شجریان کاری با شعر حافظ کرد که نظیر ندارد

یک شاعر گفت: شجریان نسخه آهنگین شعر حافظ را ارائه کرد و بسیاری از زیر و بم‌های موسیقایی آن را به وسیله موسیقی، صدای خوش و تحریر به ما معرفی کرده است که خود نشان از ظرفیت‌های بالای شعر حافظ است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شاعر رسانه روزگار خود است. پناه بردن به کنج خلوت و بی‌اطلاعی از اوضاع جامعه در منش هیچ کدام از شاعران فارسی نبوده است. حافظ یکی از سرآمدان زبان فارسی در جهان است. او به خوبی از عهده شاعرانگی خود برآمده است، چراکه به سرعت نسبت به کج رَویهای دینی، سیاسی و اجتماعی واکنش نشان داده است. او یک مصلح اجتماعی است که به موقع در قامت لسان‌الغیب ظاهر می‌شود. علت ماندگاری اشعار حافظ تلفیق اندیشه و احساس است. او پرورده فرهنگ ایرانی است اما خود از سازندگان آن بشمار می‌رود. درک شعر چنین شاعری طبع بلند و روح لطیف می‌خواهد؛ محمد رضا شجریان نمونه والای کسی است که به مضامین شعر حافظ اندیشید و آن را درک کرد.

سعید بیابانکی، شاعر، در خصوص حافظ شیرازی به خبرنگار ایمنا می‌گوید: از میان غزلسرایان فارسی شاید حافظ بحث برانگیزترین شاعری باشد که از قرن هشتم به بعد می‌توان نام برد. هنوز هم در خصوص این شاعر می‌توان سخنان نو و بدیع گفت. حافظ در جایی از تاریخ ادبیات و شعر ایران قرار گرفته است که تقریباً می‌توان گفت از تمام ادبیات چهار قرن پیش از خود تأثیر پذیرفته است. علاوه بر این او بر شعر پس از خود نیز تأثیر گذاشته است؛ در واقع می‌توان گفت هیچ شاعر فارسی را نمی‌توان یافت که پس از حافظ زیسته باشد و تحت تأثیر او نباشد.

وی می‌افزاید: شعر حافظ از مناظر مختلف قابل تحلیل و بررسی است. یک منظر آن معناست. بسیاری معتقدند حافظ معنای جدیدی نیافریده است، بلکه معانی و مفاهیم آفریده شده پیش از خود را در شکلی تازه و با بیانی نو ارائه کرده است. منظر دیگر آن وجه زبانی است. از دید من حافظ حداکثر بهره را از ظرفیت‌های زبان فارسی برده است. بخشی از این ظرفیت‌ها مربوط به کاربرد موسیقی در کلام است. واژه‌های زبان فارسی به لحاظ بار موسیقیایی با یکدیگر متفاوتند و بار معنایی مختلفی را نیز ارائه می‌دهند. به عنوان نمونه حافظ می‌گوید "تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، وجود نازکت آزرده گزند مباد" اگر این بیت به صورت عادی خوانده شود، شاید به بار موسیقایی آن پی نبریم، اما اگر با دقت بخوانیم متوجه می‌شویم که در آن پنج بار از صدای "ز" استفاده شده است و گویی حرف "ز" زبان را می‌لرزاند؛ از نشانه‌های انسان بیمار هم تب و لرز است. بنابراین در این بیت گویی موسیقی به کمک معنا می‌آید. البته در شعر شاعران پیش از حافظ نیز چنین مواردی وجود دارد، اما بسامد آن در شعر حافظ بسیار زیاد است. به گونه‌ای که به یک مؤلفه سبکی برای او تبدیل شده است.

حافظ به سوءاستفاده از دین می‌تاخت

این شاعر ادامه می‌دهد: از منظر جامعه شناختی نیز شعر حافظ آئینه روزگار خود و بعد از آن تا دوره ماست. حافظ به مفاهیمی تاخته است که در روزگار او مورد سوء استفاده واقع می‌شدند. از جمله این مفاهیم می‌توان به دین، مذهب و صوفیگری اشاره کرد. در واقع این مفاهیم از این رو مورد حمله حافظ قرار می‌گرفتند که اسباب تزویر و ریا بوده‌اند. حافظ در شعر خود به شدت با تزویر و ریا که آفت دینداری، شریعت و طریقت محسوب می‌شوند مبارزه کرده است.

بیابانکی تصریح می‌کند: بسیاری از مفاهیمی که در دنیای واقع و در روزگار حافظ به نظر بار معنایی مثبتی دارند، در شعر او بار معنایی منفی یافته‌اند و بالعکس. گویی حافظ مفاهیم و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی را در یک منفی ضرب کرده و در اختیار ما قرار می‌دهد. علاوه بر این شعر او فضایی کاملاً مبهم دارد. حافظ یک فضای ابری را تصویر کرده است که در آن می‌توان مفاهیم بسیاری از اشعار را استنتاج کرد و لذت برد. فضای مبهم شاعرانه‌ای که حافظ در شعر خود ایجاد کرده، برای مخاطب حرفه‌ای شعر لذت‌بخش است و در واقع به دلیل همین چند بعدی بودن است که اشعار او همه بیت الغزل معرفت هستند و می‌توان از آنها مفاهیم مختلف و حتی فال برداشت کرد.

وی ضمن تسلیت درگذشت استاد آواز ایران می‌گوید: در روزهایی هستیم که یک اسطوره بی‌بدیل موسیقی را از دست داده‌ایم، کاری که شجریان با شعر حافظ کرده است نظیر ندارد؛ چراکه تاکنون کاری با این حجم و بسامد ارائه نشده است. از دید من شجریان نسخه آهنگین شعر حافظ را ارائه کرد و بسیاری از زیر و بم‌های موسیقایی آن را به وسیله موسیقی، صدای خوش و تحریر به ما معرفی کرده است که خود نشان از ظرفیت‌های بالای شعر حافظ است.

شعر حافظ تبدیل به پُز روشنفکری شده است!

این شاعر با اشاره به اینکه سرایش شعر هنری تخصصی است، ادامه می‌دهد: حافظ شاعر ملی ماست و بارها دیده‌ایم که در رادیو و تلویزیون اشعار او را به اشتباه می‌خوانند. شعر حافظ در سال‌های اخیر تبدیل به پز روشنفکری شده است و هر کس می‌خواهد فرهیختگی خود را نشان دهد، غزلی به قول معروف سرتاپا غلط از حافظ می‌خواند. این کمک به حافظ و زبان فارسی نیست، اگر کسی بخواهد این شاعر را بفهمد و با زبان او ارتباط بگیرد، باید کتاب‌هایی که در خصوص او نوشته شده است را بخواند. در این خصوص علاقمندان را به کتاب‌های محمدرضا شفیعی کدکنی، بهاءالدین خرمشاهی و عباس زریاب خوئی ارجاع می‌دهم. اخیراً افراد بسیاری در این حوزه قلم زده و صاحب نقد هستد. تا کسی این مقالات، یادداشت‌ها و ظرافت‌ها را یاد نگیرد به دنیای حافظ پی نمی‌برد.

بیابانکی اضافه می‌کند: درست است که رو خوانی اشعار حافظ به نوعی پاسداشت زبان فارسی محسوب می‌شود، اما واقعیت این است که روخوانی صرف هیچ فضیلتی در پی نخواهد داشت؛ شعر حافظ باید درک و فهم شود. بسیاری از اشعار او در بر دارنده حکمت‌های عملی زندگی است و پندی به مخاطب می‌دهد. ظرافت‌های زبانی، موسیقایی و مضمونی، اشارات تاریخی و نقد صاحبان قدرتی که هیچ چیز را بر نمی‌تابند و دروغ می‌گویند، از ویژگی‌های شعر حافظ است. باید این شاعر را پاسداشت. اگر این گنجینه را پاس بداریم، زبان فارسی را حفظ کرده‌ایم.

کد خبر 449159

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.