مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ابتکار در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حساب و کتاب اصولگرایانه برای انتخابات ۱۴۰۰» به بررسی حواشی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پرداخت و نوشت: اصولگرایان که شیرینی پیروزی انتخابات ۹۸ و تصاحب همه کرسیهای مجلس حسابی زیر دندانشان مزه کرده افق را برای رسیدن به پاستور روشنتر میبینند و میخواهند هر طور شده قرعه انتخابات ۱۴۰۰ را هم به نام خود بزنند اما با کدام آرایش سیاسی؟
در حالی که در هر کوی و برزنی صحبت از انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست، این طرف در همین مرزهای داخلی بحث انتخابات ۱۴۰۰ حسابی نَقل و نُقل محافل سیاسی چپ و راست شده است. هرچه باشد تا نبرد انتخاب سیزدهمین دولت و هشتمین رئیس جمهور کمتر از ۷ ماه فرصت باقی مانده و حالا اصولگرایان از یکسو و اصلاحطلبان از سوی دیگر سخت مشغول برانداز داشتهها و نداشتههایشان هستند تا بتوانند بر اساس آن یک نقشه انتخاباتی دست و پا کنند و برنامههایشان را روی همان ریل به پیش ببرند؛ در این میان اصولگرایان که شیرینی پیروزی انتخابات ۹۸ و تصاحب همه کرسیهای مجلس حسابی زیر دندانشان مزه کرده افق را برای رسیدن به پاستور روشنتر میبینند و میخواهند هر طور شده قرعه انتخابات ۱۴۰۰ را هم به نام خود بزنند؛ هرچند به نظر میرسد اصلاحطلبها هم چندان دست روی دست نگذاشتهاند اما با همه این تفاسیر در اردوگاه راست برو و بیای بیشتری به چشم میخورد.
از سنتیها گرفته تا پایداری و نو اصولگرایان همه عزمشان را جزم کردهاند تا در این میدان بهترین را از نظر خود به میدان بفرستند و شاید شرایط مانند اسفند ماه هم به کمکشان آمد و دست به دست هم داد تا از این آب ماهی دلخواهشان را صید کنند اما سوال اینجاست این صید ماهی با کدام آرایش حزبی همراه خواهد شد؟
سال ۹۲ و یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری را میتوان نقطه آغاز تغییرات در صفحه شطرنج سیاست از جمله اصولگرایان دانست. آنها وقتی با چندین کاندیدا در کارزار یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری صف کشیدند که اتفاقاً هیچکدام حاضر نشدند عرصه را به نفع دیگری ترک کنند و مهمتر از همه وقتی تلفنهای آیتالله مهدوی کنی (دبیرکل مجمع روحانیت مبارز) از سوی برخی کاندیداها بیجواب ماند جامعه روحانیت مبارز از آن محوریت همهجانبهاش در اردوگاه اصولگرایان یک گام عقب نشست.
حالا راستیها به فکر افتاده بودند تا هر طور شده ساز و کاری دست و پا کنند تا بتوانند چتر وحدت را هم بر سر اصولگرایان به پا کنند برای همین در انتخابات ۹۴ کمیته ۱۵ نفره یا همان ۸ + ۷ را راه انداختند و مشعل را به دست حدادعادل دادند اما این کمیته راه به جایی نبرد و انتقادات شروع شد. انتخابات ۹۴ را که اصولگرایان ۳۰ بر هیچ به رقیب واگذار کردند دیگر عزمها جزم شد تا هر طور شده در انتخابات ۹۶ جبران مافات شود و برای همین کنگره ۳۰۰۰ نفره اصولگرایان باز هم همراه با لیدری حدادعادل پروژه دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری را به دست گرفت و با اینکه نسبت به گذشته توفیق بیشتری به دست آورده بود اما در نهایت توانست ۱۶ میلیون رأی راهی سبد اصولگرایان کند که البته برای رفتن به خیابان پاستور کافی نبود و ابراهیم رئیسی کاندیدای این جریان نتوانست پیروز میدان باشد.
روزنامه آرمان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «این بار دروغ لندنی!» به بررسی طرح قتل مهاجرانی در خارج از کشور کلید خورد پرداخت و نوشت: پنجشنبهشب ناگهان خبری در برخی شبکههای اجتماعی منتشر شد که عجیب بود. ماجرا از آنجا آغاز شد که یک زیرنویس جعلی که به فیلمی از شبکه بیبیسی فارسی اضافه شده بود، در فضای مجازی منتشر شد که به نقل از الشرق نوشته بود: «مهاجرانی با ضربات چاقو در لندن کشته شد!» زمان زیادی نگذشته بود که این خبر تکذیب شد. در ابتدا جمله کدیور همسر مهاجرانی در اینستاگرامش نوشت: «در پی تماسهای مکرر، آقای دکتر خوباند و خبر توزیعی جعلی است. تصویر دو سه ساعت قبل. درود» او همچنین به ایلنا گفت: «آقای عطاالله مهاجرانی در صحت و سلامت به سر میبرد و خبر منتشرشده جعلی است.
پس از آن عطاالله مهاجرانی هم لازم دانست تا خبر را تکذیب کند. او ابتدا در توئیتی تاکید کرد: «من هستم! البته شکاریم یک سر همه پیش مرگ. از لطف و صفا و احوالپرسی دوستان ممنونم.» کمی بعد او بار دیگر نوشت: «وودی آلن: مرگ میتواند هر زمان و هرکجا به سراغ من بیاید. مهم آن است که من آنجا نباشم! نبودم» این توئیت گمانههای زیادی را دربرداشت. برخی معتقدند احتمالاً قصد ضربه به او را داشتهاند اما موفق نبودند یا اینکه تهدید شده یا در نهایت تنها یک توئیت برای پایان دادن به شایعات است.
عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات است که سالهاست در لندن زندگی میکند و به نظر میرسد برخی هنوز از زمان وزارت او کینه در دل دارند و هراز چندگاهی شایعاتی را منتشر میکنند. البته شاید از بیان آنچه هراس دارند که مهاجرانی تاکنون درباره آنها سکوت کرده بود. در زمان وزارت او گروههای دلواپس به هر بهانهای به او میتاختند چراکه معتقدند بودند مهاجرانی باید بر اساس خواست آنها برای فرهنگ کشور برنامهریزی کند که البته برخی از آنها در سالهای اخیر از کرده خود پشیمان شدند و آن را ابراز کردند. برخی نیز کماکان مهاجرانی را عامل ناکامیهای خودشان میدانند مانند مسعود دهنمکی که از مخالفان مهاجرانی بود و در سال ۹۱ مدعی شد: «بسته شدن شلمچه از سوی خود مهاجرانی با اراده شخصیاش و با اشارهای که از بالا به او شده بود، انجام شد. من فکر میکنم بخش عمدهاش {علت تعطیلی شلمچه} به تنشهایی برمیگردد که ما با آقای هاشمی و خانواده ایشان داشتیم؛ بهویژه فائزه هاشمی که آن زمان مسئول روزنامه زن بودند» اما مهاجرانی چنین به او پاسخ داد: «شلمچه به دلیل اهانت به مرجع معظم تقلید آیتالله خویی با نظر هیأت نظارت موقتاً تعطیل شد و پرونده به دادگاه ارجاع شد. مطلقاً موضوع دیگری درباره شلمچه مطرح نبود و نشد. اساساً وزیر ارشاد نمیتواند با رأی خود نشریهای را تعطیل کند» دلواپسان از اتفاقات سال ۸۸ هم برای حمله به مهاجرانی استفاده کردند؛ بهعنوان نمونه کیهان در آن سال در مطلبی با تیتر لو رفتن ارتباط مهاجرانی با لابی اسرائیل، نوشت: «فارغ از اینکه اسبهای درشکه ضدانقلاب در سربالایی با هم چگونه رفتار میکنند، ارتباط اطلاعاتی و کاری مهاجرانی (وزیر فرهنگ و ارشاد دولت خاتمی) با مؤسسه وابسته به تندروها و لابی اسرائیل در آمریکا حائز اهمیت است و نشان میدهد پروژه احمقانه سرنگونی نظام در ۲۲ بهمن با تئوری احمقانهتر اسب تروا، فقط از ذهن چند نفر مزدور ایرانی در داخل و خارج کشور تراوش نکرده است.»
روزنامه همدلی در صفحه نخست امروز خود با تیتر ««آبان ۹۸» زخمی ملی در انتظار التیام» به بررسی پیامدهای گرانی بنزین در آبانماه سال گذشته پرداخت و نوشت: اگرچه مردم ایران در دو دهه گذشته به گرانی هر جنسی عادت کرده بودند و پس از کمی انتقاد و مخالفت، با آن کنار آمدند، اما در ساعت صفر روز ۲۴ آبان سال ۹۸ جنسی به ناگهان گران اعلام شد که بستگی بسیاری به معیشت مردم داشت. قیمت این کالای استراتژیک در صبح جمعه اواخر آبان هر لیتر سهمیهای آن به ۱۵۰۰ و هر لیتر آزاد آن ۳,۰۰۰ تومان اعلام شد. اتفاقی اقتصادی که به زودی به یک سلسله اتفاقات سیاسی و اجتماعی بدل شد و آبان ۹۸ را به ماهی اندوهبار در خاطره ایرانیان بدل کرد. اتفاقاتی که یک سال پس از آن هنوز عواطف بخشی از جامعه جریحهدار است و بخش بزرگتری نیز به دنبال سوالاتی است که از پس آن ماجرا برایشان پیش آمد.
اگرچه در موارد پیش از این دولت تصمیم به گرانی برخی اجناس میگرفت، اما بلافاصله بعد از این گرانی مهم، اعلام شد که این تصمیم در جلسه سران قوا اتخاذ شد. اما سخنان دو نفر از سران کشور در روزهای بعد موجب تعجب همگان شد. ابتدا از جانب رئیس قوه قضائیه اعلام شد که وی مخالف این گرانی بوده است. رئیسی آن روزها گفته بود: «در شورای سران سه قوه، دولت پیشنهاد گرانی بنزین داده شد؛ بنده گفتم این موضوع به جلسه سران قوهها ربطی ندارد؛ چراکه بنا بر قانون، وظیفه دولت است؛ دو سه بار مخالفت کردم؛ اما دولت میگفت بابتِ هماهنگی، اینجا تصمیم گرفتهشود.»
وی افزود: «اتفاقی که افتاد پیشنهاد دولت بود و تنها برای مصرف پول حاصل از سهمیهبندی و گرانی بنزین، به تأیید سران سهقوه رسید؛ قید کردم اجرای این طرح باید با مقدماتی همراه باشد؛ مثلاً هدفمندی یارانهها، با اقناع عمومی همراه بود. من به صورت رسمی از اجرای طرح خبر نداشتم، اما از کانالهایی دو سه روز پیشاز آن شنیدم و یادداشتی به دفتر رئیسجمهوری دادم که شنیدهام میخواهید اجرا کنید؛ مقدمه لازم که فراهم نشده و احتمالاً با توجه به شرایط منطقه حوادثی روی دهد.»
حسن روحانی رئیس جمهور البته سخن دیگری گفت که تعجب را بیشتر کرد. کمتر از دو هفته بعد، او در جلسه شورای اداری استان آذربایجان شرقی دراینباره گفت: «شبی که سهمیهبندی بنزین اجرا شد من خودم هم اطلاع نداشتم و نمیدانستم که اجرای این طرح این هفته است یا هفته آینده؛ چرا که به شورای امنیت کشور گفته بودم که زمان آن را به من هم حتی نگویید، چرا که به آنها گفته بودم در صداوسیما کارهای تبلیغاتی اجرای این طرح را انجام دهید و هر شبی که مناسب بود آن را اجرایی کند.»
روحانی گفت: «من هم مثل همه مردم ایران مطلع شدم که صبح جمعه قیمت بنزین تغییر کرده است چرا که من هم این طرح را به شورای امنیت واگذار کرده بودم و به آنها گفته بودم که زمانش را به من نگویید چرا که این مصوبه در جلسه سران قوا مصوب شده است.»
یک روز پس از اعلام گرانی بنزین، مردم در سراسر کشور به این گرانی ناگهانی اعتراض کردند. اعتراضات اما به گونهای دیگر گسترش پیدا کرد. در اولین روز اعتراضات خبرهای ضد و نقیضی از حمله به مراکز دولتی، آتشسوزی در برخی از بانکها و جایگاههای سوخت و سرانجام تیراندازی نیروهای انتظامی و کشته و زخمی شدن تعدادی از معترضان به گوش میرسید. در این میان، شهرهای بهبهان و ماهشهر در استان خوزستان، بیشتر از بقیه در کانون اخبار و شایعات قرار گرفتند. با این همه در گزارشی که بعداً خبرگزاری ایرنا منتشر کرده شهرهای اصفهان، شوشتر، سنندج، کرج، بوشهر، خرمآباد، شیراز، اهواز، مسجد سلیمان، اراک، کرمانشاه، شاهین شهر، بومهن، گرمسار، مهدیشهر و شاهرود، آبادان، گناباد، مهاباد، تبریز، دهدشت، گچساران و برخی دیگر از شهرهای کوچک در کشور و البته کلانشهر تهران، کانون این ناآرامیها بودند. در همان روزها اینترنت تلفن همراه در شهرهای مشهد، اهواز، بهبهان و امیدیه مختل و ضعیف شد و سپس به دستور شورای امنیت ملی، قطعی سراسری اینترنت کل کشور را فرا گرفت. تعطیلی مدارس و دانشگاهها و همچنین متروها در برخی شهرهای مهم نیز از موارد دیگری بود که به منظور کنترل این ناآرامیها در دستور کار مقامهای مسئول امنیتی قرار گرفت.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «اصلاحطلبان در چندراهی تصمیم» به بررسی گمانهزنیها بر سر چگونگی ورود اصلاح طلبان به انتخابات ۱۴۰۰ نوشت: چند ماه بیشتر به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باقی نمانده است و اصلاحطلبان هنوز بر سر شیوه چگونگی ورود به انتخابات به وحدت نظر نرسیدهاند و این در حالی است که بعد از انتخابات مجلس، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان عملاً از کار افتاد و رئیس و نایبرئیس آن، یعنی محمدرضا عارف و عبدالواحد موسویلاری استعفا دادند و چندی بعد عارف بهصورت مستقل اعلام کرد در انتخابات ریاستجمهوری نامزد خواهد شد. از سوی دیگر، حزب ندای ایرانیان هم اعلام کرد که نامزدش صادق خرازی است و با نامزد حزبی در انتخابات شرکت خواهد کرد. علی شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت نیز چند ماه پیش گفت که حزبش نامزد حزبی خواهد داشت: «در رابطه با انتخابات آینده هم حزب اتحاد حتماً نامزد حزبی معرفی خواهد کرد که این کار فرایند دموکراتیک خود را درون خود حزب خواهد داشت و آن استفاده از خرد جمعی است. دبیرکل بودن من به معنای اینکه من بهترین هستم نیست و نامزد حزبی برای انتخابات ریاستجمهوری توسط خرد جمعی تصمیمگیری میشود». حزب کارگزاران سازندگی هم بخشی از نیروهایش هنوز سیاست ائتلافی یعنی ائتلاف با یک نیروی غیر اصلاحطلب اما معتدل را منتفی نمیدانند، درنهایت حسین مرعشی، سخنگوی این حزب اعلام کرد شش نامزد حزبی به نامهای مصطفی هاشمی طبا، غلامحسین کرباسچی، محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، عبدالناصر همتی و رضا ملکزاده دارند. البته او برخلاف برخی دیگر اعضا گفت که بههیچوجه مطلوبشان حمایت از یک نامزد غیر اصلاحطلب نیست؛ هرچند همچنان فردی همچون محمد عطریانفر این موضوع را بهطور کامل رد نمیکند.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «برجام فقط از سال ۹۵ تا ۹۸ سفره مردم را تا ۳۰ درصد کوچک کرده است» به بررسی وضعیت اقتصادی کشور پرداخت و نوشت: این روزها که معیشت مردم تحت فشار روزافزون گرانیها قرار گرفته است، این سوال بیش از پیش در اذهان عمومی رواج یافته که دولت در حوزه اقتصادی دقیقاً چهکار میکند!؟ در واقع، هر روز که از عمر دولت میگذرد، مردم به وضوحِ بیشتری میبینند که اولویتِ کاری دولت، حل مشکلات معیشتی نیست و گویا دولت قصد ندارد اقدام اساسی یا اصلاح ساختاری در حوزه اقتصاد داشته باشد.
بهنظر میرسد اصلیترین دلیل موضع دولت، امیدواری به مذاکرات مجدد است. به سخن دیگر، چشمداشت دولت به مذاکرات جدید، به بهای معطل شدن اقتصاد ایران و گره زدن تولید و رونق اقتصاد به خارج تمام شده است. اظهارات جدید حسن روحانی پس از خبر انتخاب بایدن به عنوان رئیسجمهور آمریکا، مبنی بر اینکه «ما هرکجا ببینیم شرایط برای لغو تحریم آماده است، از این فرصت استفاده خواهیم کرد… هیچکس حق ندارد فرصتسوزی کند.» یعنی حتی در شرایط کنونی هم دولت تمام تلاش خود را مصروف گره زدن اقتصاد کشور به غرب کرده است. تلاشی که یک بار کشور را در سال ۹۴ با رکود مواجه کرد و رشد اقتصادی آن سال منفی شد.
هرچند ایجاد انتظار برای توافق در آن دوره -علیرغم هزینههای اقتصادی، نظیر معطلی تولید و کسب و کارها- به انعقاد برجام منتهی شد اما این توافقنامه بهجز تسهیل فروش نفت و بازگشت به همان اقتصاد نفتی سابق، نتوانست گره دیگری بگشاید. در حقیقت، بعد از برجام نیز روند گرانیها و فشارهای معیشتی ادامه داشت، چون دولت بهجای اصلاح سیاستهای پولی و ارزی فکر میکرد همه مشکلات با برجام درست میشود. البته در کمال ناباوری رئیسجمهور هنوز هم معتقد است عملکرد برجام خیلی درخشان بوده! و میگوید «در طول هفت سال، در یک دورهای بر مبنای تعامل و مذاکره با دنیا پیش رفتیم. ملت ایران ثمره آن را در سال ۹۵ و ۹۶ دیدند.»
این ادعا در شرایطی ایراد شده که بر اساس آمارهایی که مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده، متوسط مصرف کالاهای اساسی در سالهای پس از برجام کاهش قابل توجهی یافته و به عبارتی برجام، سفره مردم را کوچکتر کرده است! بهعنوان مثال مصرف «برنج خارجی» هشت درصد، «گوشت گوساله» ۲۰ درصد، «گوشت گوسفندی» ۲۹ درصد، «روغن نباتی» شش درصد و «قند و شکر» چهار درصد در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۵ کمتر شده است، این کاهش برای دهکهای پایین درآمدی نیز به مراتب بیشتر نیز بوده است.
نظر شما