به گزارش خبرنگار ایمنا، در اینکه حاشیهنشینی از مهمترین آسیبهای حوزه مدیریت شهری است که تبعات منفی ناشی از آن وضع شهروندان، حاشیهنشینان و مدیران شهری را تحتالشعاع قرار میدهد، تردید نیست. حاشیهنشینان، روستانشینان یا شهروندان شهرهای کوچک و کمبرخورداری بودهاند که در آرزوی یافتن شغل و زندگی بهتر راهی شهرهای بزرگتر شدهاند، اما حالا نه تنها آنچه میجستهاند را نیافتند، گاه شرایط آنقدر برایشان سخت میشود که دستفروشی را به عنوان ممر درآمد و کپرنشینی را به عنوان سکونتگاهی ایمن، غنیمت میدانند.
به عقیده سلیمان میرزا پور، دکترای برنامهریزی شهری و استاد دانشگاه خرمآباد این گروه از مهاجران از آنجا که بضاعت مالی کافی نداشتند، نتوانستند در داخل شهر محلی برای اسکان پیدا کنند و لاجرم به حاشیهها رانده شدند و به این ترتیب اولین هستههای حاشیهنشینی در کشور شکل گرفت.
او با اشاره به پدیده حاشیهنشینی در شهرهای ایران با بیان اینکه بعد از انقلاب صنعتی و توسعه شهرها، روستاها با فرار جمعیتی و پدیده مهاجرتفرستی مواجه شد، اظهار میکند: از آنجا که در آن زمان در شهرها پول نقد برای سرمایهگذاری وجود داشت و از طرفی در روستاها به دلیل اصلاحات ارضی و این که مساحت زمینهای کشاورزی کم بود، مهاجرت به شهرها آغاز شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مدیریت شهرها به علت بضاعت مالی اندک، نتوانستند جمعیت روستایی مهاجر را در صنایع مورد نیاز جامعه شهری و در راستای پیشرفت و توسعه کشور بکار بگیرند، عنوان میکند: این رویداد باعث شکلگیری اقتصاد غیررسمی و شغلهای کاذب در مناطق حاشیهای و در بین حاشیهنشینان شد.
میرزاپور با بیان اینکه در شهر خرمآباد بسیاری از واحدهای مسکونی حاشیه شهرها در واقع هسته اولیه روستاها بوده است، تصریح میکند: این مناطق بافت قدیمی و هسته اولیه خود را حفظ کردهاند، مانند بخشهایی از درهگرم اسبستان که ساکنان این مناطق به لحاظ ضعف بنیه اقتصادی شغل رسمی ندارند و محیط زندگی آنان نیز بازسازی و بهسازی نشد.
دسترسی به خدمات در مناطق حاشیه نشین کمتر است
او تفاوت بارز مناطق حاشیهای با سایر مناطق را در ویژگیهای مسکن آنها میداند و میگوید: در مناطق حاشیهنشین به دلیل استانداردهای پایینتری همچون قطعهبندی غیراصولی، نداشتن برنامهریزی و امکاناتی نظیر انشعابات آب، برق و گاز، مسکن مناسب و استاندارد هم احداث نمیشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مسکن استاندارد باید دارای قسمتهایی برای تعامل خانواده، استراحت، تفریح و بازی بچهها و همچنین فضای مجزا برای کار، خواب و استراحت باشد، میگوید: در مناطق حاشیهای نه تنها مسکن مناسب با استانداردهای لازم وجود ندارد، بلکه محلهایی برای بازی کودکان در خارج از منزل هم ایجاد نشده، بلکه دسترسی به خدمات رفاهی و زیرساختهای شهری و فضاهای آموزشی، تجاری، تفریحی، سرویسها و فضای سبز استاندارد نیز ممکن نیست.
میرزاپور با بیان اینکه طبق تعاریف و ضوابط شورای عالی معماری و شهرسازی فاصله مکانی خانه یک کودک تا دبستان باید ۲۵۰ تا ۵۰۰ متر باشد و یک خانواده برای دسترسی به فضای تفریحی و پارک نباید بیش از ۵۰۰ متر طی کند، تاکید میکند: شمار زیادی از ساکنان مناطق حاشیهای به دلیل اینکه جذب اقتصاد رسمی نشدهاند به شغلهای کاذب مانند دورهگردی و دستفروشی روی آوردهاند و اکثر کودکان کار نیز در این مناطق بسر میبرند.
دپوی ارگانیک زبالهها در مناطق حاشیه نشین
او خاطرنشان میکند: مناطق حاشیهنشین خرمآباد در واقع روستاهایی بودند که بعداً به شهر الحاق شدهاند و این خصیصه باعث شده که شبکه و بافت قدیمی روستا حفظ شده و معابر به دلیل نبود برنامهریزی شکل ارگانیک به خود بگیرند؛ لذا در این مناطق زهکشی ارگانیک، دفع آبهای سطحی و فاضلاب استاندارد نیست و گاه با ماندهآبهای فاضلاب در معابر این مناطق مواجه میشویم.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: پراکنش سطلهای زباله از دیگر معضلات این مناطق است که ناشی از نبود جانمایی مناسب و اصولی است، این مسئله باعث شده تا ساکنان این مناطق زمینهای بایر اطراف را به عنوان محل دپوی زبالهها انتخاب کنند؛ به همین دلیل است که دپوی ارگانیک زباله در این محلها کاملاً مشهود است.
میرزاپور با بیان اینکه رویکردهای متفاوتی برای برخورد با مسائل مناطق حاشیه نشین در جهان وجود دارد که یکی از آنها رویکرد بولدوزروار است، عنوان میکند: بر اساس این رویکرد بافتهای قدیمی باید تخریب شده و از بین برود که این دیدگاه در شهرسازی و برنامهریزی شهری مردود و عملاً یک دیدگاه شکست خورده است.
توانمندسازی، دیدگاه برگزیده در مدیریت حاشیهها
او ادامه میدهد: دیدگاهی که امروز بسیار مورد توجه است، دیدگاه توانمندسازی مناطق حاشیهای است که بر اصولی چون ارائه خدمات ابتدایی آموزشی، بهداشتی، ایجاد سیستم هدایت آبهای سطحی و مناسبسازی بافتها استوار است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه توانمندسازی اجتماعات و محلههای حاشیه نشین از نظر اقتصادی و شغلی رویکرد برگزیده دیگری است که بر آموزش حاشیهنشینان استوار است، عنوان میکند: ارائه آموزشهای شغلی یکی از مؤلفههای علم اقتصاد در توانمند کردن این افراد است.
میرزاپور با بیان اینکه ساکنان مناطق حاشیهنشین چنانچه از طریق آموزشهای شغلی و مهارتی توانمند نشوند میتوانند زمینه ایجاد مسائل و مشکلاتی برای دیگر نقاط شهر باشند، تاکید میکند: اگر بخواهیم این مشکلات کمتر شود باید توانمندسازی و ساماندهی این مناطق را در اولویت قرار دهیم؛ در این مناطق بخش زیادی از جمعیت شهری ساکن هستند، بنابراین یکی از اولویتهای برنامهریزی شهری باید ترمیم بافت این مناطق باشد.
او ادامه میدهد: در بسیاری موارد مشاهده میکنیم که به واسطه پاکسازی و نوسازی دولت، ساکنان این مناطق به محلات دیگر شهر مهاجرت کرده و باعث بروز مشکلات جدیدی شدهاند، بنابراین اگر برخورد با معضلات حاشیهنشینی طبق دیدگاههای تخصصی نباشد، قطعاً معضلات بیشتری ایجاد میشود.
نظر شما