به گزارش خبرنگار ایمنا، کمتر از یک ماه و نیم از تعویض مدیریت باشگاه ذوبآهن میگذرد و حالا مجتبی فریدونی با هایجک مجتبی حسینی از مسجد سلیمان و نشاندنش روی نیمکت گاندوها دنبال تثبیت وضعیت ذوبآهن است تا خیال هوادران اصفهانی را راحت کند. این البته همه چالش پیش روی مدیرعامل جدید نیست؛ او باید بر اوضاع مدیریتی و اقتصادی در باشگاهی سامان بدهد که برخلاف گذشته، چند سال سخت را طی کرده است. روز گذشته مجتبی فریدونی میهمان خبرگزاری ایمنا بود و در گفت و گویی با خبرنگار ایمنا مسائل و مشکلات مالی و مدیریتی باشگاه و برنامههایش برای درآمدزایی را تشریح کرد و از رأی ندادنش در انتخابات فدراسیون به علی کریمی و ارجحیت دادن به دایی نسبت به سایر فوتبالیها برای ریاست فدراسیون سخن گفت. این مصاحبه مفصل را در ادامه میخوانید:
یکی از مهمترین مسائل باشگاه ذوبآهن در سالهای اخیر بحث مدیریتی آن بوده و سعید آذری و جواد محمدی هر کدام به نحوی با فراز و نشیبهایی در باشگاه روبرو شدند، آیا شما به این فراز و نشیبها قبل از پذیرش مدیرعاملی مشرف بودید و راه چارهای برای آنها دارید؟
فراز و نشیب که همیشه هست و در دوره هر مدیر به نحوی بروز میکند؛ مهم این است که چگونه این فراز و نشیبها را کنترل کنیم. نمیخواهم درباره مدیران قبلی صحبت کنم چرا که در زمان مدیریت خودشان سعی کردهاند که کارشان را به بهترین نحو انجام دهند و درباره اینکه چقدر موفق بودند، شخص دیگری باید صحبت کند. همیشه از مدیر ورزشی میگویند، اما مدیر یک باشگاه به عنوان شرکتی اقتصادی و بیزینس بیشتر از آنکه ورزشی باشد، باید اقتصادی باشد. همانطور که میدانید از سال ۸۹ که AFC الزام کرد باشگاهها باید به شکل شرکت تجاری اداره شوند، اکثر باشگاهها به همین نحو اداره میشوند. با این حال اگر بررسی کنید بسیاری از مدیران باشگاههایمان حتی یک بار از روی قانون تجارت نخوانده باشند و اصلاً ندادند مدیرعامل، هیئت مدیره و مجمع چیست و چه وظایفی دارند! به نظرم اگر چه موضوع ورزش است، اما شما دارید یک بنگاه اقتصادی را اداره میکنید که در حوزه ورزش فعالیت میکند؛ در نتیجه باید روی قوانین آن اشراف داشته باشد و بداند یک شرکت را چگونه باید اداره کند و حالا اگر ورزشی باشد، چه بهتر اما اگر هم نبود، موردی ندارد.
در صحبتهایتان به حضور ورزشکاران در عرصههای مدیریتی اشاره کردید، در همین چند وقت اخیر انتخابات فدراسیون فوتبال را داشتیم که این بحث داغ شده بود خودتان بین مدیر ورزشی و مدیران مسلط بر مسائل اقتصادی و مدیریتی، کدام را ترجیح میدهید؟
فضای ورزش دو بحث دارد؛ یکی بحث مدیریت و بیزینس آن است و دیگری، بازی و مربیگری آن است. کسی که بازیکن یا مربی خوبی بوده الزاماً نمیتواند مدیر خوبی هم باشد. هر کجایی که بخواهید فعالیت کنید باید تحصیلات مرتبط و تجربه داشته باشید و تلاش هم بکنید. همانطور که در بحث مدیر باشگاه گفتم، این موضوع برای مدیر فدراسیون نیز هست. اگر بازیکن و مربی بزرگی باشد که در عین حال تجارب مدیریتی در حد اداره کردن چند واحد اقتصادی و اداری در مدت کوتاهی را داشته باشد، قطعاً ارجحیت دارد. ولی اگر فقط بگویید بین مدیر و ورزشکار یکی را انتخاب کن، قطعاً مدیر را انتخاب میکنم چرا که فعالیت در یک سازمان ادارای این نیست که شما در زمان خود بازیکن خوبی بوده باشی، بلکه لازمهاش این است که تخصص و تجربه داشته باشد. تازه از نظر من سختگیری بیشتری باید باشد و رئیس فدراسیون باید قوانین و مقررات داخلی و بینالمللی را بداند و لااقل به زبان انگلیسی مسلط باشد. اگر کسی هست که این خصوصیت را داشته باشد و مربی و بازیکن باشد بهتر، در غیر این صورت به نظرم سواد ارجحیت دارد.
پس به علی کریمی رأی ندادهاید؟
نه، رأی من به علی کریمی نبود. با اینکه برای او خیلی احترام قائلم اما علی کریمی تا کنون جایی را اداره نکرده است و فقط دو_سه ماه در سپیدرود رشت مالک و هم سرمربی بود. اگر بین فوتبالیها علی دایی میآمد، او را ترجیح میدادم چرا که بیزینس بزرگی را اداره میکند، تحصیلات سطح بالایی دارد و به زبان انگلیسی مسلط است و قاعدتاً ایشان میتوانست گزینه مناسبتری باشد. علی کریمی تاکنون جایی را اداره نکرده است و فقط دو-سه ماه در سپید رود رشت مالک و هم سرمربی بود. اگر بین فوتبالیها علی دایی میآمد، او را ترجیح میدادم چرا که بیزینس بزرگی را اداره میکند، تحصیلاتش سطح بالایی دارد و به زبان انگلیسی مسلط است و قاعدتاً ایشان میتوانست گزینه مناسبتری باشد.
آیا مجتبی فریدونی این امکان را دارد که برای چهار سال آینده در انتخابات فدراسیون ثبت نام کند؟
همه کسانی که شرایط لازم را داشته باشند، امکان ثبت نام در انتخابات فدراسیون را دارند.
در شرایط فعلی مایل به حضور در فدراسیون هستید؟
در حال حاضر خیر. بالاخره هر کسی که به فدراسیون بیاید خیلی چیزهامیتواند تغییر کند و به نظرم شرایط میتوانست خیلی بهتر از این باشد که نبوده است. همان طور که گفتم به نظرم هر کس باید خود را به ابزار و سلاح مورد نیاز برای جنگ و نبرد مجهز کند.
رویکرد و نگاه شما به ورزش بانوان باشگاه چیست؟ آیا ذوبآهن در تیمهای بیشتری در حوزه بانوان تیمداری خواهد کرد؟
اگر امکانات بودجهای باشد، دوست دارم در همه رشتهها به ویژه ورزش بانوان تیمداری کنیم. البته در برنامهای که دادهام گفتهام لااقل ۳۰ تا ۴۰ درصد از بودجهای که برای فوتبال آقایان هزینه میکنید را برای آکادمیها و فوتبال بانوان اختصاص دهید. نمیشود که سرمربی بزرگسالان دو میلیارد بگیرد اما مربی امیدها ۵۰ میلیون تومان بگیرد! بالاخره اگر میخواهی پشتوانه سازی کنی و سالهای آینده بازیکنان از آکادمی خودت بالا بیایند، باید خرج کنی و اگر نه هر سال باید همین بازیکنان ۵-۶ میلیاردی را بیاوری تا یک سال بازی کرده و بروند. بنابراین نظرم این است که به آکادمی و بانوان در رشتههای مختلف توجه خاصی شود؛ یعنی تعادلی برقرار بوده و تفاوت از زمین تا آسمان نباشد که البته قابل توجیه هم باید داشته باشد.
فکر میکنم بودجه فوتبال بانوان ذوبآهن امسال افزایش داشت، آیا این موضوع ادامه دار خواهد بود؟
در فوتبال بانوان بله؛ بودجه تقریباً سه_چهار برابر شد. انشاءالله که ادامه دار است. البته در بخش ورزش بانوان تیم فوتبال و والیبالمان خوب کار کرد و والیبال نشسته نیز نایب قهرمان شد. نقطه ضعفمان تنها در هندبال بانوان بود.
مدیران قبلی ذوبآهن در چند فصل گذشته با بودجه تصویبی مجمع کارخانه مشکل داشتند، آیا شما هم با چنین چالشی روبرو هستید؟
وقتی که آمدم، بودجه قبلاً تصویب و استفاده شده بود و زمانی که آمدم تقریباً هیچ بودجهای نبود؛ حتی یک ریالی از این پول هم باقی نمانده و همه آن پیش مصرف شده بود. وقتی که آمدم، بودجه قبلاً تصویب و استفاده شده بود و تقریباً هیچ بودجهای نبود؛ حتی یک ریالی از این پول هم باقی نمانده و همه آن پیش مصرف شده بود. آقای یزدی زاده همیشه میگوید این کمکی که به باشگاه میدهیم، بودجه شما نیست. بودجهتان را هزار میلیارد در نظر بگیرید؛ ۲۵ میلیاردش را ما تأمین میکنیم و بقیه آن را بروید و به دست آوردید.
ذوبآهن پتانسیل چنین درآمدزایی را دارد؟
پتانسیلش را باشگاه ذوبآهن دارد. اولین کاری که باید انجام دهیم این است که صورتهای مالی را اصلاح کنیم. چون ذوبآهن بورسی است اگر در سیستم کدال نگاه کنید، سرمایه ما ۲۵ میلیون تومان و زیان انباشتهمان ۳۰ میلیارد تومان است! یعنی هزار و دویست برابر سرمایهمان، زیان انباشته داریم! اگر شما زیان انباشتهتان نصف سرمایهتان بشود، مشمول ماده ۱۴۱ قانون اساسی هستید و بلافاصله باید مجمع تشکیل و کاهش سرمایه داشته و یا شرکت را منحل کنید بنابراین تا این موضوع درست نشود، کار اقتصادی نمیتوانیم انجام بدهیم. الان گزارشات افزایش سرمایه آماده شده و باید صورتهای مالی استارت شود تا بیزینس و درآمدزاییها برای باشگاه را شروع کنیم. ذوبآهن شرکت خیلی بزرگی است و بیش از ۷۰-۸۰ هزار میلیارد گردش مالی دارد و بالاخره از صنایع بالایی یا پایینی کمکها و از محل این گردش مالی درآمدهایی میتوانیم داشته باشیم. تا قبل از سال ۹۲ که فقط حدود ۳ درصد از ذوبآهن واگذار شده بود، کمکها باید در مجمع تصویب میشود اما از سال ۹۲ که ۵۶ درصد از سهام در اختیار تأمین اجتماعی است، از شمول دولتیها خارج شده و دیگر نیازی به مطرح شدن آن در مجمع نیست و بودجهمان میتواند خیلی بیشتر از این باشد.
زمانی که جواد محمدی سر کار آمد گفت که بدهی ۱۰۰ میلیاردی از میراث دوران مدیریت آذری به او رسیده است، آیا برای شما هم چنین میراثی بر جا گذاشته شده بود؟
آن موقع که آقای محمدی هم آمدند، طبق صورتهای مالی بدهی باشگاه ۳۸ میلیارد تومان بود. ممکن است بدهیهای جاری نیز بوده باشد. نمیخواهم در این باره صحبت کنم وقتی من به جایی میروم، از قبل میدانم چقدر سرمایه و بدهی دارد یا نمیدانم. اگر بدانم که باید آن را اداره کنم و اگر هم نمیدانم که اصلاً نباید قبول کنم که به آنجا بیایم. پس در هر دو صورت نباید به گذشته برگردم و اگر میتوانم درستش کنم. صورتهای مالی هر باشگاه یک بار در سال در میآید و مشخص است که چقدر بدهی و سرمایه دارد. بالاخره هر مدیری هم که بیاید یک سری بدهیها خواهد داشت که باید آنها را بپردازد و خیلی درست نیست که توپ را در زمین مدیران قبلی بیاندازیم و تلاشم را خواهم کرد تا این بدهیها را جمع کنیم.
در قسمتی از حرفهایتان درباره برنامه برای درآمدزایی گفتید خیلی از باشگاهها به تولید اپلیکیشنها و ایجاد تلویزیونهای اینترنتی روی آوردهاند و به نظر میرسد ذوبآهن از این قافله عقب مانده است، آیا برنامهای برای چنین درآمدزاییهایی دارید؟
اعتقادی ندارم که اپلیکیشنها و شبکه اینترنتی چندان درآمدزا باشد. اگر همین فوتبالهای لیگهای اروپایی که رایگان پخش میکنند را اگر کارتی کنند، عدهای زیادی ممکن است از دیدنش منصرف شوند.
اعتقادی ندارم که اپلیکیشنها و شبکه اینترنتی چندان درآمدزا باشد. اگر همین فوتبالهای لیگهای اروپایی که رایگان پخش میکنند را اگر کارتی کنند، عدهای زیادی ممکن است از دیدنش منصرف شوند.
اما برخی مدیران این باشگاهها مدعیاند که درآمد خوبی از این راه به جیب زدهاند!
اینک ه بتوانید از قالب هواداری پول در بیاورید، بحث دیگری است. در تمام فوتبال دنیا حدود ۵۰ تا ۵۵ درصد از درآمدشان از دو منبع است که اسپانسرینگ و حق پخش است که حق پخش حرف اول را میزند. منچسترسیتی ۹۰ درصد از درآمدش از حق پخش و اسپانسرینگ که از همان نیز حدود ۶۰-۷۰ درصدش مربوط به حق پخش است. بنابراین مهمترین اقلام درآمدی باشگاهها را این دو منبع تشکیل میدهند. فروش اقلام هواداری و درآمدهای مربوط به آن نیز سهمش خیلی ناچیز است. اگر دنبال کسب درآمد هستیم باید به سراغ حق پخش برویم. حتی با کاندیداهای انتخابات فدراسیون هم که صحبت کردم گفتم اگر بتوانند حق پخش را درست کنند، کمک بزرگی به این مملکت کردهاند. البته خودم زمانی در ذوبآهن طرحی برای حق پخش با استفاده از ستاپ باکسها پیشنهاد دادم و طبق سرشماری نفوس و مسکن سال ۹۵ محاسبه کردم درآمدی نزدیک به هزار میلیارد برای یک سال خواهد داشت.
حتماً موافقید که ذوبآهن در این سالها فراز و فرودهای زیادی داشته و از رسیدن به فینال آسیا تا جنگیدن برای بقا را تجربه کرده است، چکار باید کرد که آن نشاط و طراوت قبلی به ذوبآهن بازگردد؟
چون آدم اقتصادی هستم، همه چیز را از دید اقتصاد نگاه میکنم. از سال ۸۲-۸۳ بحثی در قانون بودجه آمد که شرکتها میتوانند "تا یک درصد" از فروششان را به ورزش اختصاص دهند. از همان سال قراردادها به سردمداری سپاهان شروع به رشد کردن کرد چرا که فروش خیلی خوبی داشتند و میتوانستند هزینه زیادی کنند. در سال ۸۹ سعیدلو رئیس وقت سازمان تربیت بدنی بود، در مجلس لابی کرد و قانون "تا یک درصد" را برداشت و به "یک درصد" تغییر داد؛ پیش از آن میتوانستند تا یک درصد بودجه بدهند اما آن سال اختصاص یک درصد از شرکت به ورزش اجباری شد. همان سال ذوبآهن بیشترین بودجه که چیزی حدود ۲۷-۲۸ میلیارد تومان در سال ۸۹ در زمان آقای دلیری در اختیار باشگاه قرار گرفت که تا فینال آسیا نیز پیش رفتیم.
پس عامل اصلی برای موفقیت باشگاه را "پول" میدانید؟
نمیخواهم بگویم مهمترین عامل پول است، ولی حتماً تأثیر خیلی بسزایی در پیشرفت و موفقیت دارد. در فوتبال اروپا نیز همین طور است. برای مثال قبل از اینکه آبراموویچ چلسی را به دست بگیرد، اصلاً از این تیم نمیشنیدیم. یا منچسترسیتی قبل از آنکه شیخ منصور بیاید و چک ۲۲ میلیون دلاری برای رونالدو بدهد، کجا بود؟ بالاخره پول حرف اول را میزند و در کنارش عوامل دیگری مانند مدیریت نیز مهم است. فکر میکنم اگر بتوانیم توان مالی باشگاه را افزایش دهیم موفقیت و برد اتفاق میافتد، تماشاگران هم راضیتر بوده و بیشتر به استادیوم میآیند. شما میبینید بازیکنانی مانند ریوالدو و اینیستا بعد از آنکه دوران اوج فوتبالشان تمام میشود، به کشورهایی مانند ژاپن و قطر میآیند و اگر تیمهای لیگ مان توان جذب چنین بازیکنانی را داشته باشند، چقدر فرق میکند. سال ۹۴ که در هیئت مدیره بودم، روبرتو کارلوس در ژاپن بازی میکرد و داشتیم او را به ذوبآهن میآوردیم. بازیکنی بازنشسته مانند روبرتو کارلوس و حتی جنازهاش هم به زمین بیاید، بالاخره کلی تماشاچی جذب کرده و شور و شوقی میدهد. پول به نظرم عامل اول است و آنکه بیاید، همه چیز میآید!
گفت و گو توسط: ابوالفضل داستانپور
سروش فدایی _ خبرنگاران سرویس ورزش ایمنا
نظر شما