به گزارش ایمنا، روزنامه همشهری نوشت: پایان ۲۰ سال بازی در اوج. این پایان با اشک و لبخند همراه بود. شیدا فلاح با اشکهایی که ریخت، در یاد هندبالیها میماند؛ در قابی که تیر دروازه را میبوسد و اشک میریزد؛ در قابی که روی دستان همتیمیهایش و در فضا معلق است و پیراهن آخرین تیم را روی صورتش کشیده تا اشکهایش دیده نشود. آخرین بازی برای فلاح با قهرمانی به پایان رسید و البته با دیدهشدن؛ دیدهشدنی که برای نخستینبار در هندبال زنان اتفاق افتاد.
فلاح کاپیتان تیم ملی هندبال در فینال لیگبرتر از زمین بازی خداحافظی کرد. همتیمیهایش از وقتی متوجه تصمیم او شدند، با تمام توان بازی کردند تا اشتادسازه قهرمان شود و خداحافظی شیدا در یکی از بهترین روزها اتفاق بیفتد: «دست تکتک آنها را میبوسم. بچهها با تکتک سلولهایشان بازی کردند تا تیم قهرمان شود و من با دست پر از هندبال خداحافظی کنم.»
شیدا گفته تا ۵ سال دیگر هم میتوانسته بازی کند اما چرا صبر نکرد تا در بازی ملی خداحافظی کند: «۳۴ سال دارم اما از نظر بدنی فکر میکنم هنوز هفده هجده سالم است. حداقل ۵ سال دیگر بهراحتی میتوانستم بازی کنم اما از بچگی بهخودم قول داده بودم، در اوج خداحافظی کنم. نمیتوانستم برای بازی ملی صبر کنم. با وضعیت کرونا معلوم نیست که بازی ملی داشته باشیم یا نه. دوست داشتم کنار بروم تا بچههای دیگر هم بتوانند بازی کنند. با رفتن ما برای یکی دیگر که همپست من است، جا باز میشود.»
آخرین قهرمانی برای شیدا متفاوت بود؛ خداحافظی کرد: «خداحافظی از زمین هندبال بعد از ۲۰ سال حال و هوای دیگری داشت. غیرقابل توصیف است.» و هم اینکه برای نخستینبار بازی هندبال زنان پخش زنده داشت: «برای نخستین بازی بازی ما از آپارات فدراسیون پخش شد.» بعد از دیدن بازی و خداحافظی، خیلیها برای شیدا پیام داشتند: «با استوریها و متنهایی که در فضای مجازی دیدم، معلوم است که خیلیها بازی و مراسم خداحافظی را دیده بودند. خیلیها بهم پیام داده و نوشته بودند فوقالعاده بودی، درخشیدی و… بعضیها هم ناراحت بودند که چرا خداحافظی کردهام. پیامها حس خیلی خوبی داد. خیلی از کسانی را که پیام داده بودند، نمیشناختم.»
شیدا گفته برای روز خداحافظی ۳ روز سخت را پشت سر گذاشت. او مردد بوده است؟ «نه، اصلاً تردیدی نداشتم. تصمیم برای رفتن مثل مردن میماند. وقتی تصمیم میگیری ولی یک ایران بهت میگوید زود است و نباید بروی، هم حس خوب داری و هم حس ناراحتی. من به این فکر کردم که باید یک چالش جدید را تجربه کنم اما رفتن هم سخت بود. مدام به این فکر میکردم که این آخرین باری است که میتوانم شوت کنم، آخرین باری است که بهعنوان بازیکن وارد زمین میشوم و…»
شیدا دختر شیرازی است که از ۱۴ سالگی وارد هندبال شده و از همان سن به تیم ملی دعوت شده. این ۲۰ سال دستاوردی هم برای او داشته است؟ «برای من ۲۰ سال در اوج گذشت. در سن نونهالان بودم اما به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم. هندبال برایم خیلی خوب شروع شد و دوست داشتم خیلی خوب هم تمام شود. این ۲۰ سال به زبان ۲۰ سال است، در آخرین بازی حس میکردم نخستینباری است که وارد زمین شدهام. در این سالها خیلی چیزها بهدست آوردم و بعضی از چیزها را هم از دست دادم. افتخارش برای من خیلی زیاد بود. خیلی مهم است که در یک جمعیت زیاد، فقط یک نفر کاپیتان تیم ملی باشد. این افتخار نصیب هر کسی نمیشود.»
در هندبال هم مثل دیگر رشتهها، زنان دستمزد چندانی نمیگیرند. اینجا هم بازیکنانی هستند که یا پول نمیگیرند یا اگر بگیرند کفاف هزینههای رفتوآمد را هم نمیدهد اما شیدا بازیکن گرانی بود: «تاپترین بازیکنان در هندبال ۵۰ میلیون میگیرند. من تقریباً همیشه سقف را گرفتهام و از ۱۹ سالگی حقوق داشتهام. اما خیلی از بازیکنان هستند که با کمترین دستمزدها بازی میکنند.» هندبال برای شیدا تمام نشده. او قرار است مربیگری را آغاز کند: «دورههای تخصصی مربیگری بدنسازی را گذراندهام. مدرک درجه یک مربیگری هندبال را هم دارم. امید دارم در مربیگری هم مثل دوران بازیکنی، روزهای روشنی در انتظارم باشد.» او چند ساعت بعد از خداحافظی ۲ پیشنهاد سرمربیگری در تیمهای لیگ برتری را گرفت. از فصل بعد میشود کنار زمین هندبال دیدش. اما هنوز در حال و هوای خداحافظی است: «حس عجیبی بود؛ حس یک پایان.»
نظر شما