۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۴
کاسبانِ عشق!

هر چند روز یکبار شاهد تجمع هواداران سرخابی‌ها با طلب خواسته‌هایشان هستیم، اما به نظر برخی یاد گرفته‌اند از این عواطف و عشق واقعی هواداران برای دستیابی به مطالبه‌های گاه غیرمعقولشان سوءاستفاده کرده و آن‌ها را سپر خود قرار دهند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، تجمع گاه و بیگاه جلوی درب باشگاه، وزارتخانه و مجلس به قصه تکراری سرخابی‌ها تبدیل شده است. انگار عده‌ای از هواداران استقلال و پرسپولیس دیگر پلاکاردهایشان را غلاف نمی‌کنند و منتظر بروز کوچک‌ترین اتفاق و دردسر برای تیمشان هستند تا حاشیه آن را به خیابان بکشانند؛ چند روز قبل استقلال و حالا پرسپولیس.

هر دو سوی این معادله فوتبال پایتخت، گله از نگاه نابرابر وزارتخانه میان خود و رقیب دارند و آبی‌ها، پرسپولیس را و قرمزها استقلال را سوگولی وزیر و شخص سلطانی فر را مقصر اصلی نابسامانی‌های باشگاهشان می‌دانند. اینکه رفتار و نوع عملکرد وزیر ورزش چگونه بوده است که چنین جریانی علیه خود در فوتبال ایران راه انداخته، در جای خود نکته مهم و قابل بررسی است، اما آنچه مهم‌تر است وجود فرصت‌طلبانی است که روی موج این روزهای سرخابی‌ها سوار می‌شوند.

واقعیت این است که در چند سال اخیر با بالا گرفتن چنین شائبه‌هایی، عده‌ای از مربیان و بازیکنان طرفداران را به جان وزارتخانه انداخته و با شاه کلید بی کفایتی مدیران باشگاه، هوادار را مقابل مدیریت باشگاه برای رسیدن به اهدافشان قرار می‌دهند. آن‌ها با این حربه موج احساسات و خشم هواداران را برمی‌انگیزند و با بحرانی نشان دادن شرایط، از آب گل آلود ماهی می‌گیرند.

اعتراض روز گذشته پرسپولیسی‌ها نمونه بارزی از این اتفاق بود. روزهایی که پرسپولیس باید شادمان از صعود به فینال برای شکستن طلسم تیم‌های ایرانی در این تورنمنت بجنگد و در شرایطی که آخرین مهلت پرداخت مطالبات برانکو ایوانکویچ فرارسیده است، مربی و بازیکنان با کوک کردن ساز جدایی، اعتصاب و اطلاع آن به هواداران دنبال افزایش سرسام‌آور قراردادهایشان رفتند و حالا در این بین با هدف قراردادن رسول‌پناه، هواداران را به جانش انداخته‌اند.

درست است که رسول‌پناه مدیر چندان کار بلدی نیست، اما او بود که با خریدهایی که چند روزه و پیش از بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی آن‌ها را سرخی‌پوش کرد، مهره‌های با کیفیت و مدنظر یحیی را به تیم تزریق کرد. حالا سوال اینجا است که در چنین شرایطی چرا باید بازیکنان و سرمربی پرسپولیس اینچنین به مدیر باشگاه بتازند؟ آیا واقعاً مد نظر آن‌ها پرسپولیس و رفع مشکلاتش است یا خواسته‌های مالی‌شان و نبود توافق رسول‌پناه با آن‌ها باعث شده تا او را بی‌کفایت بخوانند؟

حقیقت این است که این روزها بازیکنان و مربیان استقلال و پرسپولیس هر چه بخواهند را به آسان‌ترین شکل ممکن با برانگیختن احساسات هوادارانی که عاشقانه تیم‌شان را دوست دارند، به دست می‌آورند. شاید در این خصوص روز گذشته محسن ربیع‌خواه که در آستانه جدایی از سرخ‌پوشان قرار دارد بهترین تعبیر را داشت. او گفت: "متأسفانه در پرسپولیس باید همانقدر که فوتبال بلدی، در اینستاگرام هم حرفه‌ای باشی! "

به عبارتی کافی است بازیکنی که محبوب هوادران است استوری یا پستی را در اینستاگرام منتشر کند و خود را در آستانه جدایی به دلیل ضعف مدیریت یا خواسته وزارت ورزش نشان دهد. بسیار راحت و بدون فکر که آیا این بازیکن خواسته نامعقولی داشته یا خیر، سیل عظیمی از طرفداران در فضا مجازی یا تجمعات ماندن او را فریاد می‌زنند! سوال مهم اینجا است که آیا باشگاه‌های ما حق سبک و سنگین کردن درخواست‌های مالی مربیان و بازیکنان را آن هم در این شرایط اقتصادی خاص و پیچیده کشور را ندارند؟

بازیکنانی که رسانه‌ها و هواداران با خرج کردن بی‌حساب و کتاب تعبیرهایی هم‌چون "متعصب" و "عاشق پیراهن"، راه دست درازی‌های اینچنینی را برایشان ممکن می‌سازند. واقعیت این است که برای عاشقی و متعصب بودن، باید بهایی را پرداخت. این که بازیکنی که مدعی علاقه به رنگ محبوبش هست، حاضر نیست به درآمد چند میلیاردی فعلی خود اکتفا کند و بیشتر طلب می‌کند در نوع خودش قابل تأمل است! آیا اسم این عاشقی است؟

به طرفداران نگاه کنید؛ با وجود درآمدهایی بسیار پایین‌تر، از کار و زندگی‌شان زده و برای تیم مورد علاقه خود هزینه می‌کنند، اما آن طرف بازیکنان، حاضر به اکتفا به حقوق چند میلیاردی‌شان نیستند! این چه مدل عشقی است که چند میلیارد فعلی قراردادها هم کفافش را نمی‌دهد! باور کنید استقلال با رفتن امثال مجیدی هم استقلال ماند و پرسپولیس بدون دایی و کریمی نیز به مشکل برنخورد.

چرا باید بازیکن برای بازی در فینالیست آسیا اینچنین سر باشگاه و هواداران منت بگذارد؟ راستش فوتبال این قدرها هم ارزش ندارد که افراد برای منفعت‌طلبی چند ده میلیاردی‌، عاشقان آن باشگاه را در اوج کرونا به خیابان بکشانند! عشق و علاقه آن‌ها را وسیله قرار داده و روی موج احساسات آن‌ها سوار شوند. حقوق کدام شغل در کشور ما به دلار است که صرف آنکه پیشنهادهای آن طرف مرز چند برابر است، بازیکنان باشگاه‌ها را در تنگنا هزینه‌های سرسام‌آور از بیت‌المال بگذارند.

بیایید اجازه دهیم تا فوتبالیست‌هایمان هم بهای علاقه‌ای که همیشه رگ گردنشان برایش بیرون زده را در میدان عمل بپردازند. هر کس هم که نخواست، راه باز و جاده دراز! این خاک آنقدر بازیکن با استعداد دارد که نبودشان را حس نکنیم. خیلی از آن‌ها بدون بازی در این تیم‌های بزرگ، هیچ‌گاه به جایگاه فعلی نمی‌رسیدند و خیلی بیشتر از این‌ها مدیون هواداران و باشگاهشان هستند و یادمان باشد "کاسبانِ عشق" را متعصب نخوانیم.

یادداشت از: سروش فدایی _ خبرنگار سرویس ورزش ایمنا

کد خبر 449997

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.