بررسی بحران‌های مدیریت بحران شهری

مدیریت بحران شهری و غیر شهری در کشور، دچار بحران است. بحران همه جانبه علمی، آموزشی، فرهنگی، اداری و سیاسی است و تا زمانی که به این باور نرسیم که باید از این گردونه بحرانی بیرون بیاییم، نباید منتظر نتایج بهتری باشیم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، پس از آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو، تعدادی از خبرنگاران تماس گرفتند و علت وقوع بحران‌های پی در پی در کشور جویا شدند. پس از آن در نشستی در دانشگاه علم و صنعت ایران در همین رابطه و در حضور مسئولان سازمان مدیریت بحران و سازمان آتش‌نشانی، متواضعانه بیان کردم که مدیریت بحران شهری و غیر شهری در کشور، دچار بحران است. بحران همه جانبه علمی، آموزشی، فرهنگی، اداری و سیاسی است و تا زمانی که به این باور نرسیم که باید از این گردونه بحرانی بیرون بیاییم، نباید منتظر نتایج بهتری باشیم. حال که وارد بحران کرونا شدیم، به عنوان فردی که دغدغه مدیریت بحران و بازسازی پس از سوانح در همه بخش‌ها و از آن جمله در شهرها را دارم وظیفه خود می‌دانم تا به جستجوی تجربه‌های جهانی مبارزه با این بیماری عالم‌گیر و سعی در استخراج درس‌هایی از آن برای استفاده در ایران بپردازم.

بحران علمی در مدیریت بحران

اما مدیریت بحران در کشور ما چه بحران‌هایی دارد؟ نخستین بحران، بحران علمی است. ظاهراً نه تنها جامعه ما، بلکه حتی نظام آموزشی دانشگاهی کشور هنوز باور نکرده است که رشته مدیریت بحران، یک رشته مستقل علمی است و باید در دانشگاه تدریس شود. برای مثال، تنها رشته بازسازی پس از سوانح در کشور که در دانشگاه شهید بهشتی تدریس می‌شود و تاریخچه آن به نخستین روزهای جنگ تحمیلی بر می‌گردد، به بهانه صرفه‌جویی در بودجه دانشگاه، اصرار بر ادغام آن در رشته‌های دیگر داشته و شاید هم هنوز داشته باشند. مثال دیگر هم ملاحظه می‌کنیم که هرگاه بحرانی در کشور بروز می‌کند مانند زلزله یا سیل و یا کرونا، همه درباره بحران و مدیریت بحران اظهار نظر می‌کنند، از بازیگران و ورزشکاران گرفته تا مجری برنامه‌های ورزشی، که به نتایج ناگواری چون بالا بردن سطح توقع و ایجاد انتظارهای نادرست منجر شده است، اما دریغ از گوش دادن به حرف‌های متخصصین مدیریت بحران است.

چالش‌های آموزشی مدیریت بحران

دومین بحران، بحران آموزشی است؛ در این رابطه، حتی آن‌هایی که در مشاغلی در رابطه با بحران و مدیریت بحران، اشتغال دارند، عمدتاً به صورت آکادمیک و علمی، در رابطه با مدیریت بحران آموزش ندیدند، حتی از این هم بدتر اینکه مسئولان مشاغل مربوط به بحران، شرکت در دوره‌های آموزشی و یا بازآموزی را برای خود کسر شأن می‌دانند و از حالت آموزش گریزی عبور کرده و به آموزش ستیزی رسیدند.

ضرورت اصلاح فرهنگ شهروندی در مواجه با بحران

سومین بحران، بحران فرهنگی است، آموزش عمومی سعی ندارد به گونه‌ای درست و با استفاده از متخصصان آموزش مدیریت بحران، مدیریت بحران را به صورت فرهنگ عامه اشاعه دهد. بنابراین، مردم عادی نه می‌دانند به حرف کی باید گوش بدهند و نه اهمیت و خطرهای بحران را می‌شناسند و همه چیز را به شوخی می‌گیرند. باورهای فرهنگی که تعارضی با اقدام‌های پیشگیری به هیچ وجه ندارد، می‌بینیم که به مانعی در برابر ضرورت پیشگیری تبدیل می‌شود. عادت‌های دید و بازدید که مستحب است، در مقابل «تقیه» و پیشگیری که واجب است قرار داده می‌شود.

متصدیان مدیریت بحران تحصیلات مرتبط ندارند

چهارمین بحران، بحران اداری است؛ متأسفانه نظام اداری به گونه‌ای طراحی نشده است که برای تصدی هر شغلی شرح وظایف معینی به متصدی آن تفهیم شود. به همین دلیل، وقتی بحران بروز می‌کند همه بخواهند کار مشابهی انجام بدهند و یا اینکه به جای همدیگر کار کنند. مثلاً وزیر بهداشت و درمان چرا باید به مردم التماس کند که برای مسافرت به شهرهای دیگر نروند؟ در حالی که این وظیفه نیروی انتظامی است که باید جلو رفت و آمدهای مخاطره‌آمیز را بگیرد؟ یا اینکه پزشک متخصص بیماری‌های واگیر چرا باید در مصاحبه تلویزیونی بگوید باید ۷۰ درصد مردم بیمار بشوند و نمی‌شود جلو آن گرفت؟ ایشان باید در مورد خود بیماری نظر بدهد و مدیریت جامعه بحران زده را بگذارد برای مدیران بحران تا مردم ناامید نشوند.

بحران کرونا آلت دست سیاستمداران

پنجمین بحران، بحران سیاسی است.؛ متأسفانه این بیماری عالم‌گیر دیگری است که سیاست‌بازان جهان از هر فرصتی سعی دارند استفاده کنند تا ماکیاولیسمی به هدف‌های سیاسی خود برسند. سیاست‌بازان آمریکایی، تقصیر انتشار این ویروس را به گردن چینی‌ها و چینی‌ها به گردن آمریکایی‌ها و تعدادی به گردن هر دو می‌اندازند؛ نتیجه اینکه علت‌های واقعی و راه‌حل‌های کارآمد در سایه قرار می‌گیرد و بحران طولانی‌تر می‌شود. چرا باید استاد دانشگاه در علوم سیاسی، پروژه بازسازی روستایی پس از زلزله سر پل ذهاب برعهده بگیرد و در این کار بماند؟ غافل از اینکه همان گونه که متخصصان بازسازی پس از سوانح طبیعی است نمی‌توانند بهترین نظر را در مسائل علوم سیاسی ارائه دهند؛ متخصصین درجه اول علوم سیاسی هم در اجرای پروژه‌های بازسازی پس از زلزله، اگر موفق نشوند، طبیعی است.

ضرورت بهره‌گیری از توان شهروندان

اما مدیریت بحران چیست؟ مدیریت بحران این است که بهترین اقدام را در مناسب‌ترین زمان باید انجام داد. مدیریت بحران یعنی مدیریت استراتژیک و استفاده از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای مقابله با تهدیدها و مخاطرات است. مدیریت بحران یعنی شناخت علمی فرصت‌ها است. در کشوری که تعطیلات نوروز در آن به مدت حداقل دو هفته است و تمام شاغلان در این دو هفته به غیر از کسانی که در رابطه با بحران شاغل هستند، عادت کرده‌اند به تعطیلات بروند و رفت و آمدهایی که در روزهای غیر نوروز، برای منظورهای گوناگون انجام می‌شود در تعطیلات نوروز عمدتاً منحصر به دید و بازدید و نه کسب درآمد است، اگر در این دو هفته، منع آمد و شد به صورت کامل برقرار شود، فرصتی طلایی به حساب می‌آید، چراکه مسأله از داشتن چندین متغیر به یک متغیر کاهش پیدا کرد و برای شهروندان، منصرف شدن از دید و بازدید که یک متغیر و طبیعی است که مدیریت آن، خیلی آسان‌تر از اینکه با چندین متغیر پیچیده سروکار داشته باشیم. اگر در این رابطه فرصت‌سوزی شود، عواقب احتمالی آن متوجه بحران در مدیریت بحران است.

مدیریت بحران یعنی مدیریت سیستمی که به واسطه تهدید معینی دچار بی‌تعادلی شده و باید هرچه سریع‌تر آن سیستم را به تعادل برگرداند. حال که تهدید ویروس کرونا، نه تنها خطر جانی، بلکه مخاطرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی و روانی برای جامعه به وجود آورده است، باید مدیریت بحران به صورت یکپارچه و همه جانبه باشد تا جامعه و شهرها هر چه سریع‌تر به تعادل و پایداری خود بازگردد.

یادداشت از: شریف مطوف، دکترای شهرسازی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران

کد خبر 424192

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.