مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای، از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا، مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه آرمان ملی، در صفحه نخست خود با تیتر «ناکامی اول نظامیان برای انتخابات» به بررسی اظهارات سخنگوی شورای نگهبان پرداخت و نوشت: وجود پشتوانه حزبی یکی از ملزومات کار سیاسی مؤثر در همه کشورهای مبتنی بر جمهوریت، از جمله ایران به حساب میآید. در صورتی که پشتوانه حزبی و جریانی مناسب وجود نداشته باشد، نامزدها از حمایت کافی برای اداره امور کشور برخوردار نخواهند بود. با این وجود امام نظامیان را از حضور در احزاب و جریانهای سیاسی منع کردهاند با وجود این نامزدهای نظامی انتخابات ریاستجمهوری از حداقل پشتوانه برای اداره کشور برخوردار خواهند بود.
عموماً نامزدهای انتخاباتی در همه انتخاباتها نسبتی با احزاب و گروههای سیاسی شناخته شده در کشور دارند. تحزب یکی از ملزومات اداره کشور به حساب میآید، زیرا اولاً رایدهندگان باید بهطور حدودی از اندیشه نامزدهای انتخاباتی اطلاع داشته باشند. ثانیاً نامزدها برای قرار گرفتن در جایگاههای تعیین کننده کشور به افرادی با تخصصهای گوناگون در کنار خود نیاز دارند تا بتوانند در مواردی که خارج از تخصص آنهاست، از مشورت افراد صاحبنظر بهرهمند شوند. این نیاز، بیش از همه انتخاباتها برای نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری معنا پیدا خواهد کرد، زیرا نامزد برای معرفی کابینه باید افرادی با بالاترین تخصص، توان و سابقه مدیریتی را به مجلس معرفی کند. ثالثاً ارتباط با بدنه جامعه میتواند رابطه دولت و ملت را مستحکمتر کند. حضور در احزاب تمامی این نیازها را رفع میکند. چهرههای حزبی افراد دارای سابقه فعالیت در بخشهای مختلف حکومت هستند و وجهه مردمی احزاب، هرچند در کشور ما به قدر کفایت توسعه نیافته است، میتواند نامزد را متعهد کند تا در صورت انتخاب از سوی مردم، با بدنه جامعه بیارتباط نباشد. همین امور سبب میشود تا چهرههای غیرحزبی افراد مناسبی برای قرار گرفتن در جایگاه ریاستجمهوری تلقی نشوند. با این حساب اتصال به احزاب یکی از ملزومات فعالیت سیاسی سازنده به حساب میآید.
روزنامه ابتکار، در صفحه نخست خود با تیتر «بن بست بر سر احیای برجام» به بررسی مذاکرات غیر رسمی ایران و آمریکا پرداخت و نوشت: لارا جیکس در «نیویورک تایمز» نوشت: سه هفته پیش، آمریکا به خاطر فشارهای دیپلماتیک و همچنین در راستای نشان دادن حسن نیت خودش، پذیرفت که به مذاکرات هستهای با ایران بپیوندد. در سوی مقابل اما ایران اعلام کرد که بدون دریافت مشوقهای مالی لازم یعنی لغو تحریمها حاضر به گفتوگو نیست. چندی بعد جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، اعلام کرد که اکنون دیگر توپ در زمین آنها است.
در ادامه این مطلب آمده است: اکنون قدرتهای جهانی در تلاش هستند تا برجام احیا شود، برجامی که آمریکا سه سال پس از مذاکره بر سر آن خارج شد و باعث گردید تا ایران نیز در واکنش به آن، روی به کاهش تعهدات خود بیاورد.
دیپلماتهای انگلیس، فرانسه و آلمان از ایران خواسته اند دعوت مشترک اروپا و آمریکا را برای شروع مذاکرات غیر رسمی را بپذیرد. همزمان مقامات چین و روسیه نیز طی روزهای اخیر با زبانی نرمتر از تهران خواستهاند که به مذاکرات برگردد. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، روز چهارشنبه در تماس تلفنی با بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس و هفته گذشته امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، درباره از سرگیری دیپلماسی صحبت کرد.
جوزپ بورل، مقام عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ۲۳ فوریه در شورای آتلانتیک گفت: ما باید از این فرصت استفاده کنیم.
بدون تلاشهای اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، این توافق ممکن بود از هم پاشیده باشد. به باور کارشناسان رافائل گروسی ماه گذشته با ترغیب ایران به ادامه بازرسی از تأسیسات هستهای خودش، تهران را از عبور از یک خط قرمز دیپلماتیک بازداشت. ایرانیها با احتیاط درمورد از سرگیری گفتوگوها با آمریکا صحبت کردهاند و همواره تاکید داشته اند تا زمانی که رئیس جمهور بایدن تحریمهای سختی را که دولت ترامپ هنگام خروج از توافق در ماه مه ۲۰۱۸ اعمال کرد، لغو نکند، به میز مذاکرات هستهای بر نخواهند گشت.
روحانی روز چهارشنبه در جریان جلسه هیئت دولت در تهران گفت: این آمریکا بود که نخست توافق را نقض کرد پس حالا خودش اول باید به توافق بازگردد. با این حال، وی ادامه داد: آمریکا باید بداند که ما آماده اجرای توافق هستیم. ما آماده اجرای کامل آن در ازای لغو تحریمها هستیم. در این بین بایدن دلایل خاص خود را برای عدم بازگشت فوری به برجام دارد.
به نظر میرسد رئیس جمهوری آمریکا در حال حاضر بین متحدان در اروپا برای احیا برجام و منتقدان در کنگره بر سر بازگشت به توافق یا فشار بر رسیدن به توافقی جامعتر گیر افتاده است.
روزنامه شرق، در صفحه نخست خود با تیتر «خاورمیانه پساترامپ» به بررسی جایگاه ایران در ژئوپلیتیک منطقهای خلیج فارس پرداخت و نوشت: به نظر میرسد شرایط ژئوپلیتیکی منطقه خلیج فارس و حوزه جغرافیایی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دستخوش تحولات شایان توجهی است و اوضاع پیشرو حکایت از چشماندازهایی از تغییرات در حوزههای نفوذ و منافع دارد. جابهجایی رؤسای جمهور آمریکا در کاخ سفید و حاکمشدن حزب دموکرات و آقای جو بایدن پس از چهار سال حکومت ویرانگر ترامپ و حزب جمهوریخواه برای روند تحولات بینالمللی، اندکاندک بارقههای تغییر در رویکردها و جابهجایی بازیگران حوزههای متفاوت راهکارهای منطقهای را به معرض نمایش درآورده است.
اینکه چرا و با چه نیت و برداشتی از تحولات بینالمللی و منطقهای، آقای امانوئل مکرون، مدافع و هوادار ششدانگ بقای موافقتنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران با گروه کشورهای پنج به اضافه یک، به عنوان یکی از دستاوردهای مهم موضوع عدم اشاعه هستهای در جهان امروز، یکباره هوادار حضور عربستان سعودی در گفتوگوهای جمهوری اسلامی ایران با جامعه بینالمللی در موضوع هستهای و تحولات منطقهای میشود، میتواند ناشی از این برداشت بجا یا نابجای رئیسجمهور فرانسه از افقی باشد که در انتظار صحنهآرایی جدید منطقهای و دستوپاکردن منافعی نامتوازن با وزن و جایگاه فرانسه در تحولات منطقهای بوده که در خلأ موقت و شاید هم عمدی راهبرد منطقهای ایالات متحده برای اوضاع باثبات و قابلاتکاتر این حوزه جغرافیایی مهم در ژئوپلیتیک جهانی، فعال شده است.
در ماه ژوئن سال ۲۰۱۷ و تقریباً یک ماه پس از اولین سفر خارجی ترامپ به عنوان رئیسجمهور جدید آمریکا به عربستان سعودی و شرکت در اجلاس سران کشورهای اسلامی در ریاض که منجر به امضای قراردادهایی بالغ بر ۴۰۰ میلیارد دلار بین سعودی و ایالات متحده شد، محمد بنسلمان، ولیعهد جاهطلب و تازه به دوران رسیده عربستان سعودی، مجدداً بر اساس یک محاسبه و برداشت غلط از اوضاع منطقهای، پس از سفر ترامپ، همراه با سه کشور بحرین، امارات متحده عربی و مصر به دلیل مناسبات عادی دوحه - تهران، حمایتهای قطر از جریان اخوانالمسلمین و جهادیهای القاعده و برخی دیگر از بهانههای اعلامی، روابط با قطر را قطع کرد و این کشور را در محاصره کامل زمینی، دریایی و هوایی قرار داد.
محمد بنسلمان با تخیلات مالیخولیایی خود دو سال قبل از آن نیز با ادعای اینکه طی چند هفته مناقشه یمن را از طریق نظامی فیصله خواهد داد، به این کشور لشکرکشی کرده بود، با نگاهی غیرواقعی به تحولات منطقهای و در چارچوب بههمزدن معادلات معقول منطقهای، خسارات خانمانبراندازی را بر یمنیهای مظلوم و مقاوم تحمیل کرد.
روزنامه اعتماد، در صفحه نخست خود با تیتر «گلایه از پارلمان و سکوت درباره انتخابات» نوشت :۹۵ روز دیگر تا تعیین تکلیف عالیترین کرسی انتخابی جمهوری اسلامی باقی مانده است. سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ یعنی درست ۳ ماه و ۵ روز دیگر، در شرایطی برگزار میشود که هنوز نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان - به عنوان دو جریان سیاسی فعال در ایران- نهتنها هنوز درباره کاندیداهای نهایی خود به اجماع نرسیده و حتی درباره چند و چون حضورشان در انتخابات ریاستجمهوری به اتفاقنظر دست نیافتهاند، بلکه نوع نگاه شورای نگهبان به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نهادها در برگزاری انتخابات به کاندیداها و رقابت چهرههای همه جریانهای سیاسی مشخص نشده است. مردم نیز آنطور که برخی نظرسنجیها گواهی میدهند حداقل تا امروز چندان روی خوشی به انتخابات نشان نداده و با اتکا به شرایط نامناسب سیاسی و هزارویک معضل اقتصادی، عزم جدی برای حضور در انتخابات ندارند. همه این عوامل کنار هم میتواند هشداری باشد از احتمال برگزاری انتخاباتی کمرمق که البته بررسی الگوی رفتاری رایدهندگان در ادوار گذشته همچنان این امید را زنده نگه داشته که ورق در دقیقه ۹۰ برگردد و مردم به صحنه بیایند؛ به ویژه آنکه حضور برخی چهرههای محبوب میان اصولگرایان و اصلاحطلبان میتواند تا حدی یخ فضای کنش و واکنشهای انتخاباتی را آب کند. چهرههای اصولگرا و اصلاحطلبی که به ترتیب در نهادهای انتصابی و انتخابی مشغول فعالیتند و بررسی امکان حضورشان در میدان رقابت، از پرسشهای جدی نشست خبری روز گذشته سخنگوی شورای نگهبان بود.
عباسعلی کدخدایی که این روزها در قامت سخنگوی شورای نگهبان مشغول فعالیت است، همزمان با آغاز به کار مجلس یازدهم عطای قائممقامی دبیر شورای نگهبان را به لقایش بخشید و ریاست پژوهشگاه شورای نگهبان را برعهده گرفت، روز گذشته در شرایطی آخرین نشست خبری خود را در سال جاری برگزار کرد که در آستانه انتخاباتی دیگر نگاهها به عملکرد ۶ فقیه و ۶ حقوقدان این شورا دوخته و همزمان انتقادهایی نیز نسبت به عملکرد این شورا در انتخابات مجلس یازدهم به عنوان آخرین انتخابات پیش از چند انتخابات سرنوشتساز ۱۴۰۰ و البته ادوار پیش از آن مطرح است. همچنین احتمال حضور کاندیداهایی با پیشینه نظامی در انتخابات، کنار ردصلاحیت احتمالی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز از پرسشهای جدی است که احتمالاً شورای نگهبان با آن مواجه خواهد شد. پرسشهایی که البته در همین نشست خبری هم مطرح شد اما کدخدایی بخش اولش را بیپاسخ نگذاشت.سخنگوی شورای نگهبان دیروز در مواجهه با پرسشی که به توصیه بنیانگذار جمهوری اسلامی به نظامیان مبنی بر پرهیز از حضور در سیاست اشاره داشت، به سابقه شورای نگهبان در تأیید صلاحیت نظامیان اشاره کرد و گفت: «اگر رویه شورا را بررسی کنید، منع قانونی برای حضور افرادی که سابقه نظامی دارند، وجود نداشته و در ادوار مختلف افراد نظامی حضور داشتند و آنچه قانون لحاظ کرده عدم منع ورود اینگونه افراد است. البته دخالت نظامیان که سوگیری داشته باشند، قطعاً منع شده است. صرف نامزد شدن برای انتخابات منع قانونی نداشته است.» پیش از کدخدایی نیز حسین دهقان که در حال حاضر از جمله مشاوران رهبر انقلاب است و در عین حال یکی از کاندیداهای انتخابات ۱۴۰۰ با پیشینه نظامیگری، تاکید کرده بود که توصیه بنیانگذار جمهوری اسلامی به نظامیان مبنی بر حضور سازمانیافته آنان در نهادهای انتخابی است و منعی برای حضور نظامیان در انتخابات وجود ندارد. با یادآوری ساختار سیاسی و اداری حاکم بر جمهوری اسلامی، خواستار توجه دوچندان به توصیه بنیانگذار جمهوری اسلامی شده و معتقدند که کاندیداتوری افرادی با پیشینه نظامی نیز در صورتی که برخی ملاحظات مورد توجه نباشد، میتواند منجر به بروز برخی نگرانیها شود.
روزنامه کیهان در صفحه نخست خود با تیتر «آمریکا به ایران بدهکار است ایران حق دارد به آمریکا اعتماد نکند» نوشت: نشریه ویک در یادداشتی به قلم «برایان کوپر» نوشت، جو بایدن رئیسجمهور آمریکا باید تحریمها علیه ایران را برداشته و برای بازگشت به برجام، حسن نیت نشان دهد.
در این یادداشت آمده است: جو بایدن در تبلیغات انتخاباتی خود در سال ۲۰۲۰ وعده داد که هر تلاشی که بتواند برای بازگشت به برجام انجام خواهد داد اما پنجاه روز پس از آغاز ریاستجمهوری او، پیشرفتی در این زمینه حاصل نشده و توافق [هستهای] در آستانه فروپاشی است.
کوپر مینویسد: اکنون که بایدن رئیسجمهور است، باید بهعنوان بخشی از مذاکرات برای بازگشت به برجام، طیف گستردهای از تحریمهای ایران را لغو کند تا هم حسننیت خود را نشان دهد و هم در راستای کمکهای بشردوستانه گام برداشته باشد. آمریکا آسیبهای شدیدی به دولت و مردم ایران که در بحران شیوع ویروس کرونا به سر میبرند، وارد کرده است. آمریکا در این خصوص نسبت به ایرانیها دِین به گردن دارد.
وی میافزاید: در این زمینه، مانع دیپلماتیک این است که دولت بایدن اصرار دارد پیش از لغو هرگونه تحریم، ایران باید به تعهدات خود در این توافق بازگردد، در حالی که ایران عکس آن را طلب میکند. همانطور که بایدن ماه سپتامبر (شهریور) در یادداشتی در سیاِناِن نوشت، «اگر ایران به پایبندی کامل به توافق هستهای بازگردد ایالات متحده به عنوان نقطه آغازی برای مذاکرات متعاقب، به این توافق باز خواهد گشت». در مقابل، حسن روحانی رئیسجمهور ایران روز چهارشنبه گفت «آمریکا اولین طرفی بود که توافق را نقض کرد و باید اولین طرفی باشد که به آن بازمیگردد».
در ادامه این یادداشت آمده است: بررسی اینکه کدام گزاره درست است، باید به دیدگاهها، تاریخچه دیپلماتیک و بستر راهبردی گستردهتر متکی باشد. درخصوص دیدگاه اول، هیچ بحثی وجود ندارد که ایالات متحده سخت در اشتباه است. ایران با حسننیت به توافق هستهای پیوست و حتی پس از آنکه دونالد ترامپ [رئیسجمهور سابق آمریکا] بهطور ناگهانی به آن خیانت کرد، ایران به تعهدات خود پایبند ماند.
کوپر در یادداشت خود میافزاید: هنگامی که ترامپ تحریمها علیه ایران را بازگرداند، اقتصاد این کشور را مورد آسیب قرار داد و در برخی کالاهای اساسی بهویژه مواد دارویی کمبود ایجاد شد. او در ادامه مینویسد: علاوه بر این، ایران به لحاظ تاریخی نیز دلایلی برای عدم اعتماد به آمریکا دارد. در سال ۱۹۸۸ نیروهای آمریکا یک هواپیمای غیرنظامی ایران را هدف قرار داده و ۲۹۰ نفر را به کام مرگ کشاند.
آمریکا در خلال تجاوز صدام به خاک ایران، با پول و تمرینات نظامی و حمایت دیپلماتیک از رژیم بعث پشتیبانی کرد که به طولانی شدن این جنگ به مدت هشت سال و جانباختن بین سیصد هزار تا یک میلیون ایرانی منجر شد و البته که سازمان سیآیاِی در کودتای سال ۱۹۵۳ در ایران نقش داشت.
در این یادداشت آمده است: از نظر بستر راهبردی، واقعیت این است که صرفنظر از اینکه منافع جدی آمریکا را چطور تعریف کنید، ایران اهمیت چندانی به آنها نمیدهند. ایران کشوری با وسعت و درآمد متوسط در آن سوی کره زمین است. ایران نشان داده بهجز در مواردی که نیروهای آمریکایی (بدون دلیل موجه) درست پشت درهای این کشور باشند یا مقامات ارشد ایرانی را هدف قرار دهند (باز هم بدون دلیل موجه)، هیچ تمایلی به حمله به آمریکاییها ندارد. تصور کنید اگر ایرانیها در تمام مرزهای کانادا و مکزیک پایگاه نظامی داشتند، اقتصاد ما را با تحریم تحت فشار قرار میدادند و هرازگاهی اعضای دولت بایدن را هدف قرار میدادند، آمریکاییها چه احساسی پیدا میکردند.
نظر شما