۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۱
تاول: بازتولید خشونت

پایین شهر یا جنوب شهر در ایران بیشتر بر تهران صدق می‌کند. در شهرهای دیگر، پایین شهر را می‌توان به مناطق فقیرنشین یا روستاهایی که به شهرها چسبیده‌اند اطلاق کرد ولی کاملاً وضعیت متفاوتی دارند.

به گزارش ایمنا، پایین شهر در ادبیات ما نمود چندانی ندارد و بیشتر سینما در این زمینه پیشرو است. البته نباید چندان خرده گرفت چراکه به طور کلی شهر عرض اندام زیادی ندارد و چنانکه در شماره‌های گذشته سروا به آن پرداختیم، دیدید که شهر سهم اندکی دارد در ادبیات ما و در مقابل ادبیات آپارتمانی و فضاهای بسته گوی سبقت را برده است.

در میان آثاری که به پایین شهر پرداخته‌اند می‌توان به «تاول» اثر مهدی افروز منش اشاره کرد که با محوریت پایین شهر و اتمسفر آن نوشته شده است. افروز منش با توجه به اینکه روزنامه نگار اجتماعی است، خواسته تا تجربه زیسته خود را در این رمان از پایین شهر به تصویر بکشد. چنانکه کاراکترهای این داستان به واقعیت نزدیک و تنه می‌زند به ناداستان. با این حال سیر داستان ما را با داستانی معمایی و البته کاراکترهای گوناگون رو به رو می‌کند. کاری که افروز منش انجام می‌دهد این است که فرهنگ پایین شهر را از دل معرفی شخصیت‌ها پیش می‌برد و داستان نیز از این میان راه خود را پیدا می‌کند.این مقاله را که پیش تر در هفتمین شماره دوماهنامه تخصصی ادبیات داستانی سروا منتشر شده است، در ادامه می‌خوانید:

خشونت با خشونت

سیمای پایین شهر همراه با خشونت است و این خود را در خشونتی که در اتفاقات تاول رخ می‌دهد نمایان می‌سازد. داستان از جایی شروع می‌شود که یک سرهنگ نیروی انتظامی با مورد ضرب و شتم قرار دادن جعفر از کاراکترهای اصلی داستان سعی در ادب کردن او دارد. به عبارتی سعی در نوعی به راه آوردن توسط سرهنگ در پس زمینه اجتماعی نشان داده می‌شود. محله هم تجربه این را داشته که با ورود سرهنگ آرام شده است و لات‌هایی که نظم محله را به هم می‌زدند با ورود سرهنگ و مدل آرام سازی که انجام داده کار را به آرامش رسانده است. آخرین فردی که در داستان توسط سرهنگ آرنولد مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و ساکت می‌شود همین جعفر خله است اما موضوع این است که او ساکت نمی‌شود.

عنصر نامتجانس

زن آقا حیدر، خانم ژاپنی است که یک عنصر نامتجانس در داستان محسوب می‌شود. او با همه فرق دارد. از ژاپن آمده است و در محله‌های پایین شهر که جریان زندگی در میان همسایگان و گفته‌های آنها قرار دارد، نقشی اساسی بازی می‌کند. زن ژاپنی با نمادی از سامورایی بودن در محله حضور دارد چنانکه در بخش‌هایی از داستان نیز نویسنده بحث سامورایی را پررنگ می‌کند. سامورایی که نماد مرگ در برابر شرافت است.

انتقام

قاسم سلمونی باز هم بخشی از چرخه خشونت را نشان می‌دهد. خشونت پنهان با کینه‌هایی که دارد. او نسبت به افرادی که از آنها بدشان می‌آید، سرشان را در کاسه‌ای می شورد که در آن ادرار می‌کند. قاسم سلمونی همواره در حال انتقام گرفتن است ولی این کار را به صورت پنهانی انجام می‌دهد و در دلش کینه‌ها را پرورش می‌دهد.

ارتباط مشکوک

اشرف شلغم فردی است که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد اما به دنبال ایجاد اعتباری برای خود در محله است. از زبان انگلیسی یاد گرفتن تا پیدا کردن چشم زخم. او زنی است تنها که هم صحبت خانم ژاپنی است. در فضای محله این دو نفر همواره مورد اشاره هستند. از سوی خانم ژاپنی به دلیل اینکه از کشور و فرهنگی متفاوت است و اشرف به دلیل ارتباطی که با او دارد.

قربانی

داستان مجید در داستان را می‌توان قربانی خشونت در نظر گرفت، فردی که توسط یکی از برادران صفری به قتل می‌رسد و دلیل آن هم این است که به دنبال ارتباط با خواهر آنهاست. مجید فرد باهوش و استعداد محله به حساب می‌آید. کسی که پدر و مادرش به او در تربیت اجحاف کرده‌اند ولی او می‌گوید هر چه را بخواهد به دست می‌آورد. مجید فردی پر تلاش و سمج است و مرگ او بخشی تراژیک را در داستان رقم می‌زند.

مرام

یوسف شخصیت با مرام داستان تاول خود را نشان می‌دهد. او همواره هوای محله را دارد و از طریق آقا حیدر که بزرگ محله است سعی در کنترل اوضاع دارند. او معرف به یوسف آتاری است به این دلیل که سعی کرده با آوردن فوتبال دستی و آتاری و سگا سعی در تغییر فرهنگ محله کند. مغازه او پاتوق افراد است و او یک گره‌گشا محسوب می‌شود.

مافیا

نماد گروه مافیایی در این داستان را می‌توان سفری ها تلقی کرد. سفری ها شش برادر هستند که با اتحادی که از خود نشان می‌دهند، وضعیت با ثباتی دارند. آنها عامل قتل مجید هستند و کسانی هستند که تفنگ را به جعفر می‌رسانند تا سرهنگ آرنولد را بکشد. همه از آنها حساب می‌برند و کار و کاسبی خود را در محل دارند.

حاشیه‌ها

سه شخصیت دیگر هم در تاول معرفی می‌شوند که حائز اهمیت هستند. اول از همه ممد ساندویچی که نمادی از یک فرد بی آزار اما در عین حال آزاردهنده است. او گیر سه پیچ به همه می‌دهد و محله را ذله کرده است. بچه شیطونی که اصلاً در قالب قرار نمی‌گیرد و رها شده در محله است. دوم جعفر جنی که پسر یک دعانویس است و قیافه و حرکات عجیب غریبش او را به این لقب رسانده است. اما سومین و مهمترین فرد پپیلی است که در جوی آب و آشغالدونی دنبال وسایل و اجناس می‌گردد و آنها را جمع‌آوری می‌کند و می‌فروشد.

تاول

اگر بخواهیم تحلیل نهایی را پیرامون این محله ارائه بدهیم و از نمادها استفاده کنیم. شاهد دو گروه معارض هستیم، یکی مافیا و دیگری پلیس که هر کدام روش خود را برای برقراری نظم در پایین شهر دارند. منتها این وسط مردمی قرار دارند که قربانی می‌شوند همچون مجید و شیما. جعفر آلت دست مافیا می‌شود برای مبارزه با پلیس، زندگی و…. اما آنچه که به طور کلی در تاول خود را نشان می‌دهد، چرخه خشونت است. خشونت در افکار (قاسم سلمونی)، در گفتار (القاب) و در رفتار (قتل). تاول نشان دهنده یک رمان کامل برای محله‌هایی است که همچون تاول عمل می‌کنند و بعد از چرخش‌هایی از خشونت پنهانی سرانجام منفجر می‌شوند، باز کمی آرام می‌گیرند و دوباره فردی دیگر نقش تاول را برعهده می‌گیرد.

کد خبر 456744

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.