درد پیری را جوانی می‌کند درمان و بس!

سالمندی جمعیت، بحرانی است که در آینده‌ای نه چندان دور، کشور با آن روبه‌رو خواهد شد. با توجه به اینکه مسئلۀ جمعیت در اقتدار نظام سیاسی، به عنوان سرمایۀ انسانی دارای اهمیت است، لزوم کنترل و چاره‌اندیشی در خصوص سیاست‌های جمعیتی، در بخش‌های اجرایی بیش از پیش احساس می‌شود.

به گزارش ایمنا، ناگهان به خودت می‌آیی می‌بینی پیر شده‌ای و از کار افتاده. پیری آدم را از نشاطش می‌اندازد. قرص و دوایی‌اش می‌کند. آدمی که پیر می‌شود قدرتش کم می‌شود. می‌نشیند گوشه‌ای و به جوانی‌اش فکر می‌کند و برنامه‌هایی که در سر داشت، اما ناتوانی پیری گریبانش را گرفت و او را از آن خیال‌هایش انداخت. آن شور و دویدن‌های جوانی کجا و این بی‌رمقی پیری کجا. پیری به قدری خوب نیست که هر آدم عاقلی، خود را به هر دری می‌زند تا جوان بماند.

این روزها ایرانمان دارد پیر می‌شود. این گربه‌ای که غرش پلنگ دارد و سودای قدرت جهانی، در آستانه پیری جمعیت قرار دارد و هیچکس نیست برایش کاری کند و او را قوی کند.

یکی از مؤلفه‌های اقتدار در یک نظام سیاسی، سرمایه انسانی است و جمعیت، یکی از زیر شاخه‌های مهم سرمایه انسانی است. جمعیت از نظر حجم، ساخت، ترکیب و پراکندگی یکی از مؤلفه‌های قدرت ملی محسوب می‌شود اما اینکه چه جمعیتی اقتدارآور است، یکی از مسائل مهمی است که باید بدان پرداخته شود.

جمعیتی می‌تواند پویا باشد و به اقتدار و قدرت درونی نظام سیاسی بیفزاید که سه ویژگی داشته باشد؛ جوان بودن، میزان باروری مناسب و پویا (دارای حداقل میزان جانشینی)، نیروی انسانی ماهر و متخصص.

به جهت تأثیر زیاد جمعیت بر اقتدار یک نظام سیاسی، دولت‌ها همواره کوشیده‌اند سیاست‌های جمعیتی مشخصی را تدوین و اجرا کنند. سیاست‌های جمعیتی را ترتیبات نهادی یا برنامه‌های مشخصی می‌دانند، که به وسیله آن‌ها دولت‌ها به طور عمد، مستقیم یا غیر مستقیم بر تغییرات جمعیتی اثر می‌گذارند.

سیاست‌های جمعیتی ممکن است فقط بر میزان باروری و کاهش آن به زیر سطح جانشینی تاکید کند. باروری زیر حد جانشینی یعنی سطحی از باروری که در درازمدت، برای بقای نسلی جامعه ناکافی باشد. به بیان‌دیگر در صورت ادامه یافتن این سطح از باروری، آن جمعیت در دراز مدت در معرض انقراض و تحدید نسل قرار می‌گیرد.

در واقع روند کاهش جمعیت از طریق پیشی گرفتن تعداد مرگ از تعداد تولد، اتفاق می‌افتد. کاهش جمعیت در هر کشور موجب اضمحلال قدرت یک جامعه شده و سرمایۀ انسانی هر کشور را کاهش می‌دهد. کاهش سرمایه انسانی موجب کاهش مصرف‌کنندگان در آن جامعه می‌شود که این کاهش، بر توسعه اقتصادی کشور اثر می‌گذارد.

از دیگر تأثیرات کاهش باروری و میزان موالید در یک نظام سیاسی، پیری جمعیت است. ایران در حال حاضر کشور پیری محسوب نمی‌شود اما در ادامه این روند سیاست‌های جمعیت و کاهش میزان موالید، در ازای افزایش تعداد سالمندان در سال‌های آینده، جمعیت جوان جایگزین نمی‌شود و در نتیجه بیشتر جمعیت کشور را افراد پیر تشکیل می‌دهند. یعنی تغییرات اساسی در ساختار سنی جمعیت یعنی کاهش جمعیت جوان و افزایش محسوس جمعیت سالمندان این موضوع، موجب کاهش جمعیتِ در سن کار و هم‌چنین افزایش هزینه‌های عمومی دولت‌ها در قسمت تأمین اجتماعی و حقوق بازنشستگان، خدمات درمانی و مراقبت از سالمندان می‌شود.

تغییر ساختار سنی جمعیت از کجا شروع شد؟ از سال ۶۷ تاکنون روند کاهش تعداد موالید و رشد جمعیت در ایران، که با وقوع انقلاب اسلامی متوقف شده بود از سر گرفته شد این کاهش تعداد موالید، به همراه برنامه تنظیم خانواده بود که بر اثر آن، تعداد فرزندان در مدت کوتاهی از ۶ فرزند، به زیر ۲ فرزند رسید.

پس از سرشماری در سال ۱۳۸۵ اولین زنگ خطر جمعیتی به صدا درآمد. سرشماری سال ۱۳۹۰ هم تأییدی بر این مدعا بود که ایران از نظر میزان جانشینی در سه دهه آینده دچار مشکلات جدی و جبران ناپذیری خواهد شد و برای این مسئله باید چاره‌ای اندیشید.

در واقع سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ها و شیوه‌های کنترل باروری به گونه‌ای در طی دهه ۸۰ و ۹۰ پیش رفت که جمعیت‌، بی‌سابقه‌ترین سرعت کاهش باروری در تاریخ بشریت را ثبت می‌کند و بخش مطالعات سازمان ملل متحد به جمهوری اسلامی ایران برای موفقیت در چنین پروژه‌ای جایزه می‌دهد.

کشورهای توسعه یافته، برای اولین بار با این مشکل دست و پنجه نرم کردند و کاهش میزان باروری به بحرانی برای بسیاری از این کشورها تبدیل شد. آن‌ها سیاست‌هایی را برای تشویق به فرزندآوری در نظر گرفتند. اقداماتی از قبیل انتقال پول نقد، بخشودگی مالیاتی برای والدین، در اولویت قرار گرفتن خانواده‌های دارای فرزند برای پرداخت یارانه مسکن، تخصیص مرخصی والدین، یارانه‌های مراقبت از فرزندان و….

در ایران با وجود آگاهی بر این موضوع که روند جمعیتی در وضعیت خوبی قرار ندارد، به صورت جدی در سیاست‌گذاری‌ها به عنوان یکی از مؤلفه‌های قدرت در نظام سیاسی، به آن پرداخته نمی‌شود. هشدار جدی در این باره داده نمی‌شود ما ۲۰ سال زودتر از هدف‌گذاری قانون در برنامه اول توسعه، به کنترل جمعیت رسیدیم.

چالش مهم امروز، چالش در خصوص یکی از مؤلفه‌های اصلی قدرت است، مولفه‌ای که سازمان‌های جهانی به رغم اِعمال تحریم‌های بی‌سابقه دارویی و محاصره اقتصادی، وقفه‌ای در خصوص آن، از طریق سازمان ملل و نهادهای مشابه، نینداختند. اگر چه پس از یک دهه ثابت ماندن باروری زیر نرخ جانشینی، در سال ۱۳۹۳ سیاست‌های کلی جمعیت ابلاغ شد اما گویا خیلی از سوی دستگاه‌های اجرایی جدی گرفته نشده و حتی تاکنون تبدیل به قانون نیز نشده است.

به هر حال تکرار اشتباهات گذشته و عدم کنترل و چاره‌اندیشی در خصوص سیاست‌های جمعیتی، نظام سیاسی را با بحران‌های جدی و جبران ناپذیری، در دهه‌های آینده، روبه‌رو خواهد ساخت.

امید است نمایندگان مجلس یازدهم با اهتمام به مسئله جمعیت، تصویب سیاست‌های تشویقی در این حوزه را جدی بگیرند تا با ارتقای نرخ باروری‌کل به سطح جانشینی از وقوع بحران پیری جمعیت ممانعت شود. چرا که درد پیری را جوانی می‌کند درمان و بس.

** پژوهشگر حوزه زنان و خانواده

کد خبر 428613

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.