مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ابتکار در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خاموشی غرش توپخانهها» به بررسی برقراری آتش بس بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان پرداخت و نوشت: پس از حدود دو هفته درگیری نظامی بر سر قرهباغ، جمهوری آذربایجان و ارمنستان توافق کردند تا سلاحها را زمین گذاشته و آرامش را به این منطقه مورد منازعه بازگردانند.
«زوراب منتاسکانیان» و «جیحون بایراموف» وزرای خارجه ارمنستان و جمهوری آذربایجان روز جمعه در مسکو به میزبانی «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه مذاکره کردند و سه طرف پس از ۱۰ ساعت مذاکره در مورد امضای یک سند مشترک برای برقراری آتش بس در منطقه قره باغ توافق کردند.
بر اساس این توافق، از ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه ۱۰ اکتبر (۱۹ مهر) آتشبس در قرهباغ برقرار میشود. همچنین قرار شد ارمنستان و جمهوری آذربایجان با میانجیگری مشترک گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا با هدف دستیابی به یک توافق صلحآمیز در اسرع وقت مذاکرات اساسی را ادامه بدهند.
رئیس بخش سیاست خارجی روسیه بیانیهای را قرائت کرد که بر اساس آن آتشبس برای اهداف انسانی برای تبادل اسرای جنگی و سایر زندانیان و همچنین اجساد کشتهشدگان مطابق با معیارهای صلیب سرخ بینالمللی اعلام میشود. در عین حال، پارامترهای خاص رژیم آتشبس نیز به طور توافقی اعمال خواهد شد.
این جلسه پس از آن برگزار شد که «ولادیمیر پوتین» رئیس فدراسیون روسیه در بیانیهای از وزیران خارجه ارمنستان و جمهوری آذربایجان دعوت کرد تا برای رایزنی درباره برقراری صلح در قرهباغ به مسکو بروند. پوتین همچنین از طرفهای مناقشه قرهباغ دعوت کرد تا برای اهداف انسانی و مبادله اسرا و تخلیه اجساد سربازان کشته شده از میدان جنگ اقدامات جنگی متوقف شود.
دور جدید جنگ در منطقه مناقشه قرهباغ ششم مهرماه جاری آغاز شد و طرفهای ارمنی و آذربایجانی یکدیگر را به آغاز اقدامات نظامی متهم کردهاند. روسیه به عنوان یکی از سران گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا از دو دهه پیش برای حل مساله قره باغ تلاش میکند اما تاکنون این تلاشها بینتیجه مانده است. نخست وزیر روسیه خواستار توقف فوری جنگ قرهباغ شد.
روزنامه آرمان ملی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خانم رئیس جمهور؛ یک گام تا پاستور» به بررسی امکان حضور زنان در نظام ریاست جمهوری پرداخت و نوشت: زنان میتوانند کاندیدای ریاستجمهوری شود» این جمله در روزها و ماههای اخیر زیاد شنیده میشود که معنایش استقبال از حضور خانم رئیسجمهور است! ۲۳ شهریور بود که سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوالی درباره ریاستجمهوری خانمها گفت: «دقیقا مساله ممنوعیتهای قانونی نیست و پای مسائل فرهنگی در میان است. شاید در دورهای ریاستجمهوری خانمها هم اتفاق بیفتد. کما اینکه در هیچ دورهای وزیر زن نداشتیم اما در دولت آقای احمدینژاد یک وزیر زن هم منصوب شد. بنابراین منع قانونی وجود ندارد و شاید در دورههای آتی رئیسجمهور زن هم داشته باشیم.» این اظهارات نخستین چراغ سبز به کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ بود و دیروز عباسعلی کدخدایی به تکمیل توضیحات خود درباره حضور زنان در پاستور پرداخت. سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوالی درباره اینکه شما تاکید کردید که ثبتنام در انتخابات بلامانع است و رئیسجمهور آتی میتواند از بین زنان باشد، این در حالی است که هیچ کاندیدای خانمی از سوی شورا تأیید نشده است. آیا نظر فقها در خصوص مصادیق رجل سیاسی تغییر کرده است؟ گفت: من عرضم این بود که بحثهای فرهنگی در کشور ما جدی است و مسألهای نیست که با یک قانون حل شود انشاءالله در دورههای آتی مساله فرهنگی حل شود. وی افزود: نظر فقها درباره بحث ریاستجمهوری خانمها هیچ تغییری نکرده است.
روزنامه همدلی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سکوت اصولگرایان درباره شجریان» به بررسی واکنش چهرههای شاخص سیاسی به درگذشت شجریان پرداخت و نوشت: «شجریان رفت.» ترکیب این دو کلمه برای فرهنگ، هنر و مردم ایران موجی از اندوه و تالم را در پی داشت. بیشتر ایرانیان با شجریان لحظات نابی را گذراندهاند. کمتر افرادی یافت میشوند که در جامعه، لحظات خوب خود را با او تجربه کرده باشند، اسم او و شخصیت او بشود خاطرات جمعی و تجربههای مشترک یک جامعه. ترانههای او در زمانهای متفاوت و برهههای مختلف، در شادی، در غم و اندوه حتی در هنگامههای اعتراضات ورد زبان مردم بود. این موارد ویژگیهایی است که از او یک چهره ملی ساخت. درگذشت شجریان کشور را در موجی از غم فرو برد. اما مقامات کشور آنچنان که باید به این رخداد مهم فرهنگی کشور توجه نکردند و حتی ترجیح دادند که سکوت کنند. در ایران نه تنها عزای عمومی اعلام نشد، بلکه برخی از مقامات ارشد کشور نسبت به درگذشت او بیتفاوت بودند و تسلیت نگفتند. این در حالی است که ۱۶ اسفند ۹۱ محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری دولت دهم یک روز را به مناسبت درگذشت هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، عزای عمومی اعلام کرده بود.
درگذشت استاد شجریان به مثابه یک شخصیت ملی واکنشهای بسیار به دنبال داشت. حسن روحانی؛ رئیس جمهور در پیامی درگذشت محمدرضا شجریان استاد آواز ایران را تسلیت گفت. روحانی در پیامش نوشته: «محمدرضا شجریان چهره برجسته هنری و آفریننده ماندگارترین نواهای دلنشین ایرانی و خواننده ربنای رمضان، میراث ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. یقیناً ملت قدرشناس ایران، نام و یاد و آثار این هنرمند محبوب را همواره در خاطرهها، زنده نگاه خواهد داشت. روحش شاد و یادش گرامی.» معاون اول رئیسجمهور هم درگذشت محمدرضا شجریان خسرو آواز ایران را تسلیت گفت. اسحاق جهانگیری در پیامش آورده است: «درگذشت هنرمند نامی و چهره شاخص فرهنگ ایران استاد محمدرضا شجریان، ضایعهای ملی است. هر ایرانی و هرکس که در دور و نزدیک این سرزمین به ادب و زبان فارسی و فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی دلبسته است حق دارد که سوگوار فقدان این چهره نامآور و سختکوش باشد. نام او به یقین در آینده نیز همچنان خواهد درخشید چنانکه میراثی گرانقدر در گذشته و حال داشته است. این ضایعه سنگین را به خانواده، دوستان، شاگردان، اهالی فرهنگ و هنر و همه شهروندان ایرانی تسلیت میگویم و برای آن هنرمند برجسته از خداوند بزرگ آمرزش مسالت دارم.»
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه از دیگر مقاماتی بود که در اولین ساعات، درگذشت استاد آواز ایران را تسلیت گفت. در این میان علی لاریجانی، مشاور مقام معظم رهبری هم از دیگر چهرههای بود که واکنش نشان داد و نوشت: «صدای آشنا او از میراث اسلامی، ایرانی در دلها آرام گرفته و به یادگار میماند. یادش گرامی باد. از خداوند رحیم میخواهم که این سفر کرده گرامی را به نیکی بپذیرد و مورد غفران خویش قرار دهد.» آنچه در این میان به خوبی دیده میشود، این است که صدای این سکوت بیشتر در نیمه اصولگرای کشور شنیده شد هم فعالان سیاسی و هم مسئولانی که در این اردوگاه هستند، ترجیح دادند در یکی از مهمترین اتفاقات عاطفی و تأثیرگذار بخش زیادی از مردم ایران سکوت کنند.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مرد انتخابات دوقطبی» به واکاوی عملکرد دولت دوم هاشمی رفسنجانی پرداخت و نوشت: دولت ششم بعد از انقلاب و دوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، در حالی در مرداد سال ۷۲ کار خود را آغاز کرد که انتخابات ریاستجمهوری آن سال برای اولینبار بهصورت دوقطبی برگزار شد. در آن دوره ۱۲۸ نفر در انتخابات ثبتنام کردند که درنهایت عبدالله جاسبی، رجبعلی طاهری، احمد توکلی و هاشمیرفسنجانی توانستند برای کرسی ریاستجمهوری رقابت کنند. توکلی بهعنوان رقیب جدی هاشمی، مبنا را بر بیعدالتی اقتصادی و اجتماعی و ناکارآمدی سیاستها و مدیریتهای دولت اول سازندگی بنا نهاده بود و بر همین اساس، رأی خوبی نیز به دست آورد. در این دوره، جناح راست از جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین گرفته تا دبیرکل جمعیت موتلفه اسلامی از هاشمی حمایت کردند و مجمع روحانیون که به جناح چپ تعلق داشت، درباره انتخابات سکوت کرد. درنهایت نیز آیتالله رفسنجانی در انتخاباتی که ۳۳ میلیون نفر واجد شرایط بودند و فقط ۱۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در آن شرکت کردند، با ۱۰ میلیون رأی و حدود ۶۴ درصد آرا و ۳۲ درصد واجدین شرایط دوباره دولت را در دست گرفت. احمد توکلی نیز بیش از چهار میلیون رأی به دست آورد و دوم شد؛ اما شرایط اقتصادی پیشآمده در دولت اول سازندگی، کار را برای آیتالله سخت کرد. هاشمی دولت دوم خود را با حفظ ۱۳ نفر از ۲۲ وزیر کابینه اول و تغییر ۹ وزیر شروع کرد.
او در ابتدا محسن نوربخش را برای وزارت اقتصاد و دارایی به مجلس چهارم معرفی کرد اما نتوانست رأی لازم را به دست آورد و درنهایت مرتضی محمدخان بهعنوان وزیر پیشنهادی معرفی شد و نوربخش به بانک مرکزی رفت. مصطفی معین و عبدالله نوری نیز که به جناح چپ سیاسی آن دوران تعلق داشتند، از کابینه خارج شدند. سال ۷۷، یک سال بعد از پایان کار دولت سازندگی، آیتالله هاشمیرفسنجانی درباره دولت خود به صداوسیما گفته بود: «اولین سوال این بود که با چه چیزی شروع کنیم؟ با دستخالی و نبودن نیروها و تحت محدودیتهای شدید، با بایکوتها و تحریمهای خارجی چگونه میتوانیم بازسازی کنیم؟ آنهم با آن همه نیاز روزانه؟ ما هم به منابع انرژی نیاز داشتیم که آنموقع وضعیت ارزی خوب نبود و هم به منابع ریالی نیاز داشتیم، هم مشکل نقدینگی را در جامعه داشتیم که باعث تورم شده بود. طبیعی است که دوران جنگ نقدینگی را در هر جامعهای زیاد میکند. چون تولید نیست و هزینههای مصرف وجود دارد. جنگ هم به این مشکل کمک میکند و این وضع بهوجود میآید». او در ادامه گفته بود: «مثلا برای منابع ارزی یک اولویت به بازسازی بخش نفت دادیم که درآمدهای تولید نفت ما را بالا آورد. حوادثی هم پیش آمد و قیمت نفت بحمدالله بالا رفت و ما توانستیم از نفت ارز مطلوبی بهدست بیاوریم. منبع دومی که انتخاب کردیم، جذب ارز از خارج بود که با این کار از دو طریق اقدام کردیم. از یک طریق ورود کالا با ارز صاحب کالا از خارج را آزاد کردیم که در زمان جنگ محدود بود.
عمدتاً در زمان جنگ تجارت خارجی در اختیار دولت بود و ما آزاد کردیم. فکر میکنم ظرف یکی، دو سال، پنج یا شش میلیارد دلار ارز بدون هیچ تعهدی وارد کشور شد. آنهم بهصورت کالاهایی که مورد نیاز سازندگی و مصرف مردم بود. از مجلس هم اجازه گرفتیم که از منابع خارجی برای طرحها و بازسازی ارز بگیریم که بهصورت فاینانس این کار انجام میشد. البته اجازه مجلس خیلی سریع بود و ما محدود عمل کردیم. ما برای پنج سال اجازه داشتیم که ۱۳۵ میلیارد دلار هزینه کنیم. مقداری از داخل تأمین میشد و بقیه را از خارج میگرفتیم. اما عملاً کمتر از صد میلیارد دلار هزینه کردیم و از آن مقداری که در داخل پیشبینی میکردیم هم زیادتر به دست آمد. توانستیم حدود ۳۰ میلیارد دلار از خارج بهصورت فاینانس ارز بگیریم. آنهم در طرحهایی که سعی میشد بعد از به ثمر رسیدن جواب بدهد و ارز را برگرداند. سیاست هم اینطوری تنظیم شده بود که در چند سال اول ارز بگیریم و در چند سال دوم ارز را بپردازیم و این کار هم با وقفه انجام شد».
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «هشدارهایی که ۵ سال پیش داده شد اما هرگز شنیده نشد!» به بازخوانی گزارش کمیسیون ویژه برجام پرداخت و نوشت: در ۱۲ مهرماه ۹۴ علیرضا زاکانی، رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس، گزارش نهایی این کمیسیون را پس از حدود ۴۰ روز تحقیق و ارزیابی توافق هستهای ایران و ۱+۵ به عنوان سند کارشناسی قوه مقننه به صحن علنی مجلس فرستاد.
این گزارش شامل مقدمه هشت بندی، بررسی جنبههای حقوقی برجام در ۱۳ بند، بررسی جنبه علمی و فنی و تحقیقاتی برجام در ۱۱ بند، بررسی جنبههای دفاعی و امنیتی برجام در ۶ بند، بررسی مسئله اقتصادی به ویژه تحریمها در ۹ بند و بررسی جنبههای سیاسی و عمومی برجام در هشت بند بود.
در گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام که حاصل ساعتها و روزها مشورت با صاحبنظران و کارشناسان ارشد بود، هشدارهای بسیار مهمی خطاب به دولت و نمایندگان وقت مجلس اعلام شد؛ اما متأسفانه مجلس نهم در گام بعد در اقدامی عجیب و تأمل برانگیز تنها در ۲۰ دقیقه برجام را تصویب کرد.
دولت آقای روحانی نیز بدون توجه به مفاد بسیار مهم در این گزارش و در ادامه بدون توجه به ۲۸ شرط ابلاغی، برجام را اجرا کرد. این اقدام دولت خسارتهای فراوانی به کشور تحمیل کرد و در مقابل، هیچ دستاوردی عاید ایران نشد.
در بخشی از گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام آمده است: «کمیسیون ویژه بررسی برجام طی بیش از ۴۰ روز با برگزاری جلسات متعدد با تیمهای مذاکرهکننده هستهای، مقامهای مسئول عالیرتبه کشوری و لشگری، استادان دانشگاه و کارشناسان مختلف، به بررسی متن نهائیشده مذاکرات تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) میان ایران و گروه ۱+۵ و قطعنامه ۲۲۳۱ پرداخت. این کمیسیون توفیق یافت ۱۷۰ ساعت جلسه کاری داشته باشد که ۵۶ ساعت آن با مسئولان تیم مذاکره کننده وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، تأیید کنندگان و نقادان مرتبط و متخصصین و اندیشمندان کشور و ۵۰ ساعت نشست اعضای کمیسیون و ۹ ساعت جلسات هیئت رئیسه بود؛ ۱۵ جلسه کمیتههای تخصصی خود را به میزان ۳۲ ساعت با وقت گذاری مناسب برای جلسات متعدد با کارشناسان و متخصصین امر و بررسی اسناد و نتایج آنها تشکیل دهد».
نظر شما