به گزارش خبرنگار ایمنا، فلسفه در بارسلونا چیزی بود که با رینوس میشل شکل گرفته بود. قهرمانی در لالیگا پیامد تفکرات مردی بود که سالها بعد بالاتر از هر نامی برترین مربی تاریخ لقب گرفت و تنها جام قهرمانی کشورش را نیز به دست آورد.
پس از آن یوهان کرایوف کبیر بارسلونا را به اوج رساند و با تکیه بر فلسفه به جا مانده از رینوس میشل بزرگ اولین جام قهرمانی اروپا را برای بارسلونا به همراه آورد و بزرگترین افتخار ممکن را نصیب کاتالانها کرد.
سالها گذشت و بارسلونا با مربیان بزرگ دیگر روزهای پر فراز و نشیبی را سپری کرد تا اینکه شاگرد خلف کرایوف در بهترین زمان ممکن بر جایگاه استاد نشست. پپ ادامهدهندهی راه فلاسفه تاکتیک بود.
تیکی تاکای او توتال فوتبال هلندی را در خود داشت تا نتیجهاش امپراطوری بارسلونا بر دنیا باشد. بارسای پپ فوتبال را به مرحله دیگری سوق داد. این تعدد جامها نبود که آنها را در دنیا خاص نشان میداد بلکه نگرش آنها به بازی فوتبال بود که آبیاناری ها را بیهمتا جلوه میداد.
پپ بهترین استفاده را از طلاییترین نسل بارسلونا کرد و یکی از بهترین تیمهای تاریخ را ساخت. در آن سالها فوتبال دنیا فقط یک هدف داشت، " که بارسلونای او را شکست دهد."
فوتبال به دورهی جدیدی پا گذاشته بود، این بار همه باید سعی میکردند او را شکست دهند و گاهی نیز تیم پپ بود که علیرغم شایستگی شکست میخورد. بلوگرانا در معدود دفعات ناکامیش جانانه میباخت. برابر اینتر. برابر چلسی و برابر مادرید. همه آنهایی که تا آخرین توان مقابل بارسا مقاومت میکردند و موفق به شکست معجزهی قرن میشدند.
اما وجود اینها نمیتوانست از ارزش کار او بکاهد. او زیبایی نوینی به فوتبال بخشیده بود، او پپ گواردیولا است، رهبر زیباترین اتفاق هزارهی سوم.
نظر شما