به گزارش خبرنگار ایمنا، با گذشت بیش از ۶ ماه از جدایی قلعهنویی و مدیررسانهای همیشگی او یعنی سیامک قلیچخانی از سپاهان، هنوز تکلیف مدیررسانهای این تیم اصفهانی مشخص نشده است. نکتهای عجیب و قابل تأمل که حالا طلاییپوشان را به تنها تیم لیگ برتری تبدیل کرده که بدون مدیررسانهای به کارشان ادامه میدهند؛ موضوعی که خالی بودن آن در لیست ابتدایی بازیها نیز کاملاً مشهود است و در ذوق میزند!
حتی با گذشت چندین ماه از تغییرات اساسی مدیریتی و آمدن ساکت نیز اوضاع فرقی نکرده و شاید سپاهان هیچ برنامهای برای انتخاب مدیررسانهای نداشته باشد! اتفاقی که در دنیا فوتبال امروز و ارتباط تنگاتنگ آن با مطبوعات عجیب به نظر میرسد. اینکه چه طور تیمی مانند سپاهان که همواره چشمهای خبرنگاران مختلفی روی عملکرد آن زوم کرده، ممکن است به راحتی به سمت حاشیه پیش رود، بدون همراهی هیچ فرد آشنایی با رسانه مربیانش به کنفرانسهای خبری قبل و بعد از بازی میفرستد!
سپاهان یکی از اعضا کادر تیم را در صندلی مدیررسانهای نشانده نکتهای که نشان میدهد مدیران سپاهان فکر میکنند هر شخصی صرفاً با توانایی شنیدن و تکلم، میتواند جانشین خوبی برای مدیررسانهای نداشته این تیم باشد! غافل از آنکه حضور فردی با تجربه و با دانش مطبوعاتی میتواند تا چه اندازه بر چنین مسائلی تأثیر بگذارد. در اصل شخصی در باشگاه سپاهان با حوزه تخصصی رسانه حضور ندارد تا درک صحیحی از تعامل با رسانهها را داشته باشد!
در فوتبال امروز حتی تیمهای لیگهای دسته پایینتر نیز خود را از داشتن مدیررسانهای محروم نمیکنند و در تلاشاند تا هر طور شده روزنامهها و خبرگزاریها را به سمت خودشان بکشانند اما نبود چنین فرد کاربلدی در تیم و حتی مجموعه روابط عمومی و سایر بخشهای این باشگاه، باعث شده تا شاهد تصمیمات اشتباه رسانهای از سوی سپاهان باشیم که کار را برای این باشگاه و خبرنگاران برای تعامل با این تیم دشوار سازد.
شاید وقت آن رسیده که هواداران سپاهان بدانند در دورهای که استقلال مجموعه خود را از مصاحبه با فوتبال برتر و تراکتور از گفت و گو با سایت خاصی منع میکند و باشگاهها رصد و نظارت دقیقی بر تفسیرهای مطبوعات دارند، مدیران سپاهان بدون در نظر گرفتن چنین اصل مهمی و صرفاً با توجه به پرمخاطب بودن به سمت رسانههایی رفتهاند که حتی در بزنگاههای حساس این تیم همیشه به آن طرف قصه غش کردهاند.
سایتها و رسانههایی که اغلب دفتر مرکزیشان جایی خارج از اصفهان هست و خبرنگاران اصفهانیشان نیز تنها نسخه پیچیده شده دبیرانشان در تهران را پیاده میکنند و عملاً نمیتوانند در روز مبادا به کمک سپاهان بیایند. در همین بین سپاهان در سالهای اخیر تعامل محدودی با رسانههای اصفهانی داشته و میدان را چندان برایشان نگشوده است؛ رسانههایی که ثابت کردهاند تنها صدای تیمهای اصفهانی در درگیریها و معضلات هستند.
نمونههای فراوانی از توجه بیش از حد سپاهان به این رسانهها وجود دارد. مثل حضور اختصاصی در تمرینها و برنامهای مانند افتتاحیه مرکز فنی که در اتفاقی عجیب شاهد حضور تنها یک میکروفون و لوگو خاص بودیم که نمونه آن در هیچ تیم و شهری از ایران وجود ندارد. به عبارتی ممکن است طرفداران سپاهان حتی باور هم نکنند اما باشگاهشان در چنین مواردی نه تنها از رسانهها و خبرنگارهای اصفهانی دعوت نمیکند بلکه بارها از ورودشان نیز جلوگیری کرده و با این حال، خودش فرش قرمز را برای نمایندگان مطبوعاتی باز کرده که احتمالاً هواداران اصفهانی دل خوشی از مطالب و جهتگیریها بعضاً آشکارشان ندارند.
آنچه مشخص است سپاهانیها که همواره از ناملایمتی رسانهها با تیم و باشگاهشان گله دارند، قدم از قدم برای اصلاحش بر نمیدارند و نشستهاند در انتظار که شاید قضا و قدر سر مطبوعات مخالفششان را به سنگ بزند و به یک باره نگاهشان به سپاهان عادلانه شود. اما واقعیت این است تا زمانی که دیدگاه مدیران ارشد سپاهان برای پستهای رسانهای باشگاه انتصاب مبلغانی است که به تبلیغ عملکردشان بپردازند هیچ تغییری در این رویکرد اتفاق نخواهد افتاد. یادمان باشد همان طور که پس از سالها ناکامی به این نتیجه رسیدیم که درد سپاهان را جز مدیر و سرمربی بومی دوا نخواهد کرد، مطمئن باشید گره ناکامی سپاهان در رسانه نیز جز به دست مطبوعات و رسانههای اصفهانی باز نخواهد شد.
نظر شما