به گزارش ایمنا و به نقل از چکیده یک مقاله، گرچه کشور ما هیچ گاه از جریانها و تحولات جمعیتی و تکنولوژی دنیا جدا نبوده و بسیاری از مسائل اقتصادی و اجتماعی از جمله مهاجرتهای روستایی ویژگیهای مشترکی را با اکثر کشورهای در حال توسعه دنیا نشان میدهد، اما به دلیل تفاوتهای تاریخی قومی و فرهنگی سرزمین ایران و نیز ویژگیهای طبیعی و انسانی هر منطقه از کشور تفاوتهای معناداری از لحاظ شکلی و محتوایی در پدیده مهاجرتهای روستایی مشاهده میشود که بررسی و تحلیل آن به منظور بهرهگیری در برنامهریزی روستایی و منطقهای ضروری است.
ضعف ساختارهای اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی سبب شده روستاییان برای به دست آوردن فرصتهای بهتر زندگی به مناطق شهری مهاجرت کنند.
پدیده مهاجرت در کشورهای توسعه یافته همچنین در کشورهای در حال توسعه وجود دارد؛ هرچند نوع و ماهیت این مهاجرتها متفاوت است اما میتوان گفت پدیدهای است که کشورهای مختلف برخوردهای متفاوت با آن دارند.
این پدیده نتیجه و حاصل برخورد عوامل جذب کننده و دفع کننده محیطی و فردی سرزمینها است، اما پدیده مهاجرت روستا شهری از دیرینهترین و پایدارترین پدیدههای تاریخ و تمدن بشری است که در پی انقلاب صنعتی و در عصر نوین ابعاد بسیار بزرگی پیدا کرده است.
مهاجرتهای روستا شهری یکی از انواع بسیار با اهمیت و شایعه مهاجرت است، تقریباً در طول تاریخ بشر در تمام کشورها و همین زمانها مهاجرت از روستا به شهر وجود داشته است.
تا حدود سه دهه قبل مهاجرت داخلی به طور کلی و مهاجرت از روستا به شهر به طور اخص در متون مربوط به توسعه اقتصادی به عنوان پدیدهای مثبت تلقی میشد؛ مهاجرت سریع داخلی فرایندی مطلوب به نظر میرسد که طی آن نیروی کار مازاد روستایی به تدریج از بخش کشاورزی سنتی گرفته میشد و با هدف تأمین نیروی کار ارزان برای مجتمعهای صنعتی رو به رشد به کار میرفت.
پدیده مهاجرتهای بیرویه روستایی به عنوان یکی از معضلات اساسی در کشور به طور عمده دارای نقش نفی در مبدا و مقصد مهاجرت است که امروزه یکی از دغدغههای اساسی دولت کنترل مهاجرت بیرویه حل معضلات شهری و کاهش عوارض سو مهاجرت در نقاط روستایی است.
مهاجرت موضوعی بین رشتهای است، از این رو در علوم اجتماعی و اقتصادی، آرا و نظریات متعددی درباره آن مطرح شده است؛ دیدگاههای اقتصادی مهاجرتها را مکانیزمی برای توزیع مجدد نیروی کار در نظر میگیرند.
اقتصاددانان کلاسیک از جمله «آدام اسمیت» مهاجران کارگر را نیز تابع قانون عرضه و تقاضای اقتصادی میدانستند؛ در دیدگاه اقتصادی مهاجرت ناشی از تفاوتهای شغلی، درآمدی و سطوح امنیتی بین مناطق شهری و روستایی است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که مهاجران روستایی از مناطقی با شرایط نامناسب به مناطقی با شرایط بهینه مهاجرت میکنند که اگر مهاجرت را به عنوان مکانیزم تعادل بخش بدانیم در آن صورت میتوان انتظار داشت که وقتی تعداد بیکاران افزایش مییابد مهاجرت نیز همگام با آن از روندی افزایشی برخوردار شود.
این نوع نگرش، مهاجرتهای روستایی را عمدتاً به دلیل نبود فرصتهای شغلی در روستاها و دسترسی به شغل و درآمدهای انتظاری در شهر و منافع ناشی از آن و در واقع تابعی از عوامل اقتصادی میداند.
نظریه جاذبه_ دافعه
با قبول این مطلب که مهاجرت به عنوان مهمترین صورت تحرک مکانی جمعیت در یک قلمرو جغرافیایی، حرکت یک فرد یا گروهی از افراد در امتداد مرزهای یک واحد سکونتگاهی به واحد دیگر برای اقامت دائم یا موقت در مکانی غیر از زادگاه فرد است.
انگیزههای مهاجرتی افراد وابسته به ویژگیهای محیطی و شرایط زمانی و مکانی هر کانون سکونتگاهی برای فرار از محل زندگی و حرکت به سوی مکانی دیگر متفاوت است؛ این محرکهای حرکتی میتواند هم ریشه در مقصد و هم در مبدا داشته باشد، بدین معنا که عواملی سبب حرکت از مبدا میشوند که اصطلاحاً به آن عامل دافعه گویند و عوامل دیگری سبب تسریع حرکت در مقصد میشوند که به آن عامل جاذبه میگویند.
در حرکت مهاجرتی بین نقاط مختلف معمولاً فقط یکی از این عوامل دخالت ندارد، بلکه تصمیم به حرکت نیازمند عملکرد هر دو عامل است، پس در این دیدگاه مهاجرت عموماً ناشی از وجود نابرابریهای شغلی درآمدی، کمبودهای خدماتی و تفاوت در سطوح کیفیت زندگی بین مناطق شهری و روستایی است.
این نظریه که در باب مهاجرتهای روستا شهری معروف است مبنای "کشش" و "رانش" مدل حرکت جمعیت را بر اندیشه "توسعه ناهماهنگ شهر و روستا" به عبارت دیگر وجود تضاد و نابرابری نابرابری اقتصادی_ اجتماعی میان این دو فضای سکونتگاهی قرار میدهد.
جاذبهها عمدتاً فرصتهای شغلی بهتر دستیابی به درآمد بیشتر، وجود مراکز تفریحی، فعالیتهای فرهنگی، شرایط خوب محیط کار و زندگی همانند مسکن و خدمات رفاهی و فرصتهای کسب آموزشهای حرفهای را شامل میشود که بیشتر در شهر متمرکز است و عواملی همچون کاهش منابع مالی و کم توجهی به بخش کشاورزی، مکانیزه شدن کشاورزی و در نتیجه محدودیتهای شغلی در این بخش و بیکاری فزاینده، نبود بستر مناسب برای رشد خلاقیتهای فردی و اجتماعی، حوادث طبیعی مستمر و کمبود امکانات معیشتی رفاهی پارهای از دافعهها است که در محیطهای روستایی وجود دارد.
در نهایت مهاجرتهای روستا شهری در بسیاری از کشورها ناشی از مسائل حاد و لاینحل روستاها است و عمدتاً به منظور جستجوی محل مناسب برای زندگی و فعالیت صورت میگیرد.
نتیجهگیری
نتایج مقایسه ویژگیهای جمعیت شهر اصفهان با ویژگیهای جمعیتی کل کشور و استان نشان میدهد که نرخ رشد جمعیت شهر اصفهان هرچند که نسبت به نرخ رشد کل کشور و به میزان ۰.۳۲ درصد افزایش نشان میدهد که نشانه مهاجرپذیری شهر اصفهان از سایر نقاط کشور است، اما نسبت به میزان رشد جمعیت شهرستان اصفهان از نرخ رشد کمتری به نسبت ۰.۱۷ درصد برخوردار بوده است که با توجه به جا به جایی مهاجران شهر اصفهان به خاطر ایفای نقشهای گوناگون شهری بیانگر این واقعیت است که شهرستان به عنوان یک مادر شهر بزرگ ناحیهای به رشد شهرها و شهرکهای اطراف خود کمک میکند.
با مقایسه رشد متوسط سالیانه جمعیت ایران از سال ۶۵ تا قبل از سال ۷۹ شمسی با تغییرات جمعیتی شهر اصفهان در دورههای مختلف آماری که اعلام شده، مشاهده میشود جمعیت شهرستان از رشد یکنواختی برخوردار نبوده است.
بر اساس اطلاعات سرشماری سال ۱۳۹۰ بالغ بر ۶۸.۳ درصد ساکنان شهر اصفهان را متولدین شهر اصفهان و بقیه را مهاجران خارج از شهر اصفهان تشکیل میدادند؛ بر این اساس میتوان گفت که در این سال حدود دو سوم جمعیت شهر اصفهان متولد این شهر و یک سوم بقیه جزو متولدان سایر نقاط بودهاند.
همچنین بر اساس سرشماری سال ۹۰ مرکز آمار ایران، بالاترین فراوانی مهاجرتهای انجام شده طی سالهای ۸۵ تا سال ۹۰ را پیروی از خانوار به میزان ۴۶.۸ درصد، تحصیل ۱۲.۲ درصد و دستیابی به مسکن مناسبتر ۹.۷ درصد بیان کرده است.
روند کلی مهاجرت در کشور از روستا به شهر و شهرهای کوچکتر به شهرهای بزرگتر است، از دیدگاه مهاجران علاوه بر کمبود فرصت شغلی در روستا، محرک اصلی مهاجرت دستیابی به اشتغال و درآمد بالاتر توأم با شرایط کار و درآمد و حتی نوع مشاغلی است که در روستا وجود دارد.
نظر شما