حسین پناهی؛ شاعر رنج،‌ درد و خیال

شعر تابلویی هنری است که در عاطفه و خیال نقش می‌بندد. شاعران با واژگان روح بخش خود در ضمیر بشر قدم زده و روح آنها را جلا می‌دهند. حسین پناهی با وجود اینکه بیشتر به عنوان یک چهره نمایشی شناخته می‌شود اما شاعری است که سخنان دلنشینی برای نسل خود برجای گذاشت.

به گزارش خبرنگار ایمنا، نام حسین پناهی به دکلمه‌های زیبا گره خورده است. او هنرمند و شاعر فرهیخته‌ای بود که در شهریور ۱۳۳۵ در یکی از روستاهای کهگیلویه و بویراحمد متولد شد. ورود پناهی به عرصه سینما و تلویزیون تأثیر بسیار شگرفی در شناخته شدن وی داشت، اما به دلیل سخنان و دکلمه‌هایی که از خود بر جا گذاشت مورد علاقه و استقبال نسل جوان قرار گرفت و شخصیت فکور و هنرمندی از خود در یادها ثبت کرد. در زمینه شعر هشت دفتر به نام‌های "مرده‌ام"، "افلاطون کنار بخاری"، "به وقت گرینویچ"، "کابوس‌های روسی"، "منُ نازی"، نمی‌دانم‌ها"، "نامه‌هایی به آنا" و "سلام، خداحافظ" از پناهی به یادگار مانده است.

شعر پناهی ویژگی‌هایی از جمله وفور واژگان مرتبط با سینما و هنر دارد. بسامد این لغات در شعر وی به حدی است که این امر را به مشخصه سبکی شعر او تبدیل کرده است. برای مثال می‌گوید: ما خرمای خشک می‌خوریم / با فرمان دوربین! حرکت! / حرکاتی انجام می‌دهیم / وبا فرمان کات / به استقبال شب می‌رویم.

از طرفی پناهی نام نویسندگان، اندیشمندان، شاعران و هنرمندان بسیاری را در اشعار خود ذکر کرده است. علت این مساله را به عواملی چون انس بسیار وی با کتاب، آشنایی با سینما و سایر هنرها و حتی خام دستی وی در سرایش بازگردانده‌اند. برای نمونه گفته است: ببیند یا نبیند / باید تجدید نظر کند شکسپیر / در شخصیت کلئوپاترا.

علاوه بر این پناهی واژگان بسیاری از زبان مادری خود به گنجینه زبان فارسی افزوده است، اما پس از آوردن شعری با زبان مادری بلافاصله در مصراع‌های بعدی معنی آن را جای می‌داد. به علاوه وی در سروده‌های ابتدایی خود سعی می‌کرد با زبان محاوره و به اصطلاح کوچه بازاری شعر خود را بیان کند. برخی معتقدند این امر در برخی از سروده‌ها، باعث نزول سطح شعر وی شده است.

واژگانی چون چشم، شب، روز، مادر، زن، سایه، زمین، کودک، پدر، آسمان، خورشید، کلاغ و ستاره پر بسامد ترین لغات مورد استفاده قرار گرفته این شاعر محسوب می‌شوند.

سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند

علی اصغر بابا صفری عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: حسین پناهی در زمان حیات بیشتر به عنوان یک بازیگر سینما شناخته می‌شد، اما پس از فوت به دلیل جملاتی که از او بر جا ماند، پیشینه و رنگ ادبی نیز پیدا کرد. برخی از جملات و نوشته‌های او در فضای مجازی دست به دست شد و بین نسل جوان طرفدار پیدا کرد.

وی در خصوص جملات حسین پناهی می‌افزاید: جملاتی که مرحوم پناهی گفته است دلنوشته‌های کوتاهی است که حالت "کاریکلماتور" به خود گرفته است. در واقع او در قالب این جملات برخی از دردهای اجتماعی، نابسامانی‌ها و نابه‌هنجاری‌ها، کاستی‌ها و تبعیض‌های جامعه ایران را بیان کرده است.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: مرحوم پناهی با هنر بیانی که داشت سعی می‌کرد سخنان و درد و دل‌ها را در قالب جملات کوتاه بیان کند، در واقع با استفاده از عنصر تضاد و تناقض‌هایی که در جملات و عبارات ایجاد می‌کرد، حالتی ادبی و خیالی به کلام می‌داد و مجموع این امور باعث می‌شد که کلام و سخن او دلنشین شود و به ذائقه مخاطب خوش بیاید.

باباصفری در خصوص علت استقبال از جملات حسین پناهی می‌گوید: سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. سخنانی که پناهی گفته است حرف‌های دل او و جامعه است، به همین دلیل می‌توان نام "دلنوشته" بر آن گذاشت. حسین پناهی شخصی زجر کشیده و رنج دیده بود، علاوه بر این زندگی دشواری را تجربه کرد در نتیجه اموری که در سخنان خود مورد اشاره قرار می‌داد برای او ملموس بود. از طرفی به دلیل اینکه این سخنان حرف دل توده بزرگی از مردم است مورد استقبال آنها نیز قرار می‌گرفت. به علاوه، حالت پارادوکس و تناقضی که در جملات و عبارات به کار برده است نیز باعث جلب شدن توجه مخاطب می‌شود.

برای صحبت درباره پناهی زود است

وی در پاسخ به این پرسش که " آیا جملات پناهی حاوی فلسفه است" تصریح می‌کند: مرحوم پناهی نگاهی خاص به زندگی و جهان هستی داشت که از آن به "فلسفه زندگی" تعبیرمی کنند. سخنان او از بینش خاصی سرچشمه گرفته است. بی تعلقی او به دنیا، نداشتن وابستگی به مسائل مادی و دنیایی و وارستگی روحی و اخلاقی و نگاه او به جهان، مقوله‌های هستی و زندگی و پدیده‌های اطراف را حکیمانه و فیلسوفانه کرده است.

این استاد ادبیات فارسی در خصوص آثار ادبی حسین پناهی می‌گوید: فعلاً نمی‌توان در خصوص آنها اظهار نظری کرد، برای اینکه بتوان در خصوص یک اثر ادبی سخنی گفت باید زمان بگذرد. مثلاً یک یا دو نسل از آن بگذرد تا ماهیت، خلوص، صفا و روح آن اثر خود را نشان دهد.

بابا صفری با بیان اینکه "آثار ادبی که در طول تاریخ به دست ما رسیده است از همین امر پیروی کرده‌اند" تصریح می‌کند: یک اثر ادبی ممکن است در برهه‌ای از زمانی مطرح شده و ورد زبان‌ها شود، اما نمی‌توان یک مقطع را در نظر گرفت و در خصوص آثار ادبی نظر داد. باید زمان بگذرد تا بتوان از تأثیر و اهمیت یک اثر ادبی سخن گفت. این یک قاعده کلی است که نه تنها در خصوص حسین پناهی بلکه در مورد هر اثر ادبی صدق می‌کند. بنابراین در حال حاضر نمی‌توان قطعی، درست و کامل در خصوص آثار ادبی امروز اظهار نظر کرد  و زود است که بخواهیم در خصوص شاعران معاصر از جمله مرحوم پناهی سخنی بگوییم.

وی خاطر نشان می‌کند: آنچه در فرهنگ ما اصل است، وجود آثار برجسته ادبی است. تاکید دارم که باید همواره پیوند خود را با آن آثار ادبی برجسته حفظ کنیم و نگذاریم این پیوند گسسته شده و به بوته فراموشی سپرده شوند.

کد خبر 437057

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.