رشد شاخص کل در هفته گذشته پنج درصد و رشد شاخص کل هم وزن ۰.۵ درصد بود که اگر سهام شاخص ساز را از آن جدا کنیم بدون شک با بازده منفی شاخص هم وزن رو به رو میشویم. اصطلاح شاخص دولت و شاخص ملت را گروهی از فعالان بازار برای به نمایش کشیدن دلیل اختلاف ده برابری بازده شاخص کل با بازدهی عمومی سهامداران بازار به کار بردهاند.
هم زمان، بازار اظهار نظر به انواع روشها در خصوص وضعیت و مسیر کلی بازار نیز هر روز داغتر میشود. مصاحبه دکتر عبده تبریزی که در آن از رسیدن بورس به حباب قیمتی اظهار نگرانی کرده بود از بحث برانگیزترین این اظهارنظرها بوده است که به واسطه جایگاه ایشان در عرصه علم و اجرا در بازار سرمایه و همچنین محیط دانشگاهی کشور بسیاری را وادار به ارائه پاسخهای مختلف به موارد مطرح شده توسط او کرد.
پارهای از نکات کلیدی مطرح شده توسط عبده تبریزی شامل رسیدن نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی به رقم ۳۰۰ درصد در مقایسه با رقم مشابه ۹۰ درصد در کره جنوبی و ۶۵ درصد در عربستان، ۱۸ برابر شدن شاخص از انتهای سال ۹۷ تا امروز، تضاد بین بخش واقعی اقتصاد و بازار سرمایه، بازده دلاری ۲۷۰ درصدی بازار سرمایه از سال ۹۶ در مقایسه با بازده دلاری ۵۰ درصدی سکه و بازده دلاری منفی مسکن و نهایتاً رسیدن نسبت قیمت به سود از متوسط تاریخی هفت به رقم بیسابقه ۳۳ مرتبه در مقایسه با عرف جهانی ۲۰ تا ۲۵ واحدی این معیار بود.
پاسخ دهندگان عمدتاً از طیف فعالان قدیمی بازار بودند. یعنی همان قشری که عبده تبریزی معتقد است بخشی از سهام خود را به تازه واردین فروخته و در خودرو و ملک سرمایه گذاری کردهاند. در واقع با فرض صحت نظر او، فعالان بازار با ایجاد حاشیه امن برای مخاطرات احتمالی سرمایه در برابر تورم و نوسانات بازار سرمایه، اکنون به کسب منفعت با مازاد سرمایه مشغولند و در برابر ایشان کسانی قرار دارند که بعضاً سرمایه حیاتی لازم برای زندگی معمولی خود را در معرض خطر سقوط بازار قرار دادهاند.
عمده پاسخ ایشان را میتوان تلاشی توجیهگر، برای زیر سوال بردن مبانی محاسباتی نظرات عبده تبریزی تلقی کرد. از جمله این تلاشها اصرار بر پایین نشان دادن ارزش دلاری تولید ناخالص داخلی با اتکا به قیمت رو به افزایش نرخ ارز در بازار آزاد، تلاش در جهت پایین نشان دادن نسبت قیمت به سود با محاسبه سود آتی شرکتهای صادراتی با در نظر گرفتن نرخ ارز آتی و همچنین غیرقابل اتکا بودن آمار تولید ناخالص اعلامی با توجه به سطح بالای اقتصاد غیر رسمی و معضلات تحریمی بود.
این گفتگوی غیرمستقیم با پاسخ عبده تبریزی به منتقدان درباره غیرقابل اتکا بودن نرخ ارز آزاد برای محاسبات کلان اقتصادی با توجه به تأمین کالاهای اساسی به ارزش ۱۰ تا ۱۴ میلیارد دلار با نرخ ۴۲۰۰ و تأمین بخش زیادی از ارز مصرفی جهت واردات با نرخ ارز نیمایی و همچنین ارجاع ایشان به محاسبات بانک جهانی ادامه یافت. جمله کلیدی پاسخ عبده تبریزی به منتقدان را میتوان انتقاد او از توجه نکردن به محتوای اصلی مصاحبه او دانست؛ آنجا که میگوید: «اگر دوستان تمایل داشته باشند در این محاسبات تعدیلی انجام دهند بحثی نیست، اما عادلانه نیست که اصل بحث بنده در مورد بازار سرمایه را رها کنند و تنها عددی را محور قضاوت در مورد مفاد این دو گفتگو قرار دهند.»
حامیان حضور هیجانی عامه مردم در بازار سرمایه شاید پر پژواکترین بیان نظرات خویش را در پاسخ صوتی پر طعن و کنایه علیرضا عسگری مارانی یافتند. این پیشکسوت ثروتمند بازار با انکار بدیهیات دانش مالی از همان دقایق ابتدایی، کلام خود را با زیر سوال بردن وجود اصطلاح حباب در ادبیات مالی به پیش برد. شاید اگر او به جهت عمل به توصیه خود در افزایش سواد مالی مردم، هزینه ترجمه کتاب «بازارهای مالی: حبابها و سقوط ها» اثر هارولد. ال. ووگل در ۳۸۴ صفحه که در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسیده است را با صرف نظر کردن از جزئی از سهام خود عهده دار گردیده و آن را مطالعه کند نگاه دیگری به جایگاه پیشکسوتی خود پیدا کند. طنز این ماجرا آنجاست که او استادی را که اساتید دانشگاه، افتخار خود را شاگردی او میدانند توصیه به افزایش سواد مالی مردم به جای اظهار نظر در خصوص حباب بازار میکند.
اگر چه در کلام او بسیار مطالب قابل تأمل و صحیح به ویژه در لزوم بازنگری دولت در رفتار مداخلهگر و دستوری در بازارها شنیده میشد اما تکیه کلام قراردادن کلید واژگانی نظیر مردم و خرد جمعی در توجیه پذیر بودن رفتار هیجانی بازار و توصیه به بهره بردن از روند بازار به جای قرار گرفتن در برابر آن انسان را به یاد داستان مردی میاندازد که با کشیدن شکل مار در برابر مردم و پرسیدن نظر آنان برابر استادی که عبارت مار را بر روی تخته مینویسد تلاش میکند نظر خود را به کرسی بنشاند.
با در نظر گرفتن مثال هفته گذشته در تشبیه وضعیت فعلی بازار و سقوط محتمل آن به زلزله تهران صحبتهای او را باید نظیر فروشنده املاک بر روی گسل دانست که در پاسخ به اظهار نگرانی مهندسان صاحب نظر خرد جمعی مردم را تعیینکننده محل صحیح بنای ساختمانهای بلند میداند. ظریفی چه خوش میگفت که عسگری مارانی آنجا که میگوید با ثروت مردم نمیتوان شوخی کرد مرادش از مردم شخص علیرضا عسگری مارانی است.
اینگونه اظهار نظرها تنها میتواند زمینه را برای توجیه پذیر شدن نظرات گروه دیگری از اقتصاددانان فراهم کند که از قضا نه تنها حضوری در بازار ندارند بلکه صحبتهای آنان نشان میدهد با ساختار و مکانیزمهای بازار سرمایه نیز آشنایی کافی ندارند. کامران ندری، استاد دانشگاه، یکی از این اقتصاددانان است که در گفتگو با رسانه نود اقتصادی با غیرقابل توجیه بودن سطح قیمتها در بازار سرمایه به دلیل عدم تناسب آن با افزایش تورم، نقدینگی و نرخ دلار در دو سال اخیر، پشت پرده این رشد را گروهی مافیایی میداند که با تشکیل دادن سپر انسانی و به میدان آوردن سرمایههای خرد مردم روزانه میلیاردها تومان به جیب میزنند و به واسطه مسئولیت دولت در قبال سرمایههای خرد مردم امکان مداخله او را در جهت متعادل کردن بازار سلب میکنند. وی این مافیا را به دستهای زمین خوار توصیف میکند که با ساخت ساختمان جهت مردم کم درآمد در عرصههای منابع طبیعی به تدریج آن زمینها را به تصرف در میآورند و دولت نیز امکان مداخله ندارد.
به این استاد دانشگاه باید یادآور شد که دولت، نهادهای عمومی زیر نظر دولت یا نهادهای بالادست دولت و همچنین سه دهک درآمدی پایین دارنده سهام عدالت، برندگان بزرگ بازار هستند که از قضا سناریونویس وضعیت حاضر بازار هم همان گونه که پیشتر اشاره شد دولت درمانده در جبران کسری منابع است.
افزایش نهادهای مالی که امکان فعالیت در سامانه تحلیل دادههای ناشران (تدان) را دارند از دارندگان مجوز مشاور سرمایهگذاری به تمام شرکتهای کارگزاری، سبدگردان، پردازش اطلاعات مالی، تأمین سرمایه و هلدینگ، کاهش کارمزد سازمان بورس از معاملات، تخصیص مانده دارایی هر یک از شرکتهای سرمایهگذاری استانی (سهام عدالت) به کد بورسی آنها و امکان اعمال حقوق مالکانه توسط آنها، آماده سازی لایحه افزایش سرمایه شرکتها بورسی توسط دولت برای ارسال به مجلس با قید دو فوریت، دستور رئیس جمهور برای افزایش سهام شناور توسط نهادهای دولتی، عرضه اولیه رایان هم افزا و ماکارونی زر که اولی با یک روز تأخیر به انجام رسید و دومی ناکام ماند، ارائه بسته اقتصاد مردمی توسط رئیس مجلس و تأکید بر تأمین مالی بنگاههای تولیدی از بازار سرمایه و همچنین پیشبرد طرحهای نیمه تمام و پروژههای بزرگ توسعهای از طریق تأمین مالی از این بازار با شیوههای مختلف نظیر پذیرهنویسی، عرضه اولیه، افزایش سرمایه، عدم توزیع سود و صرف سهام و همچنین واگذاری زمینها مازاد دولت، رونمایی از سامانه احراز هویت الکترونیکی بازار سرمایه، موافقت کمیته فقهی سازمان بورس با انتشار اوراق گواهی وکالت عام توسط دولت، اعلام عید غدیر و ۲۲ بهمن به عنوان زمان آزاد شدن فروش دو بخش دیگر از سهام عدالت در روش مستقیم بخشی از اخبار تأثیر گذار در کلیت فضای بازار سرمایه در هفتهای بود که گذشت. نگاهی به عناوین همین اخبار به خوبی نشان میدهد که کماکان تمام نگاهها معطوف بازار سرمایه است. بازاری که اگر چه پرتوان شده اما هنوز در پیشبرد اقتصاد واقعی کم اثر است.
عرضه اولیه رایان هم افزا در روز آخر هفته را هم میتوان طنز پایانی بازار در این هفته دانست که تعداد سهام تخصیصی به هر سرمایه گذار در آن با مشارکت بیش از ۳.۷ میلیون نفر به تنها شش سهم رسید و میتوان انتظار داشت که در عرضههای بعدی شاهد استفاده از روشهایی نظیر قرعه کشی و یا زوج و فرد کردن کدهای معاملاتی جهت بهرهمندی از کوپن سهام باشیم.
توجه: این نوشته حاوی هیچ توصیهای برای هر گونه تصمیم سرمایهگذاری شامل خرید و فروش نبوده و صرفاً بیان رویدادهای مرتبط با بازار سرمایه و نظر شخصی نگارنده است. مسئولیت هر گونه تصمیم بر عهده سرمایه گذاران است.
**کارشناس ارشد مدیریت مالی، تحلیلگر بازار سرمایه و بورس
نظر شما