، شب عید امسال بود و حالا ناامید شده‌اند. سال قبل، این موقع‌ها، در حال جمع‌کردن بساط‌شان بودند. دستور آمده بود برای جلوگیری از شیوع کرونا، بازار تعطیل شود: «باور کنید وضع بازار اسفند سال قبل بهتر از امسال بود.» علی شمع می‌فروشد و روبه‌روی میوه‌فروش‌ها بساط کرده. صدایش را بلندتر می‌کند تا مشتری‌های بیشتری را بکشاند پای بساطش: «خانم گران است؛ گران.» قیمت‌ها چندین برابر سال قبل است. اول بازار، سبزه ۴۰ هزار تومان است، وسط بازار ۳۵ هزار تومان و آن آخرها، همان سبزه را ۲۵ هزار تومان می‌فروشند. دستفروشان خودشان تعرفه‌گذارند. به سمت بالای میدان اما جمعیت بیشتری در پیاده‌راه در رفت‌وآمدند. مرتضی، یکی از فروشندگان مغازه زیر پل عابر پیاده است. آنها لباس راحتی می‌فروشند. او می‌گوید که این دستفروشان کلافه‌شان کرده‌اند. فعالیت دستفروش‌ها از ساعت ۶ بعدازظهر آزاد است. مرتضی و همکارانش هم از کساد بودن بازار گلایه می‌کنند و می‌گویند هیچ وقت وضعیت بازار به بدی امسال نبوده است. حتی پارسال هم اوضاع بهتری داشتند و مردم خرید بیشتری می‌کردند: «به این نمی‌گویند بازار شب عید؛ هر چند که شب‌ها خیلی شلوغ می‌شود اما خریدار کم است. مردم قیمت‌ها را که می‌بینند، فرار می‌کنند.» در این مدت کسی به آنها تذکری درباره تعطیلی مغازه نداده است.

در این شرایط کرونا تنها عنصر فراموش شده بازار است: «شایعه شده بود بیستم اسفند بازار تعطیل می‌شود اما نشد. بعد گفتند بیست و پنجم تعطیل می‌شود. باز هم تعطیل نشد. اگر می‌خواستند تعطیل کنند، باید تا الان این کار را می‌کردند.» مرتضی نگران شیوع بیشتر کروناست. تجمع جمعیت بالاست، تعدادی از دستفروشان ماسک‌ها را فراموش کرده‌اند و کیسه‌ها و پول نقد و کالاها میان آنها دست‌به‌دست می‌شود.

محسن، روی سبزه‌هایش آب می‌پاشد. زیر پل عابر پیاده، بساطش را پهن کرده: «خانم مردم خودشان سبزه می‌کارند. دیگر از ما هم نمی‌خرند.» مغازه بالاتر از میدان، کفش‌فروشی است، داخل مغازه اما خالی است.

یک گروه نوازنده گیتار، همان اطراف، روی زمین نشسته‌اند و می‌نوازند. شال‌فروشان هم ایستاده، فروشندگی می‌کنند، نعمت، کمی دورتر ایستاده و ترقه و سیگارت‌هایش را می‌فروشد: «خانم، بازار فاجعه است. هیچ‌چیزی نفروخته‌ام. اوضاعم خراب است، یک سال اجاره‌خانه‌ام عقب افتاده.» نعمت، فروشنده فصلی است. هر فصل، بساط جدیدی دارد. قبل از این بلال می‌فروخت اما از وقتی طرح ممنوعیت تردد بعد از ساعت ۹ شب اجرا شد، دیگر فروشی ندارد. حالا هم ترقه و سیگارت و موشک برای شب چهارشنبه‌سوری چیده و مشتری ندارد. ماسکش را از زیر چانه بالا می‌کشد. ۳۰ سال است در این منطقه دستفروشی می‌کند: «امسال مردم ضعیف‌تر از پارسال هستند.»

«با این گرانی مردم چه کنند؟» این سوال زنی مسن از یکی از مغازه‌داران است که گلدان بهارنارنج را گران‌تر از تمام بازار می‌فروشد. مرد فروشنده هم پاسخ می‌دهد: «برو از کسی که گران کرده بپرس!» کیسه‌های خرید، سبک است. زنی وارد مغازه لباس‌فروشی می‌شود. قیمت دامن نخی را می‌پرسد و جواب می‌شنود: «۳۹۰ هزار تومان.» چشم‌هایش به نشانه اعتراض بازتر می‌شود و بیرون می‌رود. اطراف متروی تجریش، شلوغ‌تر است؛ دستفروشان آنجا تجمع کرده‌اند.

آن منطقه در قرق فروشندگان وسایل چهارشنبه‌سوری است: «هر نارنجک ۱۵ هزار تومان، بسته سیگارت ۶۰ تایی، ۲۰ هزار تومان.» زنان و مردان، ترقه‌ها را بالا و پایین می‌کنند و می‌روند. جلوتر ماهی‌فروشی است؛ ماهی سفید کیلویی ۱۶۵ هزار تومان است. میوه‌فروش‌ها هم دست روی دست ایستاده‌اند: «مردم بعد از سال تحویل میوه می‌خرند. الان به کارشان نمی‌آید.» عباس، میوه‌فروش نزدیک متروی تجریش است. با دست اشاره‌ای به بازار می‌کند و سری از روی ناراحتی تکان می‌دهد: «همه چیز گران است، مردم توانایی خرید ندارند. شاید بازار کمی شلوغ‌تر از پارسال باشد اما باز هم فایده‌ای ندارد.» عباس می‌گوید کسی به آنها درباره رعایت پروتکل‌های بهداشتی تذکری نداده است.

کد خبر 481835

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.