مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ابتکار در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مرغ سحر پرکشید» راجع به درگذشت استاد شجریان نوشت: من، محمدرضا شجریان، فرزند ایران. صدای من جزئی از فرهنگ کهن ایران است که میخواهد به مردم جهان یادآور شود که ما دارای چه فرهنگی هستیم، فرهنگ انسانی، فرهنگ عشق و صفا و پیامی جز دوستی، عشق و زندگی و خوشحالی در زندگی برای مردم ندارم…»
نمیدانم اینکه مینویسم گزارش است یا چه، راستش را بخواهید امروز و در این لحظه نمیخواهم هیچ اصولی از اصول خبرنگاری را رعایت کنم، میخواهم از دل بنویسم، از دل خودم و از دل شما. امیدوار بودم که هیچگاه، هرگز و هرگز روزی نیاید که مجبور به نوشتن این کلمات باشم. لذت همعصری با شجریان چیزی نیست که بشود توصیفش کرد همانطور که نمیشود درد از دست دادن اسطوره موسیقی ایران را نوشت. آنچه در این گزارش میخوانید نه گفتوگو با شاگردان استاد است و نه گفتههای دوستانش. این گزارش تنها حرفهای شماست، چرا که در این درد ما همه با هم همدردیم. «همراه شو عزیز، تنها نمان به درد، کاین درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمیشود»
روزنامه آرمان ملی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تا قانون اساسی تغییر نکند؛ مشکلات حل نمیشود» در گفت و گو با مصطفی کواکبیان به بررسی وضعیت اصلاح طلبان پرداخت و نوشت: دبیرکل حزب مردم سالاری در پاسخ به سوال عملکرد دولت روحانی میگوید: مردم به خاطر حوادث دی ۹۶، آبان ۹۸ و ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی به این نتیجه نرسیدند که حضورشان در انتخابات فایدهای دارد و بحث دیگر وضعیت معیشتی مردم است. اعتماد به کل سیستم تضعیف شده است. بچههای روزنامه ما گفتند که دکتر جان ما دوستت داریم اما ما رأی نمیدهیم. این قضیه واقعاً مشکل بزرگی است. ۶۰ درصد مردم انتخابات را پس زدند. آقایی با ۲۷ هزار رأی وارد مجلس شد از کرج، در حالی که یکمیلیون و چند صد هزار نفر در آن شهر واجد شرایط رأی دادن بودند. مجلسی با ۱۵ درصد پشتوانه مردمی درست کردهایم. فلذا من بسیار هشدار دادهام که کل سیستم باید برای حضور مردم در انتخابات ۱۴۰۰ فکر کند. مردم دیگر برایشان مهم نیست که چه کسی اصلاحطلب است، اصولگراست یا اعتدالگرا. اعتماد عمومی مردم به کل سیستم کاهش پیدا کرده است.
نکته دوم، عملکرد مجلس دهم طوری نبود که مردم احساس رضایت داشته باشند. این هم به آن دلیل است که ما اکثریت مجلس را نداشتیم. این بزرگترین تهمت به اصلاحطلبان است که بگویند اکثریت مجلس دهم را داشتهایم. چه کسی چنین حرفی زده است؟ ما حداکثر ۹۰ نفر بودیم. بله، اگر طیف علی لاریجانی با ما رفاقت میکردند، اکثریت میشدیم. آنها در برخی مواقع مانند اف ای تی اف و سی اف تی بعضاً ما را همراهی کردند اما در بسیاری موارد دیگر ما را تنها گذاشتند. در همین ماجرای رأی آوردن علی لاریجانی، چه کسی موجب شد؟ همین اصولگراها باعث رأی آوردن او شدند. ما طرح عفو عمومی آوردیم، رأی نیاورد. خود من طرح تحقیق و تفحص از موضوع املاک نجومی را آوردم که رأی نیاورد. چهار بار پای این کار بودم که رحمانی فضلی استیضاح شود اما نگذاشتند اساساً استیضاح مطرح شود؛ در ماجرای بنزین، مردم میگفتند که یک مشت آدم رفتند در مجلس، آنها چهکاره هستند؟ ما یک طرح دوفوریتی، روز یکشنبه آوردیم که یک دفعه صبح آن روز آقای شمخانی به مجلس آمد. گفتند که مصوبه سران سه قوه را شورای عالی امنیت ملی تصویب کرده است. در اصل ۱۷۶ قانون اساسی آمده است که هنگامی که شورای عالی امنیت ملی مصوبهای داشته باشد که توسط رهبری هم تأیید شده باشد، لازمالاجراست. طرح دوفوریتی داشتیم که بنزین تکنرخی شود. طرح دیگر این بود که اگر قرار است سه هزار تومان باشد، سهمیه مردم ۱۲۰ لیتر بشود. من چندینبار در مجلس تذکر دادم که شورای هماهنگی سران سه قوه برای چه چیزی تشکیل شدهاست؟ لاریجانی که آنجا حرف امثال کواکبیان را نمیزد؛ صحبتهای خودش را میکرد. بنابراین مردم از عملکرد مجلس دل خوشی نداشتند.
سومین موضوع اینکه عملکرد دولت بدتر از مجلس بود. به صراحت میگویم که نه مجلس دهم اصلاحطلب بود و نه دولت یازدهم و دوازدهم اصلاحطلب بود اما چوبش را ما میخوریم. من در آذر ۹۶ دقیقاً یک ماه پیش از حوادث دیماه، نطق مفصلی در مجلس داشتم که عنوانش این بود: «همشهری عزیز بجنب».که گفتم من به ۴۳ شهر رفتم و شهر به شهر برای تو تبلیغ کردم اما امروز خجالت میکشم که بگویم از تو حمایت کردهام البته از این بابت پشیمان نیستم. بالاخره شرایط آن دوران اقتضا میکرد که از بین گزینهها به او رأی بدهیم. ما از رأی دادن پشیمان نیستیم اما از عملکرد دل خوشی نداریم.
روزنامه همدلی در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بررسی جایگاه شجریان در گفت و گوی اهالی فرهنگ با همدلی» به بررسی واکنش چهرههای شاخص هنری به درگذشت استاد شجریان پرداخت و نوشت: همین چند روز قبل، بازهم خبر از رفتنش دادند. خبرگزاری صداوسیما بهعنوان اولین منبع، خبر درگذشت استاد محمدرضا شجریان را مخابره کرد و برخی دیگر از رسانهها دقایقی بعد در گفتوگو با اعضای مختلف گروه پزشکی این خواننده نامدار، این خبر را تکذیب کردند. پنجشنبه گذشته، حوالی ساعت پنج بعدازظهر، دوباره در مقابل نام «محمدرضا شجریان» واژه درگذشت! را گذاشتند، این بار اما خبر شایعه نبود؛ قلب خسروی آواز ایران بهراستی از تپش ایستاده بود. مهرداد بهلولی؛ پزشک معالجش این خبر را تایید کرد. شجریان در طول سالهای گذشته بیش از هرزمانی، موردتوجه عموم جامعه ایران قرار گرفت و کار تا آنجا پیش رفت که جوانهای متولد دهه هفتاد و هشتاد هم از او با عنوان اسطوره واقعی همه دوران یاد میکردند. اما چرا؟ چون او از دورهای به بعد، نهتنها در کسوت یک خواننده که در حوادث پس از انتخابات ۸۸ در طرف معترضان به نتایج انتخابات قرار گرفت و خودش را صدای «خس و خاشاک» معرفی کرد؛ تعبیری که محمود احمدینژاد برای معترضان به کار برد.
شجریان را بهجرأت میشود کاریزماتیکترین چهره در هنر معاصر ایران بهحساب آورد. این را میشود در اصرار چند روز قبل خبرگزاری صداوسیما در اعلام خبر درگذشتش و در ادامه تکذیب نکردن این خبر فهمید؛ اقدامی که از نگاه گروهی، کوششی بود برای کاستن از امکان بروز اتفاقی بزرگ در مواجهه مخاطب با خبر درگذشت این آوازخوان نامدار! او حالا از بینمان رفته است، اما مردم ایران حتی اگر برای فراموششدنش یک لشکر هم بسیج شود، شجریان را از یاد نخواهند برد. حالا درست دو هفته بعد از هشتادمین زادروزش، دیگر نفس نمیکشد. عمر که حتماً دست خداست، اما این نکته هم قطعی است که بخش زیادی از جامعه ایران در این روزها، از خدا خواستند که به اسطوره آواز ایران آرامش عطا کند. درگذشتش بسیاری را غمزده کرده، اما شاید این اتفاق تنها راه باقیمانده برای رسیدنش به آرامش بود. راستی، ممنوعالتصویری اسطوره آواز از همان لحظه پرکشیدنش به پایان رسید. چند ساعت بعد از اعلام قطعی درگذشتش، همایون؛ پسرش جلوی بیمارستان جم حاضر شده بود تا با مردم سخن بگوید. او گفت: «به خاطر کرونا، نه میتوانم از کسی بخواهم برای مراسم تشییع بیاید و نه میتوانم بگویم نیاید.
«فردا در بهشتزهرا بر پیکر استاد نماز میخوانیم و سپس به مشهد منتقل میکنیم.» بخشی از سخنانش در آن دقایق عجیب بود. همایون توضیح داد: «خواستههای من و خانواده یکچیز است و آنچه امکانپذیر است، چیز دیگری است.» او این را هم گفت که «استاد یک نماد ملی است و شأن او و مردم این است که در جوار حضرت فردوسی به خاک سپرده شود.»
جملات پایانی پسر در میان طرفداران پدر هم در جای خود قابل تأمل بود: «دلم نمیخواهد این اتفاق به کارزار کشمکشهای سیاسی تبدیل شود. او در کنسرتهایش هم چنین اجازهای نمیداد. جایگاه پدر بالاتر از اینهاست. الآن هم به احترام او و برای اینکه محدودیتهای بیشتری به وجود نیاید، حرمت نگه داریم. احترام هنر بالاتر از سیاست است.» در ویدئوی منتشر شده این گفتوگو جملاتی رد و بدل میشود که نشان از ابهاماتی عجیب دارد؛ اینکه ظاهراً خانواده شجریان از خاکسپاری پدرشان در تهران منع شدهاند. البته الآن که دیگر کار از کار گذشته است، چون پیکر شجریان به توس منتقل شده و قرار است که امروز در کنار مقبره مهدی اخوان ثالث در آرامگاه فردوسی آرام بگیرد. رفتن محمدرضا شجریان و واکنشهای مختلفی که مسئولان دولتی و حکومتی بعد از این اتفاق، از خود نشان دادند میتواند برای مدتها سوژهای باشد برای نقد و بررسی رفتار قدرت در اتفاقاتی که میتواند برای یک ملت ناگوار باشد. با این همه و در کنار برخی واکنشهای عصبانی کننده، علاقه مردم به محمدرضا شجریان و البته ارادت اهل هنر به این نماد تاریخی فرهنگ ایرانی در این چند روز باز هم به اثبات رسید. به همین بهانه با تعدادی از نامآوران هنر این سرزمین سخن گفتیم تا جایگاه محمدرضا شجریان را در هنر و البته فرهنگ ایران برایمان توصیف کنند. رضا کیانیان، داریوش پیرنیاکان، فرهاد فخرالدینی، مجید انتظامی، نادر مشایخی و کیوان ساکت دلایل بدل شدن او به نمادی در تاریخ ایران گفتهاند.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سازندگی در فضای بسته سیاسی» به واکاوی عملکرد دولت اول هاشمی رفسنجانی پرداخت و نوشت: با پایان دوران جنگ و آغاز دورانی که نیاز به بازسازی کشور یک اولویت بود، هاشمیرفسنجانی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد؛ انتخاباتی که از ۷۹ نامزد آن، صلاحیت دو نفر از سوی شورای نگهبان تأیید شد و حتی صلاحیت مهدی بازرگان نیز رد شده بود. هاشمیرفسنجانی در یک نبرد نهچندان برابر با عباس شیبانی، با اجماعی که احزاب و شخصیتها بر هاشمیرفسنجانی تشکیل دادند، موفق به کسب ۱۵ میلیون رأی از ۱۶ میلیون رأی مأخوذه شد. انتخابات ریاستجمهوری با همهپرسی اصلاح قانون اساسی هم همراه شد که با حذف سمت نخستوزیری، رئیسجمهور را به فرد شماره یک قوه مجریه با اختیارات نخستوزیری تبدیل کرد و تاکنون اصلاحی که بسیاری معتقدند هاشمیرفسنجانی نقش مهمی در آن ایفا کرد، پابرجا مانده است.
هاشمی در شرایط دشواری اولین کابینه خود را در سال ۶۸ تشکیل داد که این دشواری مربوط به پایان جنگ بود. همانطور که دولت سوم و چهارم نیز اداره کشور را در شرایط دشواری پیش برده بودند، دولت پنجم نیز که پس از پایان جنگ سر کار آمد، کار خود را در شرایط ویژهای آغاز کرد که بدون تردید نام دولت «سازندگی» نیز بر همین اساس انتخاب شد. بهعبارتی میتوان گفت «سازندگی» مأموریت هر دولتی است که پس از جنگ روی کار میآید. با همه سختیها و مشکلات دوران بعد از جنگ، دولت پنجم کار خود را با تمرکز بر سیاست باز اقتصادی شروع کرد و از مهمترین دغدغههای پیشروی این دولت، بازسازی کشور بعد از جنگ هشت ساله بود. دشوار بود که ویرانههای زیادی که از جنگ تحمیلی بر جای مانده و نیاز بود در اسرع وقت تعیین تکلیف شوند، یکباره بازسازی شوند؛ به همین منظور هاشمی در وزارتخانههای اقتصادی دولت از وزیران با گرایش تکنوکرات بهره جست. حضور افرادی که در کنار تعهد، تخصص لازم را برای اداره کشور داشتند، برای اولینبار در این دولت رقم خورد. همچنین هاشمی تصمیم گرفت سهم بودجه پروژههای عمرانی را بهطور چشمگیری نسبت به سایر فعالیتهای دولت بیشتر کند. درباره سایر وزارتخانهها، بهمنظور تثبیت فضای سیاسی داخل کشور، سعی کرد تعادل را بین گروههای سیاسی آن دوره برقرار کند؛ بهطوریکه انتخاب سیدمحمد خاتمی (از نیروهای خط امام) بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنار علیاکبر ولایتی (راستگرای سنتی) نمونهای از این دست انتخابها بود؛ اما این رویه در عمل نشان داد نهتنها موافقت همه طیفهای سیاسی تأمین نشد، بلکه همه گروههای سیاسی از سهمبندی موجود ناراضی بودند. این نارضایتیها خود را زمان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ششم و صفآرایی مقابل هاشمیرفسنجانی نشان دادند.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازگشت دشت مغان به بیتالمال گنجی که مفت واگذار شده بود» به بررسی روند پیگیری قوه قضاییه در بازگشت دشت مغان به بیتالمال پرداخت و نوشت: شرکت کشت و صنعت مغان، یکی از شرکتهایی است که گرفتار واگذاریهای شائبهدار شده بود، اما اکنون با ورود دستگاه قضایی این معضل که برای مردم استان اردبیل به یک دغدغه تبدیل شده بود، مرتفع شد.
موضوع واگذاری شائبهدار شرکت کشت و صنعت مغان از محورهای اصلی سفر اخیر رئیس دستگاه قضا به استان اردبیل بود. آیتالله رئیسی روز پنجشنبه سوم مهر در جریان سفر استانی به استان اردبیل در جلسهای تحت عنوان «احیای حقوق عامه در حوزه خصوصیسازی شرکت کشت و صنعت مغان» که با حضور مسئولان مربوطه کشوری و محلی برگزار شد، پس از استماع سخنان مسئولان ذی ربط پیرامون نحوه واگذاری شرکت کشت و صنعت مغان، ۶ دستور مشخص را صادر کرد و تأکید کرد که دستگاه قضایی و سازمان بازرسی کل کشور به نحوه اجرای این ۶ دستور نظارت مستمر و پیگیرانه خواهند داشت؛ بنابراین مطابق با تأکیدات رئیس قوه قضائیه، هیئت داوری سازمان خصوصیسازی مکلف شده بود در قضیه تعیین وضعیت واگذاری شرکت کشت و صنعت مغان با استناد به اسناد و ادله، داوری کند و تحت فشار هیچ مقام و مسئولی قرار نگیرد و در این فرآیند گزارشهای سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات، وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و مسئولان محلی را مورد استناد قرار دهد.
روز چهارشنبه ۱۶ مهر جلسه هیئت داوری سازمان خصوصیسازی با محوریت موضوع فوقالذکر برگزار شد. در همین زمینه رئیس سازمان بازرسی کل کشور، چهارشنبهشب گذشته در بخش خبری ۲۱ سیما از ابطال این واگذاری خبر داد و اظهار کرد: بر اساس مستنداتی که وجود دارد زمان واگذاری شرکت کشت و صنعت دشت مغان، فردی که شرکت به آن واگذار شده بالغ بر مبلغ نقدی قرارداد (۱۳۰ میلیارد تومان) بدهی بانکی داشته که به همین جهت اهلیت نداشته است.
نظر شما