کرونا فانتزی نیست؛ هزل است… یک هزل بسیار تلخ

‌یکی از عمده‌ترین تغییراتی که به واسطه کرونا بوجود آمده، دگرگون شدن چهره شهر و بروز رفتارهای خود دارانه از سوی مردم است.

به گزارش ایمنا، در دنیای سینما، چهره شهرها متناسب با موضوع و فضای فیلم‌ها به گونه‌های مختلف و متنوعی بارها نمایش داده شده است. در این میان، برخی از کارگردان‌ها در فیلم‌هایشان نگاه‌های خاص و متفاوتی به فضاهای شهری داشته و بخش عمده‌ای از شکل‌گیری داستان متکی به نگاه متفاوت‌شان به خیابان‌های شهر است.

فرزاد موتمن از جمله کارگردانانی است که نگاه خاصش به فضای شهری حوادث خاصی را در برخی از فیلم‌هایش از جمله «شب‌های روشن» و «آخرین بار کی سحر را دیدی» رقم زده است. با او به گفت‌وگو نشستیم تا دیدگاه‌های سینمایی او را درباره تأثیر کرونا بر حال و هوای شهر و جامعه جویا شویم. این گفت و گو را که پیش‌تر در «دهمین شماره مجله الکترونیک شهرگاه» منتشر شده است، در ادامه می‌خوانید:

اگر فیلم «شب‌های روشن» شما در زمان کرونا ساخته می‌شد، چه تغییراتی در ساختار قصه و فضای فیلم به وجود می‌آمد؟

در شب‌های روشن تغییر خاصی به وجود نمی‌آمد. چرا که اکثر حوادث داستان در ساعت یازده شب رخ می‌داد و کاراکتر اصلی قصه آن ساعت شب، شروع به قدم زدن در شهر می‌کرد. این روزها هم ساعت یازده شب خیابان‌ها خلوت است. من خودم هر شب ساعت ده و نیم تا یازده شب در خیابان قدم می‌زنم. در این ساعات خیابان خالی است و انگار تمام فضای آن مال من است.(می‌خندد)

اگر کرونا را به جای یک ویروس به مثابه یک رویداد فرهنگی در نظر بگیریم، به نظر شما پتانسیل ایجاد چه فانتزی‌هایی را دارد تا بر اساس آن فیلمی ساخته شود؟

من همین الان در حال نوشتن فیلم‌نامه‌ای بر اساس کرونا هستم؛ به نظرم کرونا فانتزی نیست. هزل است… یک هزل بسیار تلخ؛ من فکر می‌کنم در تاریخ سینما هم فیلم‌های بسیار زیادی ساخته شده که چیزی مثل کرونا را پیش‌بینی کرده باشد.

چه در بین فیلم‌های قدیمی و چه در بین فیلم‌های جدید. چند سال پیش «سودربرگ» فیلمی ساخته بود درباره ویروسی که از طریق خفاش منتقل می‌شود به نام «شیوع». در فیلم‌های قدیمی نیز نمونه‌های بسیاری از این دست را می‌توان مشاهده کرد. من این روزها در اینستاگرام، به معرفی فیلم‌های مختلف با موضوعات آخرالزمانی می‌پردازم. فیلمی قدیمی وجود دارد به نام «آخرین مرد روی زمین» که در آن، یک ویروس باعث تبدیل تمام انسان‌ها به زامبی می‌شود. (می‌خندد)


کرونا باعث شده زندگی ما انسان‌ها بیشتر شبیه کدام فیلم شود؟

این ویروس از جهاتی ما را شبیه ومپایرها کرده است؛ ما روزها نباید از خانه بیرون برویم و نمی‌توانیم نور آفتاب را مستقیم حس کنیم و فضایی که در شهر به وجود آمده است شبیه فیلم‌های ترسناک است.
 

کرونا چه صحنه‌های تلخ، دردناک و یا حتی وحشت‌آوری را می‌تواند به سینمای جهان اضافه کند که تا پیش از این وجود نداشته است؟

شاید خیلی چیز زیادی را به سینما اضافه نکند! چرا که سینما خیلی پیش‌گویانه کرونا را از قبل دیده است. من تلخ‌ترین تصویری که این روزها در دنیای واقعی دیده‌ام فیلمی مربوط به اکوادور بود که شخصی در خیابان می‌افتد و می‌میرد تعداد قربانیان آن‌جا آنقدر زیاد است که اجساد را در خیابان آتش می‌زنند. کرکس‌ها بر فراز آسمان بیمارستان‌های این کشور به پرواز درآمده‌اند، که این نشانگر وجود اجساد فراوان در بیمارستان است و این ترسناک‌ترین چیزی بود که من دیدم. پنجاه سال پیش در سینما، فیلمی به نام آدمخوار وجود داشت که شهری پر از اجساد را نشان می‌داد. پس ما مشابه این اتفاق را هم پیش از این، در سینما دیده بودیم. واقعیت هرگز نمی‌تواند از سینما جلو بزند و هرگز قدرت رو دست زدن به سینما را ندارد. سینما بسیار جلوتر از واقعیت حرکت می‌کند و تمامی حوادثی را که امروز به واسطه کرونا در جامعه می‌بینیم پیش‌تر در سینما رخ داده بودند.

به نظر شما سلیقه فرهنگی مردم در دوران پساکرونا چه فرقی خواهد کرد؟

بیشتر امیدوارم سبک زندگی مردم را تغییر دهد! کرونا ماحصل مجموع اتفاقاتی است که در چهل سال اخیر در دنیا اتفاق افتاده است. چهار دهه است که به خصوص در جوامع آسیایی به طور وحشتناکی، مردم به شیوه غیر خود دارانه زندگی می‌کنند. ما مردمان شرق آسیا، استانداردهای جهانی غذا را در نظر نمی‌گیریم و همین مسئله مسبب مخاطرات زیادی می‌شود. ما در سفر رفتن هم حتی افراط می‌کنیم. به خصوص ما دو ملت چین و ایران! این سفرها که بعضاً غیرضروری هستند مسبب انتقال و جا به جایی ویروس خواهند شد.

ما در ایران سفرهای زیارتی و سیاحتی متعددی را در طول سال می‌رویم و در سال‌های گذشته در معرض تهاجم انواع و اقسام آنفولانزا قرار گرفته‌ایم. یک فرد سفرش را به یک یا چند نقطه یکسان بدون التزام کاری و …، بارها تکرار می‌کند و هربار با خودش برای هم‌وطنانش ویروس را به سوغات می‌آورد.

و در کل به نظرم می‌شود حتی در دوران پس از کرونا خوددارانه‌تر زندگی کرد. رفتارهای کنونی ما حتی پیش از انتشار کرونا بسیار وحشتناک و آسیب‌زننده بود. معلوم نیست تا چند وقت دیگر به خاطر کرونا مجبور به «خودایزولگی» باشیم اما باید یاد بگیریم که ایزوله زندگی کردن اساساً چیز بدی نیست. ما در تنهایی می‌توانیم کتاب‌های بیشتری بخوانیم، فیلم‌های بیشتری ببینیم و به موسیقی‌های بیشتری گوش بسپاریم و از این طریق باعث رشد خودمان بشویم. امیدوارم از این پس بتوانیم از اوقات ایزولگی‌مان بیشتر استفاده مفید کنیم. حتی در دوران پس از کرونا نیز به جای آنکه برای پر کردن اوقات فراغت‌مان مدام در ماشین بنشینیم و در خیابان‌ها دوردور کنیم و با این کار، ترافیک و آلودگی هوا را به کره زمین تقدیم کنیم بهتر است ایزولگی‌هایی را گاهی برای خود ایجاد کنیم و از آن به عنوان فرصت بهره ببریم.‌

کد خبر 429008

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.