به گزارش ایمنا، تماشای آنلاین موزههای و گالریها رونق گرفته و یافتن سرنخ از ادوار مختلف تاریخ برای درک علت پاندمی کرونا در دنیای هنر، تبدیل به یکی از سرگرمیهای مردم شده است. این گفت و گو را که پیشتر در «دهمین شماره مجله الکترونیک شهرگاه» منتشر شده است، در ادامه میخوانید:
اما جهان کرونایی و پساکرونایی از دیدگاه هنرمندان که خالق آثار هنریای هستند که مردم این روزها را با آنها سپری میکنند چگونه است؟ در فانتزی یک کارگردان، کرونا چه جلوهای مییابد؟ از دیدگاه یک سینماگر چه عواملی باعث جلبتوجه برخی از آثاری شده است که در گذشته از سوی مخاطب کماقبال بودند ولی این روزها محبوب شدهاند؟ با محسن محسنینسب کارگردان سینما در این باره به گفتوگو نشستهایم.
وضعیت امروز جامعه ایران را در مواجهه با کرونا چگونه میبینید؟
رویکرد دولت، این روزها در مواجهه با کرونا جلوگیری از شیوع کامل و متوقفسازی آن نیست. بلکه هدف آن است که این بیماری با سرعت کندتری همهگیر شود و ۸۰ درصد جامعه به آن مبتلا شوند! اما مردم باید آگاه باشند و این خطر را جدی بگیرند. تصور کنید بیرون از خانهتان در اقصی نقاط شهر، عدهای مشغول تیراندازی هستند و به ناچار برای حفظ جان، باید در خانه ماندن را انتخاب کنید. بسیاری از مردمی که ناقل ویروس هستند، علائم اولیه را ندارند ولی باعث ابتلای عده زیادی به این بیماری خواهند شد.
این حرف شما مرا به سوال دوم نزدیک کرد، خواستم بگویم کرونا در فانتزی یک کارگردان چه جلوهای در شهر پیدا میکند؟
باید به کرونا به چشم «تیر» و افراد ناقل بیماری را «تیرانداز» ببینیم. اما بُعد فانتزیتر ماجرا، آنجاست این تیرها فراتر از بُعد معمولی زمان و مکان عمل میکنند؛ مثلاً یک فرد تیری را چند ماه پیش در ووهان چین شلیک کرده و این تیر، پس از شلیک شدن شروع به سفر در نقاط مختلف جهان میکند و با سرعتی آرام، افراد مختلف را نشانه میگیرد. البته تیرهایی هم هستند که شلیک شده ولی در فضا معلق ماندهاند تا فرد یا افرادی رد شوند و مستقیم به آنها اصابت کنند.
از دیدگاه شما سلیقه هنری و فرهنگی مردم پس از کرونا چه تغییری خواهد کرد؟ و در کل تا به اینجا کرونا چه تأثیری روی سلیقه هنری مردم گذاشته است؟
به نظر من، بعد از اتمام کرونا، قطعاً مردم از فیلمهایی که با موضوع این بیماری ساخته شوند لذتی نخواهند برد؛ چرا که مردم از یادآوری خاطرات روزهای تلخ و سخت، فراری هستند و ترجیح میدهند که آنها را به فراموشی بسپارند. به عنوان مثال فیلمهای جنگی عموماً فروش خوبی ندارند و بسیاری از ارقامی که در مورد فروش بالای آنها گفته میشوند عددسازی است!
اما این روزها فیلمهایی که با موضوعات بیماریهای همهگیر ساخته شدهاند و بعضاً در زمان اکرانشان که مربوط به چند سال پیش است کمفروش بوده، این روزها طرفدار پیدا کردهاند؛ به عنوان مثال فیلم «شیوع» که مربوط به سال ۲۰۱۱ است.
ببینید فیلم «شیوع» که محصول سال ۲۰۱۱ است و این روزها در بین مطبوعات و رسانهها اینگونه جلوه داده میشود که در داستانش کرونا پیشبینی شده است، در واقع محتوای اصلیاش مرتبطت با بیماری سارس است! و این این فیلم در زمان اکرانش با شکست جدی در فروش، مواجه شد. ولی اکنون عوامل فیلم با همکاری رسانهها برای بیزینس خودشان، سعی بر این دارند که داستان فیلم را به گونهای جلوه دهند که انگار این فیلم، پیشاپیش خبر از وقوع کرونا داده است! و مردم را برای کشف تئوری توطئه در مورد شیوع ویروس کرونا، به دیدن این فیلم تشویق میکنند!
در طول تاریخ سینما، چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان فیلمهایی که مستقیماً به بیان روایت حوادث تلخ پیش آمده از پس یک بیماری همهگیر میکنند هیچگاه از فروش خوبی برخوردار نبودهاند و فروش کم یک فیلم، نشانگر آن است که مورد پسند مردم واقع نشده است. به عنوان مثال میتوان از فیلم «یتیمخانه ایران» نام برد که علیرغم تبلیغات گستره از اقبال تماشاگر بهرهمند نشد.
پس از دیدگاه شما فیلمهایی که با رویکرد واقعگرایانه به مساله پاندمی کرونا و یا بیماریهای واگیردار دیگر بپردازند، موردپسند مردم واقع نخواند شد، و اگر این روزها مردم سراغ اینگونه فیلمها میروند، هدفشان کشف پیشگویی کرونا در این فیلمها بوده تا تکثیر این ویروس در همه جهان را به عنوان یک توطئه قلمداد کنند؟
بگذارید از بعدی دیگر بگویم؛ اگر در سینمای جهان فیلمی با موضوع یک بیماری همهگیر به صورت فانتزی و هیجانی ساخته شود از اقبال مخاطب برخوردار خواهد بود. مثلاً فیلمهایی که درباره «طاعون» در سینمای کشورهای مختلف ساخته شدهاند، اکثراً با چاشنی خیال همراه بودند و در سبک فانتزی یا ژانر وحشت ساخته شدهاند! بههرحال در سراسر جهان برخی از مردم به سینمای وحشت و ژانرهای هیجانی علاقمند هستند. مثلاً فیلمهایی که درباره موجودات خیالی مانند زامبیها ساخته شدهاند در بیشتر کشورهای جهان طرفداران زیادی را با خود همراه ساختهاند در صورتی بنمایه اصلی فیلم، از اساس غیرواقعی و خیالی است.
به نظر شما چه عوامل فرهنگی در شیوع ویروس کرونا، تأثیر منفی گذاشته است و به انتشار بیشتر ویروس کمک کرده؟
به نظر میرسد رسانهها در بیان آمار و ارقام مبتلایان واقعی کرونا در ایران از صداقت کافی برخوردار نیستند و البته ممکن است علتش عدم صداقت مسئولین با اصحاب فرهنگ و رسانه نیز باشد.
اکثر کشورهای پیشرفته از آزادی رسانهها و مطبوعات برخوردارند، و من آزادی رسانه را یکی از مهمترین عوامل پیشرفت هر کشوری میدانم؛ شاید اگر رسانههای ایران صداقت کامل در بازتاب اخبار داشتند قطعاً آمار مبتلایان کشور عددی متفاوت را نشان میداد.
البته ناگفته نماند بسیاری از منتقدان قلم به مزد نیز، در این فرآیند به افزایش آسیبهای فرهنگی کمک میکنند. من به بسیاری از منتقدان قلم به مزد، اعتراض دارم؛ نه فقط در رابطه با موضوع کرونا بلکه در سایر موضوعات مختلف.
چرا که آنان با دریافت پول از عوامل فیلم یا سریالهای مختلف به تمجید، تحسین و بنا به مصلحت تخریب بسیاری از آثار هنری میپردازند. مثلاً سریال پایتخت که در ایام نوروز از تلویزیون پخش میشد، شامل بدآموزیهای بسیاری بود و رفتارهای نامناسب و ناهنجاریهای اجتماعی را موجه جلوه میداد. در این سریال شاهد توهینهای زیادی به زنان بودیم و بیادبی پسران در این سریال مقبول نمایش داده میشد؛ اما در اکثر رسانهها شاهد تمجیدهای فراوانی از سوی منتقدان نسبت به این سریال بودیم.
نظر شما