انتقاد کیهان از سخنان اخیر آیت‌الله صدیقی در مورد مصباح یزدی

سخنان آیت الله صدیقی در مورد باز شدن چشمان آیت الله مصباح یزدی در غسالخانه با واکنش بسیاری از فعالان مذهبی و سیاسی مواجه شد. روزنامه کیهان نیز در شماره امروز خود با یادداشتی، نقدی دلسوزانه بر سخنان وی داشته است.

به گزارش ایمنا، حسین شریعتمداری، سردبیر روزنامه کیهان با انتشار یادداشتی با انتقاد از سخنان آیت الله صدیقی در مورد مصباح یزدی، نوشت: ارادت نگارنده به حضرت آقای صدیقی، از سالیان قبل و جای گرفته در قلب است. ارادت صادقانه‌ای که در گذر ایام نه فقط کاستی نداشته بلکه رو به تزاید نیز بوده و هنوز هم هست. برخی اوقات که توفیق زیارتشان را داشته‌ام، نصیحت و توصیه‌ای خواسته‌ام و هیچ‌گاه نیز دست خالی بازنگشته‌ام.

از سوی دیگر آیت‌الله مصباح یزدی را فقیهی مجاهد با شجاعتی مثال‌زدنی و آمیخته به تقوای الهی می‌دانم؛ تا آنجا که هرگاه بدخواهان با زبان و قلم به آن حکیم الهی تاخته‌اند، وظیفه و تکلیف خود دانسته‌ام که در حد و اندازه وسع خویش، زبان و قلم به دفاع از ساحت مقدس آن استاد بزرگوار بگردانم. این توضیح را از آن جهت ضروری دانسته‌ام که مبادا نقد دلسوزانه‌ام به سخنان اخیر جناب صدیقی عزیز، جسارت به محضر ایشان تلقی شود یا خدای نخواسته انکار مراتب والا و بالای علامه مصباح یزدی به شمار آید.

آقای صدیقی در یک مصاحبه تلویزیونی به رخدادی از قول یکی از افراد حاضر در مراسم غسل پیکر مطهر حضرت آیت‌الله مصباح یزدی اشاره کرده و فرمودند: «آیت‌الله مصباح یزدی را در خانه غسل دادند و کسی غسل داد که آیت‌الله حق‌شناس را غسل داده بود، دامادِ داماد ایشان آقای دکتر محمدی جزو مریدان آیت‌الله حق‌شناس بود. او تعریف کرد آیت‌الله جاودان به ما پیام داد که اگر از آقای مصباح یک کرامتی دیدید به ما بگویید. غسال روایت می‌کند وقتی این پیام را دریافت کردم آرزو کردم که ای کاش آیت‌الله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم دیدم آیت‌الله مصباح چشمانشان را باز کردند و یک نگاه مهربانانه‌ای کرد و دوباره چشمانش را بست.»

سخنان ایشان ضمن آن که برای برخی از بدخواهان به سوژه و دستاویزی علیه حضرت آیت‌الله مصباح یزدی و ملامت آقای صدیقی تبدیل شده است، ارادتمندان آن فقیه وارسته و دوستداران جناب صدیقی را نیز به شدت آزرده‌خاطر کرده است و با عرض پوزش باید گفت این اظهارات جفایی ناخواسته در حق حضرت آیت‌الله مصباح یزدی بود و تصوری نابایسته از جناب صدیقی را نیز در برخی از اذهان به دنبال داشت. وجیزه پیش روی اشاره‌ای گذرا به این ماجراست.

۱- جناب صدیقی این ماجرا را از قول داماد محترم آیت‌الله محمدی عراقی و ایشان نیز به نقل از غسل‌دهنده پیکر مطهر حضرت آیت‌الله نقل کرده‌اند. یعنی با دو واسطه! در این مقال، هرگز در پی آن نیستیم که غسال محترم را به بیان یک رخداد غیر واقعی متهم کنیم ولی آیا ایشان به درستی و دقت دیده و برای داماد محترم نقل کرده است؟ آیا تصور واهی نکرده است؟ یا خطای دید نداشته و به اشتباه در نگاه به پیکر مطهر حضرت آیت‌الله تلقی گشوده شدن چشم‌ها و لبخند زدن آن مرحوم به ذهنش خطور نکرده است؟

۲- همه احتمالات یادشده در بند فوق و ده‌ها احتمال عقلانی دیگر قابل شماره است که دست کم و در خوشبینانه‌ترین حالت می‌تواند از خطای دید غسال محترم حکایت کند. در این میان آن چه از برادر عزیزمان جناب صدیقی انتظار می‌رفت آن که اولاً تمامی احتمالات یادشده را در نظر می‌گرفتند و پیش از آن اظهار نظری نمی‌فرمودند، زیرا ماجرای نقل‌شده از نوع رخدادهای طبیعی و عادی نبوده است که به آسانی قابل باور باشد! آن هم از سوی عالم دینی برجسته و پاکباخته‌ای نظیر جناب صدیقی.

ثانیاً بر فرض که غسال دید برزخی داشته و داماد محترم نیز در اعتماد به قول او اشتباه نکرده باشد - که بسیار بعید به نظر می‌رسد! - سوال این است که طرح این ماجرا در رسانه و برای عموم چه ضرورتی داشته است؟

۳- مراتب معنوی و درجات عالی آیت‌الله مصباح یزدی بسیار برتر از آن است که برای اثبات، به نمونه‌ها و نقل مواردی از این دست نیاز داشته باشد. آن چه ایشان در طول حیات طیبه خویش با خدمت خالصانه و عالمانه به حوزه‌های علمیه و دانشجویان و طلاب باقی گذاشته‌اند و مجاهدت بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیری که در این راه داشته‌اند به اندازه‌ای عظیم و انبوه است که تنها مراجعه‌کردن و مراجعه‌دادن این و آن به گوشه‌ای از آن بسیارها کافی است تا همگان حضرتش را قدر بدانند و در ژرفای قلوب به صدر نشانند.

۴- با کمال تأسف و ضمن پوزش از آقای صدیقی باید گفت، نقل ماجرای مورد اشاره بی‌آن‌که ایشان بخواهد نه‌فقط تکریم و تجلیل از حضرت آیت‌الله مصباح نیست بلکه جفا در حق آن استاد بزرگ و رجل گرانقدر الهی نیز هست؛ ضمن آن که جفا به شخصیت خود ایشان هم تلقی می‌شود و این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت؛ چرا که جناب صدیقی یکی از سرمایه‌های ارزشمند انقلاب و نظام و مردم این مرز و بوم هستند و تنها به خودشان تعلق ندارند.

۵- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که آن چه در این وجیزه آمده است، نمی‌تواند و نباید - خدای‌نخواسته - کمترین خدشه‌ای به شخصیت گرانقدر حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی تلقی شود، بلکه ماجرای نوشته این حقیر و جایگاه حضرت صدیقی را به جِد، مصداق این بیت از سعدی علیه‌الرحمه می‌دانم:

گاه افتد که مرد دانشمند نتواند درست تدبیری

گاه باشد که کودکی نادان به غلط بر هدف زند تیری!»

کد خبر 468017

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.