به گزارش ایمنا، متن کامل نامه کاظم غریبآبادی، سفیر و نماینده دائم کشورمان که به عنوان سند آژانس نیز به ثبت رسیده است، به شرح زیر است:
بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم
جناب آقای رافائل گروسی
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی
این نامه در مورد نیاز فوری برای رسیدگی به وضعیت هستهای رژیم اسرائیل میباشد. از آنجا که همه به جز رژیم اسرائیل در منطقه خاورمیانه عضو معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای (ان.پی.تی) هستند و متعهد شده اند که پادمانهای جامع آژانس را بپذیرند، توسعه یک برنامه پنهانی سلاحهای هستهای توسط رژیم اسرائیل، یک تهدید جدی مداوم نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان، بلکه همچنین برای اثربخشی و کارایی ان.پی.تی و رژیم پادمان آژانس میباشد. توسعه ادوات انفجاری هستهای از هر نوع و توسط هر کسی باید زنگ خطر را در هر جایی که باشد به صدا درآورد و در این خصوص، هیچ تفاوتی نباید وجود داشته باشد. این موضوع بایستی سریع و بدون هیچ تعصبی رد شود. نیازی به گفتن نیست که رژیم اسرائیل همچنین عضو هیچیک از معاهدات مهم دیگر حاکم بر خلع سلاح و عدم اشاعه سلاحهای کشتار جمعی نیست.
کنفرانس بازنگری و تمدید ان.پی.تی که در ماه می ۱۹۹۵ برگزار شد، مجموعه تصمیماتی را تصویب کرد که در آن، قطعنامه خاورمیانه بخشی جدایی ناپذیر از تصمیم برای تمدید نامحدود ان.پی.تی بود. این قطعنامه، منعکس کننده نگرانیهای کشورهای عضو معاهده در مورد وضعیت خطرناک خاورمیانه میباشد که ناشی از حضور فعالیتهای هستهای خارج از شمول پادمان آژانس بوده و صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی را به خطر میاندازد. شایسته است یادآوری شود که کنفرانس از غیر اعضای معاهده خواست "تا به آن ملحق شوند و بدین وسیله، یک تعهد الزامآور بینالمللی از نظر حقوقی مبنی بر عدم دستیابی به سلاح هستهای یا ادوات انفجاری هستهای را پذیرفته و پادمانهای آژانس در مورد تمامی فعالیتهای هستهای خود را بپذیرند." این کنفرانس همچنین "با نگرانی، به تداوم وجود تأسیسات هستهای خارج از پادمان در خاورمیانه اشاره کرد و از آنهایی که عضو ان.پی.تی نیستند و تأسیسات هستهای خارج از پادمان دارند، خواست تا پادمانهای کامل آژانس را بپذیرند."
ششمین کنفرانس بازنگری اعضای معاهده ان.پی.تی در ماه می سال ۲۰۰۰ نیز تحولات مربوط به اجرای قطعنامه خاورمیانه را پیگیری کرد و بر اهمیت الحاق رژیم اسرائیل به ان. پی. تی و قرار دادن تمامی تأسیسات هستهای آن تحت پادمانهای جامع آژانس، در راستای تحقق هدف پایبندی جهانی به معاهده در خاورمیانه، تأکید نمود.
در همین راستا، هفتمین کنفرانس بازنگری اعضای معاهده ان.پی.تی در می ۲۰۱۰ مجدداً تأیید کرد که قطعنامه خاورمیانه که در کنفرانس بازنگری و تمدید ۱۹۹۵ به تصویب رسید، یک عنصر اساسی خروجی کنفرانس ۱۹۹۵ بوده و مبنایی میباشد که بر اساس آن، معاهده ان.پی.تی بدون رأیگیری به طور نامحدود در سال ۱۹۹۵ تمدید شد. کنفرانس ۲۰۱۰ همچنین تأکید کنفرانس بازنگری سال ۲۰۰۰ درباره اهمیت الحاق رژیم اسرائیل به معاهده و قرار دادن تمامی تأسیسات هستهای آن ذیل پادمانهای جامع آژانس را یادآوری نمود.
موضوع "قابلیتهای هستهای اسرائیل و تهدیدهای مرتبط با آن" نیز دهههاست که در دستورکار مجمع عمومی سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد و قطعنامههای بسیاری در این مجامع در این خصوص به تصویب رسیده است. "قابلیتها و تهدیدهای هستهای اسرائیل" از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۰ در دستورکار کنفرانس عمومی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشت و کنفرانس عمومی قطعنامههایی را تصویب کرده است که در آنها از اسرائیل خواسته شده تا تأسیسات هستهای خود را تحت پادمانهای آژانس قرار داده و به معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای به عنوان یک عضو غیرهستهای ملحق شود. این قطعنامهها همچنین از مدیرکل خواسته اند تا به این منظور، با کشورهای ذیربط همکاری کند. از سال ۲۰۱۰ نیز این موضوع همیشه تحت دستورکار "سایر موضوعات" در نشستهای کنفرانس عمومی و شورای حکام مطرح و دنبال میشود.
متأسفانه، علیرغم تمامی این تلاشها، رژیم اسرائیل با بی توجهی به معاهده عدم اشاعه، خودداری از پیوستن به معاهده و امتناع از قرار دادن تمامی تأسیسات و فعالیتهای هستهای خود تحت پادمانهای جامع آژانس، جامعه بینالمللی را نادیده میگیرد. علاوه بر این، صرف نظر از قطعنامههای پی در پی مجمع عمومی سازمان ملل از سال ۱۹۹۴ و قطعنامههای کنفرانس عمومی آژانس، که نشانگر اجماع بینالمللی در مورد خلع سلاح و عدم اشاعه و استقرار منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه میباشد، اسرائیل همچنان برخلاف درخواستهای بینالمللی به توسعه یک برنامه پیشرفته سلاح هستهای که دارای پیامدهای منفی آشکار بر صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن میباشد، ادامه میدهد.
شایان ذکر است در حالی که قابلیتهای هستهای اعضای آژانس از دهه ۱۹۶۰ پیشرفت کرده است، پادمانهای آژانس برای برخی اعضای آن نمیتواند و نباید در سطح همان پادمانهای اواخر دهه ۶۰ آژانس باقی بماند، گویی اینکه از آن زمان به بعد و بویژه با ظهور ان.پی.تی و موافقت نامه جامع پادمان، هیچ چیزی تغییر نکرده است. جای تأسف است که حتی پس از پنج دهه از توسعه موافقتنامه جامع پادمان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنان ترتیبات پادمانی ویژهای را بر اساس سند INFCIRC / ۶۶ / Rev.۲، که یادگاری از دوران قبل از ان.پی.تی میباشد، برای رژیم اسرائیل اجرا میکند. بر اساس این ترتیبات، آژانس تدابیر پادمانی را فقط در مورد معدود (نه همه) مواد و تأسیسات غیر سلاح هستهای اعمال میکند. جای تأسف عمیق است که این نقص در سیستم پادمانهای اعمال شده توسط آژانس در اسرائیل، اغلب به دلایل سیاسی نادیده گرفته میشود.
از قضا، رژیم اسرائیل اکنون حتی در مقایسه با پنج کشور دارای سلاح هستهای از مزایای ترجیحی بیشتری برخوردار است، چرا که آن کشورها عضو ان.پی.تی هستند و تعهدات متعددی بویژه تحت مواد یک و شش معاهده دارند، در حالی که اسرائیل با بیرون ماندن از این معاهده، از هرگونه تعهدی تحت معاهده آزاد است و از تمامی مزایای اساسنامه آژانس نیز برخوردار میباشد. چنین وضعیتی، به اسرائیل این گستاخی را داده است تا اختیارات و مأموریت آژانس در جلوگیری از انحراف مواد و فعالیتهای هستهای خود را به سخره بگیرد. مهمتر از همه، اسرائیل چنان گستاخ شده است که برخی اعضای معاهده عدم اشاعه را حسب اینکه بواسطه عضویتشان در معاهده تعهداتی دارند، ولی خودش فاقد چنین تعهداتی است، مورد انتقاد قرار میدهد.
این یک تناقض آشکار است که یک غیر عضو ان.پی.تی، به دلیل عضویت در آژانس از حقوق و مزایای کامل برخوردار است و در حالی که خود را از هرگونه مسئولیتی بَری میداند، در تمام رایزنیها و جلسات آژانس در خصوص اعضای معاهده نیز شرکت میکند. این، یک قصور بسیار جدی در کار آژانس است که باید به طور مناسبی مورد رسیدگی قرار گیرد.
بایستی خاطر نشان شود که از زمان لازمالاجرا شدن ان.پی.تی، چهار عضو آژانس که عضو این معاهده نیستند، توانسته اند سلاح هستهای تولید کنند. در حالی که یکی از سه ستون معاهده، عدم اشاعه سلاحهای هستهای به فراتر از ۵ کشور دارنده است، اما متأسفانه آژانس و ان.پی.تی در خصوص عدم اشاعه موفق نبودند. از آنجا که اشاعه این قبیل سلاحها از ۵ به ۹ دارنده در میان آنهایی رخ داده است که یا عضو ان.پی.تی نبوده و یا از آن خارج شده اند، ریشه اصلی این اشاعه را بایستی در غیر اعضای معاهده جست جو نمود. به جای ریشهیابی عوامل اصلی، تناقض دیگر این است که آژانس شامل دبیرخانه، شورای حکام و کنفرانس عمومی، همگی فقط بر روی اعضای ان.پی.تی متمرکز هستند. بنابراین، نادیده گرفتن مواد و فعالیتهای هستهای اسرائیل در منطقه ناپایدار خاورمیانه، یک اشتباه راهبردی مزمن است.
در چنین وضعیتی، عضویت در معاهده عدم اشاعه و اجرای کامل پادمانهای آژانس، در مقایسه با آنانی که عضو این معاهده نیستند، چه مزیتی دارد؟ چگونه جامعه بینالمللی میتواند آژانس را به عنوان یک شریک جدی، حرفهای و بی طرف ببیند، در حالی که اجرای رژیم پادمانی جامع را برای تمامی اعضای خود به طور یکسان و عادلانه پیگیری نمیکند، و حتی درباره ضرورت فعالیتهای راستی آزمایی و بازرسی از برنامه هستهای اسرائیل، به طور جدی بحث نمیکند؟ آیا ادامه سکوت درباره برنامه هستهای اسرائیل و سیاست عدم اقدام در این رابطه، پیام منفی به اعضای معاهده عدم اشاعه نمیفرستد که "عضویت در معاهده برابر است با پذیرش قویترین نظارتها و راستی آزمایی، در حالی که بیرون ماندن از معاهده به معنای رهایی از هرگونه تعهد و انتقاد و حتی دریافت پاداش میباشد"؟!
ما بر این باوریم که نادیده گرفتن چنین موضوع مهمی، مستقیماً بر صلح و ثبات منطقهای و بینالمللی تأثیر میگذارد، هنجارهای جهانی خلع سلاح و کنترل تسلیحات را به چالش میکشد، و به اعتبار معماری خلع سلاح و کنترل تسلیحات کنونی، از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی و رژیم پادمان آن، آسیب میرساند.
از آنجا که هدف کلیدی پادمانهای آژانس، ارائه تضمینهای معتبر به جامعه بینالمللی در مورد عدم انحراف مواد و اقلام هستهای از استفادههای صلح آمیز به سمت سلاحهای هستهای یا سایر ادوات انفجاری هستهای میباشد، ضروری است که آژانس بر انجام وظایف تعیین شده برای دستیابی به چنین اهدافی از طریق اجرای پادمانهای آن در سراسر جهان، به صورت غیر تبعیضآمیز، اصرار ورزد.
با توجه به این امر، ضروری است به موضوع جهانشمولی ان.پی.تی و به ویژه، قابلیت سلاحهای هستهای در خاورمیانه بدون هیچ تبعیض بررسی شود. آژانس باید در مورد زرادخانه هستهای اسرائیل صادق باشد و بر اساس واقعیتهای موجود عمل کند تا نشان دهد که پایبندی جهانی به معاهده عدم اشاعه، هنوز یک هدف بنیادین برای جامعه بینالمللی است. چنین رویکرد غیرقابل اتکایی، رژیم اسرائیل را به تهدید دیگران در خاورمیانه سوق داده است که در نتیجه آن، سیاستهای این رژیم مانع از تحقق ابتکارات برای ایجاد منطقه خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتار جمعی و به ویژه سلاحهای هستهای شده است.
منطق حرفهای، مستلزم این است که آژانس تدابیری را به منظور اجرای پادمانها در کل خاورمیانه اتخاذ نماید و به دولتهای عضو، ارزیابی مستقل و بیطرفانهای را ارائه نموده و در مورد اینکه چه کسی، چگونه، چرا و تا چه حد کار حرفهای آژانس در این راستا را مختل میکند، گزارش دهد.
آژانس، نقش متمایزی در اجرای تصمیمات و قطعنامههای کنفرانسهای عمومی دارد و باید موضع روشنی را در مورد عدم پذیرش تداوم بیرون ماندن رژیم اسرائیل از چارچوب ان.پی.تی و مقاومت مداوم آن در برابر قرار دادن تمامی فعالیتها و تأسیسات هستهای خود تحت سیستم پادمان جامع آژانس، اتخاذ نماید. بنابراین، لازم است اطمینان حاصل شود که آژانس نقش خود را در رسیدگی به این موضوع مهم که دلیل اصلی نگرانی جامعه بینالمللی و منبع بی ثباتی و ناامنی در منطقه خاورمیانه است، ایفا میکند. آژانس هیچ گزینهای به جز اتخاذ تدابیر مناسب برای اطمینان از اینکه اسرائیل تمام تأسیسات هستهای خود را تحت پادمانهای آژانس قرار دهد و به عنوان غیر دارنده سلاحهای هستهای به معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای ملحق شود، ندارد.
در این زمینه، همچنین از دبیرخانه آژانس و کشورهای عضو به طور جدی انتظار میرود تا به ماده ۲ اساسنامه آژانس به طور کامل پایبند باشند و از هرگونه همکاری فنی با اسرائیل خودداری کنند. این ماده آژانس را ملزم میکند که "باید تضمین حاصل نماید تا کمکهای ارائه شده توسط آن یا به درخواست آن، یا تحت نظارت یا کنترل آن، به هیچ طریقی برای پیشبرد مقاصد نظامی استفاده نمیشود".
همچنین، مایلم توجه سایر اعضای معاهده را نیز به تهدیدات ناشی از سلاحهای هستهای اسرائیل جلب کرده و از آنها بخواهم تا از رسیدگی به این موضوع در جلسات شورای حکام و کنفرانس عمومی آژانس و همچنین دهمین کنفرانس بازنگری ان.پی.تی حمایت کنند. البته، تلاشهای آژانس و دبیرخانه آن نباید تا زمان حذف تمام سلاحهای هستهای و حصول خلع سلاح کامل، متوقف شود.
با توجه به موارد فوق، مدیرکل آژانس نقش فوری و مهمی در این زمینه بر عهده دارد و باید به طور صریح و قاطع از رژیم اسرائیل بخواهد تا فوراً و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان یک غیر دارنده سلاح هستهای به ان. پی. تی بپیوندد و تمام مواد و تأسیسات هستهای خود را تحت پادمانهای جامع آژانس قرار دهد. بنابراین، از جنابعالی درخواست میشود تا تدابیر ضروری را در جهت رفع نگرانیهای مطرح شده در این نامه انجام داده و کشورهای عضو را در مورد نتایج حاصله، مطلع نمائید.
نظر شما