به گزارش ایمنا و بر اساس چکیده یک مقاله، یکی از پیش شرطهای محوری در شکل گیری و تکامل فرآیندهای توسعه پایدار، وجود سیاستها، برنامهها و مداخلات چند بعدی در جهت توانمندسازی افراد، گروهها و جوامع به منظور مشارکت فعال آنها در تحقق بخشیدن به اهداف دراز مدت و میان مدت توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
توانمندسازی، انواع، مراحل و جهتگیریهای مختلفی دارد، موفقیت طرحهای توانمندسازی که در تجارب جهانی منطقهای، ملی و حتی محلی مستند شده است، تا اندازه زیادی به بافت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و همچنین به جنبههای روانشناختی فردی و اجتماعی و ارزشها ارتباط دارد.
نخستین راهبرد عمده در تدوین، طراحی و اجرای برنامههای توانمندسازی آموزش است؛ در فرآیند آموزش اطلاعات پیامها منتقل و رد و بدل میشود و با علم به اینکه در عصر حاضر، اطلاعات منشأ قدرت و در حقیقت عین قدرت است، بنابراین دسترسی اقشار وسیع مردمی به اطلاعات یک گام کلیدی در فرآیند توانمندسازی به حساب میآید.
توزیع و انتشار اطلاعات به معنی ایجاد توانایی بالقوه یادگیری و ارتقا سطوح آگاهی، دانش، تکنیکها و مهارتهای ارتباطی در میان گروههای اجتماعی است.
این مرحله زیربنای سرآغاز حالت آگاهی، آمادگی ذهنی مردم برای ایفای نقش تاریخی خود و اقدام در جهت بهبود وضع موجود و ساختن دنیای اطراف خود و کلاً رسیدن به اهداف بزرگ با دستهای توانای خود است.
حفظ و مرمت آثار تاریخی نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای ایجاد نقش مؤثر گروههای اجتماعی در این فرایند مهم همواره نیازمند تغییر و گسترش دو آیتم تأثیرگذار یکی در مبانی فکری و اعتقادی و دیگری در موضوع منابع اقتصادی و عملیات اجرایی بوده است.
شناخت وجوه فرا کالبدی اثر تاریخی و معماری نیازمند مقایسه تطبیقی با دیگر علوم
برای تعیین نقش متقابل دولتها و مردم برای تحقق این دو امر حیاتی در ابتدا لازم است به برخی سوالات از جمله اینکه آیا دولتها به تنهایی میتوانند قبل از نابودی کامل، حافظ و احیا کننده تمامی بناهای تاریخی برجای مانده در شهرها باشند؟، مردم در این زمینه چه نقشی میتوانند داشته باشند و اینکه وظیفه دولتها در پررنگ نمودن نقش مردم چیست؟ پاسخ داده شود و به دقت بررسی و مورد تحلیل واقع شود.
در مرحله نخست انگیزه و اعتقاد و وحدت رویه بین مسئولان و رؤسای دستگاههای اجرایی و همچنین اقشار مردم و افراد مرتبط اهمیت زیادی دارد و در مرحله دوم، همیشه محدودیتهای مالی در تأمین منابع اقتصادی جهت مرمت آثار تاریخی یکی از مهمترین موانع و چالشهای سازمانهای میراث فرهنگی بوده است.
این در شرایطی بوده که اساساً مردم محلی و مشکلاتی که افراد جامعه در ارتباط با بافتها و فضاهای تاریخی با آنها درگیر هستند، نادیده گرفته میشده است.
به هر حال شناسنامه هر کشوری آثار باستانی و میراث فرهنگی آن است و این آثار قدمت، تاریخچه و تمدن هر سرزمینی را مشخص میکند، پس حفاظت و حراست از آنها امری ضروری است و نسلهای مختلف نیز چون پیشینیان باید از این میراث اجدادی پاسداری کنند.
وظیفه صیانت از این میراث چیزی نیست که بود مورد بیتوجهی و غفلت قرار داد، دیدگاه تفسیری به حیات و زندگی آثار تاریخی معماری ایران بر اساس قدمت معنادار آنها به عنوان تقدیر تاریخی یک ملت از شناخت کالبدی رایج فراتر رفته و علاوه بر جنبههای فنی و تکنیکی اثر، جنبههای معنوی و روحانی آن را نیز مورد توجه قرار میدهد.
شناخت وجوه فرا کالبدی و نامحسوس اثر تاریخی معماری نیازمند مقایسه تطبیقی با دیگر علوم مانند علوم انسانی است؛ کهنگی اثر تاریخی علاوه بر جسم بر روح اثر نیز مؤثر است و اثر را واجد کیفیاتی خاص میکند و در جهت تعامل بهتر انسان با اثر منشی خاص میطلبد.
امروزه در کنار سرمایههای انسانی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی یا بعد معنوی یک اجتماع میراث تاریخی است که از طریق تشویق افراد «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی، قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع فائق آید و حرکت به سوی رشد و توسعه شتابان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … را امکان پذیر سازد.
در واقع، سرمایه اجتماعی را میتوان در کنار سرمایههای اقتصادی و انسانی بخشی از ثروت ملی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری ز سمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود. بدون سرمایه اجتماعی هیچ اجتماعی به هیچ سرمایهای نمیرسد.
نقش توانمندسازی در احیای بافت تاریخی
فرایند توانمندی شامل محرکهایی برای ایجاد و تقویت مشارکتهای اجتماعی است که در این تحقیق هدف از این مشارکت احیای بافت تاریخی است.
برای احیا بافت تاریخی ابتدا باید بررسی موضوع محافظت مورد توجه مردم و کارگزاران نیز باشد، روشهای فرهنگی زیادی برای نیل به این هدف میتواند مورد عمل قرار گیرد تا در ابتدا انگیزههایی برای احیا ارزشها و قداست این میراث فرهنگی برای اقشار مردم متجلی شود تا نه تنها خود نقشی در تخریب و نابودی آثار نداشته باشند بلکه در قالب نهادهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد (سمنها) از انحرافات احتمالی برخی دستگاهها نیز ممانعت به عمل آورده و به شکلهای مختلف مانع از بین رفتن آثار تاریخی در شهرها شوند.
دومین موضوع در فرآیند توانمندسازی تمهیداتی است که از سوی دولتها و نهادهای عمومی میتواند در اختیار افراد قرار گیرد تا خود مستقیماً عامل احیا و بازسازی مکانهای تاریخی شوند.
برای این منظور از سوی دولتها و نهادهای عمومی میتوانند آیتمهای مختلفی را تخصیص دهند از جمله اینکه برای ساکنان خانههای تاریخی پروانههای بازسازی رایگان پیشبینی شود، تسهیلات بانکی خاص برای اینگونه موارد اختصاص یابد و در دوره مدت بازسازی محل تسهیلات برای اسکان موقت پیشبینی شود.
به هر شکل با امثال روشهای فوق و دیگر مشوقهای احتمالی موجبات اقدام مستقیم توسط اقشار مردمی فراهم میشود و عملاً بازوان توانمند اجرایی و منابع جدید اقتصادی مردمی به یاری دولتها شتافته و عزم خود را برای رسیدن به هدف نهایی که همان احیا آثار تاریخی است، جزم میکنند در ادامه اجمالاً به تجربه احیا میدان تاریخی امام علی (ع) اصفهان پرداخته میشود.
نظر شما