به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس چکیده یک مقاله، اصطلاح پدافند غیرعامل به مجموعه تمهیداتی اشاره دارد که با استفاده از ابزار مختلف، آستانه مقاومت و بازدارندگی کشور و منطقه را افزایش میدهد؛ در این رابطه احمر لویی (۱۳۸۹) ضمن وسعت دادن به تعریف فوق، مقیاس عملکردی آن را که در تعریف مطرح نشده بود، در حوزه ملی هر کشور میداند و میگوید: "پدافند غیرعامل به معنی حفظ جان مردم، تضمین امنیت افراد، صیانت از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در همه مواقع در برابر هرگونه شرایط، موقعیت و تجاوز است." همانطور که در این تعریف مشخص است، مفهوم پدافند غیرعامل در برابر هرگونه تجاوزی به عنوان راهبرد عمومی مطرح است، با این حال براساس تعریف بیان شده پدافند غیرعامل در سوانح غیرطبیعی و یا انسانی مطرح میشود، اما در عین حال این مهم زمانی میتواند ضامن امنیت افراد شود که هشدار و اعلام خطر نیز پیش از وقوع داشته باشد؛ این در حالی است که در طول این فرآیند تاکید بر آمادگی ساکنان با ابزارهای مختلف است.
پدافند غیرعامل، اصولی برای کاهش آسیبپذیری
همچنین پدافند غیرعامل را اینگونه تعریف میکنند که "مجموعه قواعدی است که تلاش دارد ضمن کاهش آسیب پذیری به نیروهای خودی به منظور حفظ داشتههای مادی و معنوی نیروها و ظرفیتهای لازم جهت وارد آوردن بیشترین آسیبها را به نیروهای دشمن فراهم آورد"؛ در این تعریف کاهش آسیب پذیری حداقلی به آفند دشمن و ایجاد ظرفیت حداکثری برای آفند دشمن مورد توجه است. بر این اساس شناخت پتانسیلها و امکانات نیروها در بستر پهنههای جغرافیای در کاهش آسیب پذیری مسلماًَ حائز اهمیت خواهد بود.
جدی (۱۳۸۶) پدافند غیرعامل را اقدامات دفاعی اطلاق میکند که به "کمک آن میتوان با کمترین امکانات و تجهیزات فنی در مقابل تهاجم غافلگیرانه دشمن مقاومت کرد" لذا توجه به مقوله پدافند غیرعامل به عنوان پیشگیری مطرح خواهد بود تا از این رهگذر در هنگام وقوع حادثه بتوان کمترین هزینه و امکانات در مقابل تهاجم ایستادگی کرد.
پدافند غیرعامل به عنوان راهبرد اساسی در برخورد با سوانح طبیعی است. در این میان توانمندسازی نیز به صورت عمومی با توجه به پتانسیلهای مکان و افراد به توانمندی توأمان فرد و محیط میپردازد، لذا برخورد همزمان این دو نظر به صورت اطلاق پدافند غیرعامل توانمند مورد نظر است که میتواند به عنوان پارادایم جدید در مفهوم پدافند غیرعامل مطرح شود. همچنین در اولویت نگاه متناسب با شهرهای مختلف پدافند غیرعامل متناسب با شهر، موقعیت و اماکن حساس و حیاتی موجود در آن عمل میکند و این امر با توجه به هزینه بالای پدافند غیرعامل در اجرا به نظر امر منطقی میرسد. پس سوال اساسی این است که سایر محلات و یا شهرها چگونه عمل خواهند کرد؟
کاهش ریسک زندگی در شهرها
با توجه به آنکه ریسک زندگی در این شهرها نسبت به سایر شهرها پایینتر است و این امر صرفاً با توجه به مقوله پدافند بیان شده است، لذا میتوان با بهرهگیری از توانمندسازی با استفاده از توانهای محیطی و آموزشهای فردی، شهرها و محلههای با اولویت کمتر را در راستای پدافند غیرعامل توانمند کرد؛ این مقوله با توجه به بحث سکونتگاههای غیر رسمی مهم است. در همین راستا استفاده از توان گروههای مختلف و سوق دادن آنها در یک راستای مشخص میتواند رسیدن به هدف را تسریع بخشد؛ "توانمندسازی شرایطی را فراهم میکند که با تکیه بر ظرفیتهای درونی و اولویتبندی افراد توسط خودشان بهبود یابند" شکوئی، این تفکر را برگرفته از ریشههای پلورالیسم میداند و بیان میکند که" در این رویکرد همه گروهها باید همسو و هم جهت باشند و هیچکدام بر دیگری برتری نگیرد".
با توجه به مبانی نظری ارائه شده، سکونتگاههای غیر رسمی معمولاً در برخورداری از اماکن و یا مناطق حساس ضعیف است این در حالی است که ساختار کالبدی این محلههای شهری و بافت روستایی حاکم در آنها میتواند در مواقع بحران آمار ناشی از تلفات را افزایش میدهد، لذا با فرض تغییر آرام این مناطق و تاکید بر پویایی اقتصادی این محلههای شهری، راهبرد پدافند غیرعامل نیز باید در جهت افزایش توان محیطی در مقابل سوانح غیر طبیعی در دستور کار باشد؛ لذا در این نظر توانمندسازی میتواند با الگوی پدافند غیرعامل ارائه شود و ضمن رویکرد کالبدی بر محیط و یا محلات میتواند مباحث پدافند غیرعامل را در این مسیر و در راستای ساماندهی کالبدی بافت سکونتگاهها شکل دهد؛ در این روش با توجه به طولانی بودن زمان اجرا، آموزش در اولویت است که در طول پروژه باید به صورت همزمان و تا انتهای کار صورت بپذیرد. در همین راستا و در سطح اول فارغ از بحث آموزش ساماندهی مبادی ورودی نیز در دستور کار است و در سطح دوم علاوه بر ارتقا کیفی ساختمانها، بخش آموزش نیز به تشکلهای اجتماعی واگذار میشود، مانند مساجد و خوابگاه دانشجویان.
در سطح سوم با توجه به اهمیت مناطق شهری و تراکم جمعیتی به ساخت ساختمانهایی با قابلیت طرح به عنوان سنگر در مواقع بحران (یا استفاده از بناها با توجه به انعطاف عملکرد مانند فضاهای باز یا مساجد) پرداخته میشود. در سطوح بعدی روند بر این منوال خواهد بود تا به هدف نهایی افزایش سطح کمی و کیفی در ابعاد مختلف نائل شود.
بدون شک این امر زمان بر خواهد بود با این حال طرح آن میتواند چشمانداز مثبتی را برای این گونه بافتها ایجاد کند که در طولانی مدت کارآمد خواهد بود. استفاده توأمان از راهبرد پدافند غیرعامل و توانمندسازی در جهت کاهش میزان آسیبپذیری این بافتها در قالب الگوی پدافند غیرعامل توانمند مطرح شده است. این الگو با استفاده از پتانسیلهای مکان، فضا و فعالیت در سایت خاصی مطرح میشود که در ابعاد مختلف قابل طرح است و در سطوح مختلف از ساکنان تا کالبد باید جاری شود.
در این میان امر دیگری که بر لزوم توجه به این الگو میافزاید، جهتگیری راهبرد پدافند غیرعامل در کاهش آسیبپذیریها است که بیشتر مبتنی بر مکانهای آسیبپذیر، حیاتی و حساس است که در شهرهای بزرگ و مقیاسهای منطقهای یا آمایشی بیشتر مدنظر است در همین راستا استفاده از توانمندسازی که به عنوان الگویی با راهبرد از پایین - بالا توصیه شده است که در سطوح پایین میزان کارایی آن افزایش مییابد، لذا ادغام توانمندسازی و پدافند غیرعامل در چارچوب الگوی پدافند غیرعامل توانمند میتواند میزان اثرپذیری در محلات و شهرهای کوچک را افزایش دهد که این امر در طولانی مدت میتواند در طول فرایند پدافند غیرعامل که در سیاستهای آمایش و طرحهای مختلف کشور توصیه شده، کشور را از انواع مخاطرات مصون نگاه دارد.
پدافند غیرعامل توانمند برای افزایش میزان اثرپذیری نیاز دارد که در سطوح مختلف در سایتهای متفاوت متناسب با نیازهای آنها اجرا میشود. آموزش، مراقبت و نگهداری، همشکل سازی [یا هم راستا سازی گروههای مختلف ساکن، در جهت چشم انداز و اهداف پدافند غیرعامل توانمند] و بازآفرینی [فضا، مکان و فعالیت در راستای اهداف] براساس تطابق با طرحها است و استفاده مستمر در جهت فرآیندسازی امری اساسی در این الگو است که البته امر آموزش در هسته این الگو و مستمر باید مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به مطالب فوقالذکر الگوی پدافند غیرعامل توانمند به عنوان راهبردی فرایندگرا، مستمر و سیستماتیک است که در جهت کاهش آسیبپذیری در سکونتگاههای غیررسمی، محلات شهری کوچک و شهرهای کوچک مورد استفاده قرار میگیرد تا میزان خطر در این نوع از بافتها و سکونتگاهها را در برابر مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی در طولانی مدت کاهش دهد. فرآیند آن در طولانی مدت و میزان اثر پذیری آن با افزایش مدت اجرا افزایش مییابد با این حال باید بر شناخت محیط در گام نخست و گروههای مختلف ساکن بر آن در گام بعدی تاکید کرد که این بدون شک در هدفسازی و ارائه راهکارهای مناسب در این الگو بسیار مفید است.
مقاله از: حامد اخگر، دکترای شهرسازی
نظر شما