طرح‌های توسعه چه نقشی در مدیریت شهری ایران دارد؟

طرح‌های توسعه شهری در تلاش است تا ارتباط موثر و منظمی را میان شهر، افراد ساکن در شهر و رفع نیازهای آنان برقرار کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، تهیه طرح‌های توسعه شهری از ابتدای سده ۱۴ در کشور ما رایج شد. در این سده شهرهای کشور ما چه از نظر جمعیتی و چه از نظر کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دچار تغییر و تحولات اساسی شدند تا جایی که حتی برخی مناطقی که پیش از آن به عنوان شهر شناخته نمی‌شد، به دلیل سیاست‌های در نظر گرفته شده و توجه به شاخص‌های جمعیتی، با اختصاص سازمان شهرداری، به شهر تبدیل شدند.

اکنون با گذشت چندین دهه و با نزدیک شدن به پایان سده ۱۴، به خوبی می‌توان تجربه‌ای که تهیه این طرح‌ها برای شهرهای بزرگ و کوچک کشور داشته است را تحلیل و ارزیابی کرد، در این خصوص با " امیر حسین شبانی، دکترای شهرسازی و عضو هیئت علمی دانشکده شهرسازی و معماری دانشگاه آزاد نجف آباد" گفت‌وگویی داشته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

چه نکاتی باید در روند تهیه طرح‌های توسعه شهری رعایت شود؟

همه طرح‌هایی که در مقیاس برنامه‌ریزی شهری مطرح می‌شود، سعی دارد نظمی را بین انسان، فضا و فعالیت ایجاد کند و این نظام کلی همه طرح‌های شهری است، زمانی که در مقیاس کلانشهرها صحبت می‌کنیم، فضای ما کلانشهر است و انسان در این فضا تبدیل به شهروند کلانشهر می‌شود، بعد فعالیت نیز مجموعه‌ای از فعالیت‌ها را شامل می‌شود که در یک کلانشهر قابل تعریف است. زمانی که صحبت از مقیاس یک شهر میانی و کوچک می‌کنیم، باز هم رابطه انسان، فضا و فعالیت بسته به شرایط این مقیاس شهری تغییر می‌کند، نگاه کلی در کشور نسبت به مسئله طرح‌های شهری، همان نگاه پوزیتیویسمی است که با یک نگاه تقلیل گرا یا نه سعی دارد، انسان فضا و فعالیت را در حداقل‌ترین شکل ممکن ببیند و بر آن اساس نظام شهر را شکل دهد؛ این دیدگاه چه در مقیاس کلانشهر و چه مقیاس شهرهای میانی و کوچک وجود دارد. به نظر می‌رسد که هر شهر ویژگی‌ها و مشخصات مختص خودش را دارد و قاعدتاً طرحی که برای یک شهر متوسط یا کوچک یا یک شهر بزرگ و کلانشهر تهیه می‌شود، باید متناسب با ویژگی‌های ماهوی هر شهر باشد تا بتواند به مسائل شهر پاسخ دهد. پیچیدن نسخه‌های یکتا و مشخص برای یک مجموعه متنوع و متکثر، قاعدتاً آسیب‌های زیادی را به نظام شهرسازی ما وارد کرده است. لزوم توجه به ویژگی‌های ذاتی و روندهای تاریخی که موجب شده، یک سکونت‌گاه به یک شهر بزرگ یا یک شهر کوچک به شهری میانه و متوسط تبدیل شود، یکی از اساسی‌ترین مراحلی است که در منطق نگاه به توسعه شهری مغفول مانده و متأسفانه جایگاه مطلوب را ندارد.

تهیه طرح‌های توسعه شهری به چه زیرساخت‌هایی نیاز دارد؟

امروزه شرایط شهرهای کشور ما پیچیده است و همه کسانی که جزو دغدغه مندان حوزه‌های شهری هستند، باید توجه داشته باشند که برخی مواقع یک عامل محلی می‌تواند تبدیل به یک جریان جهانی شود، باید هم خودمان و هم شهرها را آماده سازی کنیم تا بتوانند خودشان را با چنین شرایطی تطبیق دهند، در این صورت ما نمی‌توانیم نسخه‌های مشابه و یکسانی را برای هر شهر در هر مقیاس و با هر ویژگی داشته باشیم و رسیدن به این مهم نیازمند توجه به محتوای طرح‎‌هاست، زیرا محتوای طرح‌های ما کلیشه‌ای و به شدت تقلیل‌گرایانه است. در حوزه اجرا نیز نیازمند یک نظام چالاک و در عین حال با قابلیت هستیم که بتواند خودش را در شرایط مختلف تاب آور کند، هم در حوزه محتوا و هم در حوزه اجرای طرح‌های شهری ما نیازمند تغییر نگرش هستند و این نوع نگاه اتفاقاتی نیست که به یک‌باره و یک شبه محقق شود، بلکه باید زیرساخت‌های قانونی و حقوقی، زیرساخت‌های مدیریتی و اجرایی و بسترهای فرهنگی اجتماعی در حوزه شهروندی و فرهنگ شهر فراهم شده باشد تا در مجموع شاهد یک تحول باشیم، در این صورت شهرهای ما به سمت شهرهای تاب آور و پایدار سوق پیدا می‌کند.

آیا مراحل تهیه طرح‌های توسعه شهری شهرهای بزرگ با شهرهای میانی یا کوچک متفاوت است؟

مراحل تهیه طرح‌های توسعه برای کلانشهرها و شهرهای میانه و کوچک یکسان است و منطق کلی آنها تفاوتی چندانی با یکدیگر ندارد اما حجم اطلاعاتی که از یک کلانشهر باید استخراج و سپس برای رسیدن به گزینه‌های احتمالی تحلیل شود، زیاد بوده و نیازمند صرف زمان و هزینه‌های گزاف برای انجام کار است در حالی که در مقیاس شهرهای کوچک و متوسط، این حجم از اطلاعات به تناسب شهر تا حدودی کمتر است اما در کشور ما منطق کلی تهیه طرح‌های جامع تا حد زیادی یکسان است و تفاوت چندانی ندارد و سه مرحله شناخت، تحلیل و برنامه ریزی که در مقیاس کلانشهر وجود دارد، در مقیاس شهرهای متوسط و کوچک نیز است.

به نظر شما آیا یکسان بودن مراحل تهیه طرح‌های توسعه شهری برای شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک و متوسط منطقی است؟

پژوهش‌های زیادی در این زمینه انجام شده که نشان داده است این نگاه، دیدگاهی یک سو گرایانه است، با این حال نسخه‌هایی که برای شهرهای مختلف در مقیاس‌های مختلف تهیه می‌شود، مشابه است و چندان نوسان پیدا نمی‌کند، ما در این زمینه خیلی دچار آسیب شدیم و در بهترین حالت، درصد بازدهی چنین طرح‌هایی بین ۲۰ تا ۳۰ درصد است. نزدیک به ۷۰ تا ۸۰ درصد هزینه‌ای که می‌کنیم و زمانی که به تهیه طرح‌های توسعه شهری اختصاص می‌دهیم، عملاً بازدهی ندارد و بسیاری از ارکان تهیه طرح‌های توسعه شهری نیازمند بازنگری است. یکی از ساده‌ترین نکاتی که در برنامه‌های توسعه شهری وجود دارد، بازنگری اساسی در بسیاری از روندهاست، اما از طرفی چون ما با یک نظام متمرکز بالا به پایین در نظام برنامه ریزی شهری روبرو هستیم، تغییر چنین ساختاری به سادگی امکان پذیر نیست.

علت تحقق ناپذیری طرح‌های توسعه شهری چیست؟

منطق تهیه طرح‌های شهری ما نادرست است، زیرا شهر را موجودی ثابت فرض می‌کند که طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده تنها یک روند یکتا و ایستایی را طی می‌کند، در این راستا مدت زمانی را به جمع آوری اطلاعات اختصاص می‌دهیم که این خودش یک آسیب است زیرا در طرح‌های جامع ما نیاز داریم اطلاعات را از تمامی پلاک‌های سطح شهر جمع آوری کنیم، در نتیجه چنانچه افق طرح جامع ۱۵ سال باشد، نزدیک به نصف زمان تهیه طرح صرف جمع آوری اطلاعات می‌شود.

بعد از اینکه اطلاعات جمع آوری شد، تحلیل آن نیز چندین سال زمان می‌برد و عملاً طرح‌های ما زمانی به دست مجری می‌رسد که افق آن تمام شده است، به عنوان مثال بنا بر این بوده است که چشم‌انداز پیش بینی شده شهر بر اساس طرح جامع، سال ۱۳۹۹ محقق شود در حالی که این طرح، این سال ابلاغ می‌شود که این موجب شده اطلاعات جمع آوری شده به روز نبوده و ناقص باشد.

نباید انتظار داشت که با منطق طرح جامع همه ابعاد شهر را بشناسیم و برای آن برنامه ریزی کنیم بلکه ما باید به نقاط راهبردی یک شهر توجه کنیم تا بتوانیم تغییر را در کل مجموعه گسترش دهیم. این تنها راه برای توسعه پایدار و رسیدن به شهری تاب آور است.

کد خبر 431730

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.