پاراف‌های پوپولیستی احمدی‌نژاد

تصمیم جدید دونالد ترامپ پیرامون شبکه‌های اجتماعی و مقیاس اصولگرایان برای ائتلاف و تقسیم سهم از مهمترین عناوین روزنامه‌های امروز _یکشنبه ۱۱ خردادماه_ است.

مطبوعات و رسانه‌های آزاد و شفاف در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب می‌شود، لذا خبرگزاری ایمنا، مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.‌

روزنامه آرمان ملی، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جنگ ترامپ علیه شبکه‌های اجتماعی» به بررسی تصمیم جدید دونالد ترامپ پیرامون شبکه‌های اجتماعی پرداخت و نوشت:: زمانی که ایالات متحده شکل گرفت، بنیانگذاران آن در سایه ساختاری که تعریف کرده بودند هیچ‌گاه تصور نمی‌کردند فردی مانند دونالد ترامپ رئیس‌جمهور این کشور شود. ساختاری تعاملی که بنا بود قدرتمندتر از قانون عمل کند. شاید اگر امروز ایالات متحده تبدیل به یک ابرقدرت شده دلیل آن نه قانون اساسی بلکه درک درست و عرف‌های موجود بود که اجازه نداد این کشور از مسیری که در آن قرار گرفت، خارج شود. طبق قانون اختیارات رئیس‌جمهوری ایالات متحده به حدی گسترده است که می‌تواند هر فردی را در کاخ سفید تبدیل به یک دیکتاتور کند. معمولاً سوپاپ‌های طراحی شده در ایالات متحده اجازه ورود افرادی که بتوانند از قدرت سوءاستفاده کنند را به کاخ سفید نمی‌داد و حتی اگر فردی قصد این کار را داشت بلافاصله جلوی آن گرفته می‌شد، اما حالا به‌نظر می‌رسد در ایالات متحده ترامپ کل ساختار را بهم ریخته است، چراکه او عملاً رسانه‌هایی که یکی از سوپاپ‌های اطمینان برای جلوگیری از ایجاد دیکتاتوری در ایالات متحده بوده را به چالش می‌کشد. حتی شبکه اجتماعی مانند توئیتر که به نوعی دونالد ترامپ پیروزی خود در سال ۲۰۱۶ را مدیون آن می‌داند حالا به‌دنبال محدود کردن فعالیت شبکه‌های اجتماعی در ایالات متحده است، چراکه توئیتر اجازه نمی‌دهد دونالد ترامپ به آسانی کار خود را پیش ببرد. رئیس‌جمهور ایالات متحده در روزهای گذشته فرمان اجرایی را به امضا رساند که عملاً شبکه‌های اجتماعی را مورد هدف قرار می‌دهد. این فرمان اجرایی بلافاصله پس از آن به امضا رسید که توئیتر به دو توئیت ترامپ برچسب گمراه‌کننده یا حتی اثبات نشده ضمیمه کرد. ترامپ در صحبتی که هنگام امضای این فرمان اجرایی در اتاق بیضی انجام داد، مدعی شد: این اقدام در راستای دفاع از گفتار آزاد که با یکی از جدی‌ترین خطرات آن در تاریخ ایالات متحده روبه‌رو هستیم، بوده است.

روزنامه ابتکار، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ناپایداری در ائتلاف و لابی» به بررسی مقیاس اصولگرایان برای ائتلاف و تقسیم سهم پرداخت و نوشت: انتخاب رئیس و هیئت رئیسه مجلس اصولگرایی یازدهم به نوعی به بسیاری از گمانه‌زنی‌ها درباره ائتلاف تندروهای جریان اصولگرایی مقابل قالیباف پایان داد و حالا می‌بینیم که میرسلیم و وزرای دولت احمدی‌نژاد سهمی ناچیز در هیئت رئیسه مجلس یازدهم دارند. این در حالی بود که پیش از انتخاب رئیس مجلس بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران با توجه به تحرکات و جلسات متعدد طیف پایداری‌ها با وزرای دولت احمدی‌نژاد و همچنین مصطفی میرسلیم، احتمال می‌دادند که این طیف‌ها مقابل نئو اصولگرایی قالیباف قرار گیرند. اما درنهایت این قالیباف بود که توانست پایداری‌ها و برخی طیف‌های دیگر را به سمت خود بکشاند. اما چرا روند ائتلاف‌ها برخلاف پیش‌بینی‌ها اتفاق افتاد؟ اصولگرایان بر چه اساس ائتلاف و سهم‌بندی می‌کنند. چرا این ائتلاف‌ها در جریان اصولگرایی از ابتدا تاکنون از یک روند خاص و روشن تبعیت نکرده است. جریان اصولگرایی از زمانی که تلاش کرده است بین طیف‌ها و جناح‌های خود در انتخابات‌های گوناگون ائتلاف ایجاد کند و آنها را ملزم به رعایت اصول مورد توافق در ائتلاف کند، برعکس افتراق بیشتری رخ داده است و در واپسین روزها ائتلاف از هم پاشیده می‌شد. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۶ قرار بود محور جامعتین (جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) باشد اما همه جناح‌ها و طیف‌های اصولگرایی از آن تمکین نکردند به همین خاطر در ادامه «جمنا» (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) جای آن را گرفت. جامعه مدرسین و جامعه روحانیت، زمانی محور انتخابات در جریان راست بودند. افول آنها از بعد از انتخابات ۷۶ آغاز شد، وقتی نامزد پیشنهادی‌شان به رقیب اصلاح‌طلب باخت. سال ۸۴ هم شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با رهبری ناطق نوری جامعتین را پشت سر گذاشت. حیات نیم‌بند سیاسی‌شان تا سال ۹۲ هم برقرار بود. سال ۹۲ اما کسی حرف رئیس جامعه روحانیت، مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی را گوش نکرد و اصولگرایان ترجیح دادند با هم رقابت کنند. بعد از شکست فهرست تهران اصولگرایان هم مشخص شد جامعه روحانیت با فهرست پیشنهادی مخالف بوده است. اصولگرایان با توجه به چنین تجربه‫ای در انتخابات ریاست‌جمهوری تلاش کردند در قالب جمنا یک بار دیگر برای ائتلاف درونی قدم بردارند اما آنچه در عمل رخ داد خروج برخی نیروها از جمله تندروهای این جریان سیاسی از ائتلاف بود.

روزنامه شرق، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پاراف‌های پوپولیستی احمدی‌نژاد» به بررسی نامه نگاری احمدی نژاد با مردم پرداخت و نوشت: فیلمی از محمود احمدی‌نژاد در شبکه‌های مجازی منتشر شده که هفت سال بعد از پایان ریاست‌جمهوری‌اش در اتومبیلی جلوی منزل در محله نارمک همچنان در حال پاراف‌کردن نامه‌های مردم است؛ نامه‌هایی که معلوم نیست به چه مقصدی فرستاده خواهند شد. ماجرای نامه‌نگاری با احمدی‌نژاد برای حل مشکل یا درخواست شغل، وام و… اگرچه تازه نیست و در دوران ریاستش بر دولت مرسوم بود، اما گویا او هنوز باور نکرده که نه نقشی اجرایی در قدرت دارد و نه حتی نفوذی، شاید هم همه اینها هدفمند و عامدانه در راستای شایعه بازگشتش به قدرت صورت می‌گیرد؛ بازگشت به عرصه قدرت با انتخابات ۱۴۰۰. نزدیکانش هم تحرکات انتخاباتی‌شان را شروع کرده‌اند و خودش هم هر روز وزرای سابق را در دفتر ولنجکش به حضور می‌پذیرد.

چندی پیش یکی از کانال‌های تلگرامی نزدیک به احمدی‌نژاد در خبری نوشته بود که کتاب «ناگفته‌های احمدی‌نژاد» چاپ شده است که شامل مصاحبه بی‌پرده و مفصل محمدرضا تقوی‌فرد با محمود احمدی‌نژاد و بخشی از ناگفته‌های دوران هشت سال ریاست‌جمهوری در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ است که برای نخستین‌بار منتشر می‌شود. پیش‌بینی می‌شود احمدی نژادی‌ها این کتاب را در سال جاری و پیش از انتخابات منتشر کنند.

روزنامه دنیای اقتصاد، در صفحه نخست خود با تیتر «عملیات مهار نقدینگی» نوشت: سه اقدام در حوزه سیاست پولی و مالی، عملیات مهار نقدینگی را کلید زد. اقدام نخست تعیین کریدور نرخ سود در بازار بین بانکی است. بانک مرکزی کف و سقف دالان نرخ سود را ۱۰ و ۲۲ درصد تعیین کرد. با این دامنه، نرخ سیاستی در محدوده ۱۶ درصد قرار می‌گیرد که به معنی افزایش تقریبی نرخ سود در بازار بین‌بانکی است. این مساله عزم بانک مرکزی در استفاده از نرخ بهره برای اجرای هدف‌گذاری تورمی را نشان می‌دهد. سیاست‌گذار پولی در اقدامی دیگر سعی کرد نوسانات نرخ بهره در بازار بین بانکی را حداقل کند؛ به‌طوری‌که برای اولین بار مکانیزم نگهداری و محاسبه سپرده قانونی را متناسب با معیارهای دنیا تغییر داد تا دست بانک‌ها در مدیریت نقدینگی بازتر شود. موضوع سوم که البته یک موضوع سیاست پولی نیست، انجام حراج اولیه اوراق دولتی در بازار بین بانکی و با شرکت دیگر نهادهای مالی است. از آنجا که سیاست پولی از مسیر بازارهای مالی بر اقتصاد اثر می‌گذارد، بانک مرکزی در مکانیزم حراج سعی دارد نوسانات نرخ بهره را در این بازار به حداقل برساند و در کانال مدنظر خودش قرار دهد. این هدف با عرضه مستمر اوراق دولتی تسهیل خواهد شد. به‌نظر می‌رسد بانک مرکزی ابزارهای رسیدن به هدف‌گذاری تورمی را آماده کرده و در حال به‌کارگیری از آنها در جهت رسیدن به نرخ تورم هدف است.

روزنامه کیهان، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آمریکا نمی‌تواند نفس بکشد/ کاخ سفید به خاک سیاه نشست» به بررسی اعتراضات علیه نژادپرستی در آمریکا پرداخت و نوشت: اعتراضات به قتل فجیع شهروند سیاهپوست آمریکایی به دست پلیس نژادپرست این کشور به سرعت از «مینیا پولیس» به سراسر این کشور گسترش یافته و شهرهای مختلف این کشور را به معنای واقعی کلمه به «میدان جنگ» تبدیل کرده است. تصاویر هوایی از آشوب‌ها و شدت تخریب‌ها، جنگ‌های افغانستان، عراق، سوریه و یمن را تداعی می‌کند. آشوب‌ها و اعتراضات طی سه روز گذشته در مینیاپولیس و برخی شهرهای آمریکا مثل آتلانتا به حدی شدید بوده که برخی رسانه‌ها از شروع «انقلاب دوم علیه نژادپرستی» سخن می‌گویند. ۵۰ سال پیش «رزا بارکس» زن سیاهپوست آمریکایی صندلی خود را در جلوی اتوبوس برای سفیدپوستان خالی نکرد و پلیس بعداً او را بازداشت کرد. این مسئله موجب انقلاب سیاهپوستان در جنوب آمریکا و منجر به لغو قانون نژادپرستانه شد. به گفته برخی رسانه‌ها بعید نیست که انقلاب مشابهی علیه نژادپرستی در این کشور رخ دهد.

آشوب‌های سراسری علیه نژادپرستی ساختاری تنها مشکل این روزهای آمریکا نیست. آمریکا این روزها به معنای واقعی کلمه به خاک سیاه نشسته. مثلاً «کرونا» آبرویی برای ترامپ نگذاشته چرا که به دلیل ناتوانی سیستم پرمدعای آمریکا، جان ۱۰۴ هزار نفر را تا این لحظه گرفته و یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر را نیز مبتلا کرده است. اقتصاد آمریکا نیز بنا بر اعلام رسانه‌های این کشور، در معرض فروپاشی قرار گرفته و بیش از ۴۰ میلیون نفر نیز بیکار شده‌اند. بسیاری در جهان مثل رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا حتی، از «پایان نظم آمریکایی» سخن می‌گویند. موقعیت آمریکا در منطقه غرب آسیا نیز به شدت افول کرده و عراقی‌ها به جد، دنبال اخراج آمریکا از کشورشان هستند. پروژه صلح آمریکایی در افغانستان نیز شکست خورده و آمریکا در یمن و سوریه نیز شکست را عملاً پذیرفته و مزدوران منطقه‌ای ترامپ در این دو کشور نبرد را به جبهه مقاومت باخته‌اند. شکست آمریکا به منطقه غرب آسیا محدود نمانده و این روزها ایران اسلامی در آمریکای لاتین منطقه‌ای که به طور سنتی حیاط خلوت آمریکا محسوب می‌شد جولان می‌دهد و آمریکا نیز هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

کد خبر 426364

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.