رهاسازی از پارادایم سیاسی رسانه‌های اجتماعی

یک مدرس و پژوهشگر علوم ارتباطات گفت: سواد رسانه‌ای آنقدر اهمیت دارد که برخی صاحب‌نظران معتقدند رشته علوم ارتباطات در آینده‌ای نزدیک فقط با سواد رسانه‌ای شناخته می‌شود؛ سواد رسانه‌ای در پنج حوزه فناوری رسانه، مصرف رسانه، تولید پیام و بلاغت، مواجهه انتقادی با پیام و تحلیل تأثیر پیام به کار می‌آید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، کتاب «در خدمت و خیانت رسانه‌های اجتماعی» نوشته محسن گودرزی به تازگی وارد بازار نشر شده است. این کتاب در یازده بخش شامل یک پیشگفتار و ۱۰ فصل تنظیم شده است و مسائل مهم پیرامون رسانه‌های اجتماعی را بررسی می‌کند، رسانه‌هایی که این روزها هر انسان بخش قابل توجهی از روز خود را در آن‌ها می‌گذارند و حتی اطلاعات و داده‌ها را نیز از همان فضا می‌گیرد. اما این رسانه‌ها که گاهاً در راستای اهداف مختلفی از جمله اهداف سیاسی تغییر شکل می‌دهند، چه تأثیری در زندگی روزمره انسان‌ها دارند و به طور کلی چگونه باید با آن‌ها برخورد کرد.

در همین رابطه محسن گودرزی نویسنده این کتاب با خبرنگار ایمنا به گفت‌وگو پرداخته که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

کتاب در خدمت و خیانت رسانه‌های اجتماعی به چه مسئله‌ای پرداخته است؟

مسئله اصلی کتاب عبور از دوقطبی کاذبی است که بر سر مسئله رسانه‌های اجتماعی وجود داشته و دارد. مواجهه ما با تکنولوژی همواره مواجهه‌ای سیاسی بوده است، به این صورت که فناوری را مبتنی بر یک دوقطبی سلبی-ایجابی تحلیل و بررسی می‌کردیم. برخی معتقد بوده و هستند که باید با فناوری بسیار آزادانه برخورد کنیم و اجازه جولان این رسانه‌ها را بدون محدودیت در تمامی میدان‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بدهیم. از سوی دیگر برخی معتقد بودند که باید مانع از معرفی و عرض اندام فناوری‌های جدید و رسانه‌های اجتماعی در عرصه جامعه شد.

کتاب در خدمت و خیانت رسانه‌های اجتماعی می‌خواهد ضمن معرفی این دو قطبی و غور پیرامون ابعاد و زوایای مختلف آن، از آن عبور کند. فصل آخر کتاب مبنی بر معرفی جامعه فرا رسانه‌ای ناظر بر همین عبور از این دو قطبی است. البته همان طور که گفتم این دوقطبی کارکرد سیاسی دارد، در گذشته در مواجهه با دیگر رسانه‌ها حتی کتاب هم چنین دوقطبی حاکم بوده است، بنابراین به نظر نمی‌رسد به این زودی‌ها بتوانیم از این نگاه در حوزه‌های مختلف رسانه‌های اجتماعی خصوصاً سیاستگذاری رها شویم. ولی امیدوارم که این کتاب قدمی برای فرهنگی سازی مواجهه با رسانه‌های اجتماعی بردارد و به نوعی ما را از این پارادایم سیاسی محض رها سازد.

شایعات و فیک‌نیوزها، این روزها بخش مهمی از رسانه‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهند، آیا در کتاب به آن‌ها پرداخته شده است؟

شایعه و فیک‌نیوزها از اصلی‌ترین مسائل رسانه‌های اجتماعی نه تنها در ایران بلکه در تمامی کشورهاست. شایعه، گزاره‌های غیررسمی، وارسی نشده و نامعتبر است که اصالت و اعتباری ندارد. شایعات در رسانه‌های اجتماعی جولان می‌دهد و دلیل اصلی آن را باید در ماهیت کنترل ناپذیری رسانه‌های اجتماعی جست جو کرد. این مسئله را مفصل در بخش‌های مختلف کتاب توضیح داده‌ام.

دلیل و علل برخی شایعاتی که در فضای مجازی رخ می‌دهد چیست؟

برای تحلیل چرایی تولید و انتشار شایعات باید روی روانشناسی کاربران متمرکز شد. تعامل رسانه‌های اجتماعی با کاربران به گونه‌ای تنظیم شده است که کاربران فارغ از دغدغه‌های نظارت حقوقی و قانونی انواع و اقسام محتواها را منتشر و بازنشر کنند. برای بسیاری از کاربران تولید و انتشار سریع محتوا اولویت بیشتری از صحت‌سنجی آن‌ها دارد. در واقع بسیاری از کاربران تصور می‌کنند اگر چنین نکنند قادر به رقابت در این عرصه نیستند. تمایل کاربران به سرگرمی و محتواهای زرد نیز به این مسئله دامن میزند. البته نمی‌خواهم در اینجا روی زمینه‌های سیاسی و فرهنگیِ معارض تاکید کنم، ولی باید در نظر داشت که چنین زمینه‌هایی نیز می‌تواند فرایند تولید شایعات و فیک نیوزها را تسریع کند.

به طور کلی دو متغیر اصلی برای تحلیل چرایی تولید و انتشار شایعات باید در نظر داشت؛ اول، ماهیت رسانه‌های اجتماعی و دوم، روانشناسی کاربران. در این میان قطعاً تاکید روی سواد رسانه‌ای می‌تواند بسیاری از مشکلات در خصوص چنین محتواهایی را رفع کند و مسیر رشد و تعالی کنشگری کاربران در رسانه‌های اجتماعی را تصحیح و ارتقا ببخشد.

علل پررنگ بودن شایعه میان سلبریتی‌ها چیست؟

وقتی درباره نسبت میان شایعه و سلبریتی‌ها سوال می‌پرسیم، در واقع می‌خواهیم تأثیرات متقابل این دو پدیده با هم و تأثیرات آن روی جامعه را بررسی کنیم. به نظر می‌رسد شایعه و سلبریتی پیوند ناگسستنی با هم دارند. سلبریتی‌ها برای حفظ شهرت خود و برای اینکه نام شأن مکرراً برده شود و بر سر زبان‌ها باشند، نیازمند شایعات هستند. شاید بتوان یکی از دلایل رونق شایعات حول وحوش سلبریتی‌ها را همین جوهر سلبریتی‌ها یعنی «دیده شدن» تلقی کرد. سلبریتی‌ها نیازمند شایعات هستند تا بیشتر و بیشتر دیده شوند. البته استثنائاتی هم وجود دارد که بیشتر ناظر بر ابعاد بسیار شخصی از زندگی سلبریتی‌ها است؛ آنجایی که سلبریتی‌ها دوست ندارند مسائل بسیار شخصی زندگی شأن علنی شود. در اینجا سلبریتی‌ها به استقبال شایعات نمی‌روند و از آن پرهیز دارند و حتی ممکن است کار به پیگیری‌های حقوقی هم کشیده شود. ولی به طور کلی همان طور که گفتم دو پدیده سلبریتی و شایعه با هم پیوند وثیق دارند، چراکه سلبریتی‌ها ماهیتاً به دنبال دیده شدن بیشتر هستند. شایعه این دیده شدن بیشتر را محقق می‌سازد. بنابراین افزایش شایعات درباره سلبریتی‌ها بیشتر به نظرم کارکرد جذب فالوور دارد.

اما اگر بخواهیم درباره تأثیر آن روی جامعه سخن بگوییم، می‌توان درباره روی ابعاد منفی شایعه تاکید داشت. شایعات از آنجایی که محتواهای غیر معتبر و غیر اصیل هستند می‌توانند مشکلات مختلف اجتماعی به وجود آورند. اصلی‌ترین و در عین حال ابتدایی‌ترین تأثیر اجتماعی، کم رنگ شدن خردورزی و عقلانیت در سطح جامعه است. در حضور محتوای دروغ و فیک، محتوای صحیح و درست به محاق می‌رود. با ظهور و گسترش شایعه، ابعاد عقلانی تولید محتوا کم رنگ می‌شود.

آیا موافقید که با ظهور رسانه‌های اجتماعی، رسانه‌های کلاسیک مانند صدا و سیما مخاطب خود را از دست داده‌اند؟

این طور فکر نمی‌کنم که رسانه‌های جریان اصلی مثل صدا و سیما مخاطب خودش را از دست داده باشد. این نگاه رابرخی صاحب‌نظران همچون مک لوهان داشته‌اند که رسانه‌های جدید به تضعیف جایگاه رسانه‌های قدیمی می‌انجامند. ولی اینگونه نیست. مصرف رسانه‌ای شهروندان به سمت «چندگانگی» رفته است. یعنی اینکه مخاطب نوعی مثلاً شب که به خانه می‌رسد ابتدا بخش خبری ۲۰ و ۳۰ شبکه دو را می‌بیند، سپس بخش خبری ۲۱ بی‌بی‌سی را مشاهد می‌کند، بعد اگر از سریال شبکه اول را بپسندد، می‌بیند، در غیر این صورت آخرین قسمت سریالی را که دانلود کرده مشاهده می‌کند یا سریال فلان شبکه ماهواره‌ای را می‌بیند و شب هنگام قبل از خواب استریم اینستاگرام یا توئیتر خود را می‌بیند. بنابراین صدا و سیما همچنان مخاطب دارد.

در پایان، لزوم یادگیری سواد رسانه را در چه می‌بینید؟

سواد رسانه‌ای همان طور که گفتم می‌تواند برای مواجهه با محتواهای مختلف از جمله شایعات به کار بیاید. سواد رسانه‌ای آنقدر اهمیت دارد که برخی صاحب‌نظران معتقدند رشته علوم ارتباطات در آینده‌ای نزدیک فقط با سواد رسانه‌ای شناخته می‌شود. سواد رسانه‌ای در پنج حوزه فناوری رسانه، مصرف رسانه، تولید پیام و بلاغت، مواجهه انتقادی با پیام و تحلیل تأثیر پیام به کار می‌آید. بنابراین نه فقط برای آنکه مانع از تولید و انتشار شایعات شویم، بلکه برای مواجهه با هر نوع محتوا نیازمند سواد رسانه‌ای هستیم. سواد رسانه‌ای دارد آرام آرام به تنها سرمایه و در عین حال عظیم‌ترین سرمایه مطالعات رسانه بدل می‌شود.

کد خبر 453365

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.