تهران تا چه اندازه آمادگی وقوع زمین لرزه را دارد؟

پیش بینی زمان و شدت وقوع زمین لرزه در تهران طی دهه‌های گذشته همواره جایگاه بحث‌ها و تبادل نظرات بسیاری بوده است، بسیاری از زلزله شناسان معتقد هستند زمین زیر پای این کلانشهر دیر یا زود خواهد لرزید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، کشور ایران یکی از پرمخاطره‌ترین کشورهای جهان از نظر وجود گسل‌های فعال بوده و احتمال وقوع زمین لرزه در آن بسیار بالا است، هرساله زمین لرزه‌های متعددی در نقاط مختلف کشور با بزرگای متفاوت رخ می‌دهد و تجربه نشان داده است هر چند سال یک بار زلزله‌ای بزرگ با خسارات جانی و مالی قابل توجهی در بخشی از کشور به وقوع می‌پیوندد.

تعیین مکان و شدت زمین لرزه با وجود دستگاه‌های لرزه نگار تا حد زیادی ممکن است اما پیش بینی زمان وقوع زلزله تقریباً نامعلوم است، آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که فعالیت این گسل‌ها به طور مداوم ادامه دارد، فارغ از اینکه بر روی سطح زمین بیابان باشد، دشت و کوه باشد یا شهری با جمعیتی قابل توجه و مملو از ساخته‌های دست انسان؛ بنابراین باید محل سکونت خودمان را بر روی سطح زمین مقاوم کنیم زیرا نمی‌توانیم جلوی فعالیت‌های درونی زمین را بگیریم.

تهران سه گسل اصلی دارد

کلانشهر تهران که از دهه‌های گذشته پایتخت ایران بوده است، طی سال‌های متمادی به واسطه سیاست‌های حاکم مکان تمرکز جمعیت، فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شده است؛ با وجود گسل‌های متعددی که در زیر این شهر بزرگ قرار دارد، خطری جدی در کمین این کلانشهر است.

زلزله ۱۹ اردیبهشت ماه امسال در نزدیکی تهران بار دیگر زنگ خطر را برای مسئولان و ساکنان این کلانشهر به صدا درآورد، استاد مهدی زارع، استاد پژوهشکده زلزله شناسی در این باره به ایمنا می‌گوید: گسل‌های اصلی شهر تهران، گسل شمال در شمال تهران، گسل ایوانکی در جنوب شرقی تهران و گسل کهریزک در جنوب تهران است که در محدوده شهری کلانشهر تهران قرار دارند.

وی خاطر نشان می‌کند: چند گسل دیگر نیز وجود دارد که به نسبت این گسل‌ها، فرعی‌تر است مثل گسل پردیسان که از محل برج میلاد گذر می‌کند و گسل نیاوران که از میدان تجریش، میدان دانشگاه شهید بهشتی، میدان نیاوران و خیابان نیاوران عبور می‌کند.

این استاد پژوهشکده زلزله شناسی می‌افزاید: گسل پردیسان نیز یک گسل شرقی غربی است که از پارک چیتگر در غرب تهران شروع شده و تا شرق تهران ادامه دارد و می‌توانیم بگوییم همه اینها در رده گسل‌های فعال یا گسل‌های بالقوه فعال است.

این گسل‌های فعال ممکن است دیر یا زود موجب وقوع زمین لرزه‌ای بزرگ در تهران شود و تنها راه مقابله با این زلزله رعایت اصول شهرسازی و آمادگی در برابر آن است، سولماز حسینیون، دکترای شهرسازی که از دهه ۸۰ مطالعات زیادی بر مباحث مربوط به مدیریت بحران و زلزله داشته است، در این باره می‌گوید: شهرسازی و مدیریت بحران، مقوله‌ای چند مقیاسی است، اما این دیدگاه و برهم کنش مقیاس‌ها بر روی یکدیگر مورد توجه قرار نگرفته است.

وی می‌افزاید: به غیر از مقاوم سازی که در کوچک‌ترین مقیاس مطرح است، در نظر داشتن بسیاری از عوامل دیگر نیز در کنار مقاوم سازی مهم است.

این استاد دانشگاه خاطرنشان می‌کند: در کشوری مثل ژاپن که ساختمان‌های مقاوم است، ایمن بودن عناصر غیر سازه‌ای در معماری داخلی ساختمان و شهرها مطرح بوده در حالی که با هدف مقاوم سازی، قوانینی بخصوص برای بافت فرسوده مطرح شده که عملاً کارآمد نبوده و مقاومت سازه‌ای نیز در کشور ما به درستی انجام نشده است.

حسینیون ادامه می‌دهد: در فضای شهری، تابلوها، علائم، نما ساختمان‌ها از جمله نما شیشه‌ای می‌تواند در صورت وقوع زلزله نسبتاً شدید، و حتی با وجود فرو نریختن ساختمان‌ها، موجب مرگ افراد شود.

وی ادامه می‌دهد: شورای اسلامی شهر تهران مصوبه‌ای در خصوص نماهای شیشه‌ای داشته است، اما متأسفانه نه تنها این مصوبه اجرایی نشده است، بلکه نماهای سنگی نیز در نقاط زلزله خیز وجود دارد و ممنوعیتی برای نصب آنها نیست در حالی که استفاده از این نمادها در این مناطق ایمن نیست و حتی با وجود اسکوپ آنها، سنگ ممکن است از مکان اتصال میلگرد بشکند و فرو بریزد.

این دکترای شهرسازی تاکید می‌کند: چنانچه زلزله شدیدی در تهران داشته باشیم، نماهای سنگی و تجهیزات بناها قاتل درجه یک مردم خواهد بود، البته توجهی کوتاه و مقطعی نسبت به نماهای شیشه‌ای، بیلبوردها، تابلوها و علائم شده اما بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده می‌شود.

ریزدانگی معیار دقیقی برای کاهش خطر زلزله نیست‌

حسینیون عنوان می‌کند: معیاری نظیر ریزدانگی، اصلاً معیار دقیقی برای کاهش خطر زلزله نیست، به عنوان مثال در توکیو بسیاری از محلات شهر ریزدانه هستند اما بافت شهری بسیار مقاوم است بنابراین ریزدانگی معیاری برای کاهش یا افزایش خطر زلزله نیست بلکه آنچه اهمیت دارد، بناها و نحوه قرارگیری آنها نسبت به یکدیگر است.

وی با بیان اینکه فضاهای باز و مسیرهای امداد و نجات، بیشتر از همه در کشور ما مغفول مانده است، تصریح می‌کند: به دلیل ابداع قوانین بافت‌های فرسوده طی ۳۰ سال اخیر با هدف مصونیت آنها در برابر زلزله، برعکس بافت‌های کشور به شدت در برابر زلزله آسیب پذیر شده است.

این متخصص شهرسازی با بیان اینکه شهرهای ما نیاز به فضاهای باز دارد، ادامه می‌دهد: فضاهای باز باید بتواند به عنوان مکان‌های تخلیه امن اضطراری بعد از بحران، برای برپایی امکانات امداد و نجات، اسکان موقت و بیمارستان موقت استفاده شود در حالی که ما با ضابطه تجمیع، تمامی فضاهای باز خود را از بین برده‌ایم.

حسینیون می‌افزاید: در حال حاضر منطقه ده تهران که یکی از فشرده‌ترین و متراکم‌ترین مناطق تهران است به دلیل اجرای قوانین بافت فرسوده، تمامی حیاط‌ها و فضاهای باز خود را از دست داده و در تمامی نواحی تهران نیز به قطعات کوچک زمین سطح اشغال ۱۰۰ درصد داده می‌شود.

وی می‌گوید: در کلانشهر تهران به شدت در حال از دست دادن فضاهای باز شهری هستیم و طی روندی ۱۳ ساله شهرداری نه تنها در کلانشهر تهران بلکه در همه شهرهای ایران، فضاهای باز و پارک‌ها را به فروش گذاشته است.

مهم‌ترین و جدی‌ترین خطر امروز شهرها، نبود فضاهای باز

این متخصص شهرسازی تاکید می‌کند: مهم‌ترین و جدی‌ترین خطر امروز شهرها، نبود فضاهای باز است زیرا این فضاها کارکردهای بسیار متنوع و مهمی در زمان وقوع بحران دارد، در صورت وقوع یک زلزله شهروندان به کنار اتوبان‌ها پناه می‌برند زیرا فضای بازی وجود ندارد در حالی که همین حاشیه اتوبان‌ها نیز بسیار خطرناک است.

حسینیون می‌گوید: دکل‌های مخابراتی، شبکه‌های انتقال برق با ولتاژ بالا و وجود بیلبوردها از جمله خطراتی است که در بزرگراه‌ها وجود دارد اما مردم چاره دیگری ندارند زیرا فضای بازی وجود ندارد، پارک‌های کوچک محلی نیز که ممکن است از زمان‌های گذشته باقی مانده باشد، به علت محدودیت زیاد و وجود ساختمان‌های بلند مرتبه در اطراف آنها، امن‌تر از داخل ساختمان‌ها نیست و در صورت تخریب ساختمان‌های اطراف، مردم داخل پارک صدمه می‌بینند و احتمال کشته شدن آنان وجود دارد.

وی می‌افزاید: با تعیین قوانین بافت فرسوده، عرض شش متر را برای یک معبر مناسب در نظر گرفتند اما در دو طرف یک خیابان ۱۲ متری نیز ساختمان‌های بلندی ساخته شده است، آنچه مهم است ریزش است یعنی عرض معبر باید به نحوی باشد که در صورت ریزش ساختمان‌ها از دو طرف، همچنان وسط خیابان برای امداد و نجات و عبور خودروها باز بماند.

این استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت مسئله ریزش، تصریح می‌کند: حداقل عرض معبر در نظر گرفته شده شش متر است در حالی که یک محله قدیمی، با عرض معبر سه متر و ساختمان‌های یک طبقه در دو طرف، امن‌تر و قابل استفاده‌تر از معبری شش یا ۱۲ متری است که دو طرف آن بناهای شش طبقه یا حتی ده طبقه ساخته شده است.

حسینیون عنوان می‌کند: در حال حاضر فضاهای شهری باز ما شامل پارک‌های کوچک و خیابان‌ها است و بسیار مهم است در زمان وقوع بحران، این فضاهای شهری باز باشد در حالی که با وجود شرایط کنونی تمامی این فضاها و مسیرها مسدود می‌شود و در صورت وقوع زمین لرزه ممکن است تا چندین ماه امکان آوار برداری و زنده یابی وجود نداشته باشد، بنابراین در صورت وقوع زلزله در شهری مثل تهران، امداد و نجات هوایی خواهد بود زیرا راه‌ها بسته می‌شود.

وی اظهار می‌کند: متأسفانه قانون مرتبط با بافت‌های فرسوده طی سی سال اخیر تنها تغییر نام داده و با عنوان بافت‌های ناکارآمد شهری و بافت‌های هدف بازآفرینی مطرح شده است در حالی که مکانیزم اجرا تغییری نکرده است، این روند نه تنها در تهران بلکه در تمامی ایران تسری داده شده است.

این دکترای شهرسازی می‌گوید: مدیران، کارشناسان و برنامه ریزانی که چنین قوانینی را تصویب می‌کنند، در مرگ تمامی افرادی که بر اثر یک حادثه بمیرند، شریک هستند اما متأسفانه این روش همچنان به عنوان یک روش جا افتاده در ذهن مردم وجود دارد.

حسینیون عنوان می‌کند: تضمینی وجود ندارد که در فرایند نوسازی مقاوم سازی به صورت درست انجام شود، همانطور که در زلزله کرمانشاه و بم شاهد بودیم، حتی ممکن است یک پل یا ساختمان ۵۰ ساله عملکرد سازه‌ای بسیار بهتری نسبت به یک ساختمان نوساز داشته باشد.

وی با بیان اینکه وام‌های کلان بین المللی طی این سال‌ها برای نوسازی گرفته شده اما متأسفانه مفید نبوده است، می‌گوید: فضاهای باز شهری در ساختار شهر و مسیرهای امداد و نجات باید ویژگی‌های خیلی خاصی داشته باشد، به عنوان مثال برخی کاربری‌ها نباید در کنار این مسیرها قرار بگیرد و بسیاری از فعالیت‌ها نیز نباید در این مسیرها انجام شود.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: جزئیات شهری از جمله نماها و ویژگی‌های سخت و نرم این مسیرها باید تعیین و همیشه حفظ شود، ما هیچ وقت نباید اجازه دهیم برخی نماها با مصالح خاص در این مسیرها ساخته شود زیرا مسیرهای امداد و نجات در زمان بحران مکانی برای عبور ماشین‌های امدادی است.

حسینیون تاکید می‌کند: صرفاً تبدیل معبر یک متری به شش متری برای عبور آمبولانس و ماشین تنها یک فریب کاری است و طی همه این سال‌ها شجاعت و همتی برای بازنگری در این قوانین وجود نداشته است.

وی به سه عامل پدید آورنده و تشدید کننده شرایط بحرانی در کلانشهر تهران در صورت وقوع زلزله اشاره می‌کند و می‌گوید: طی فرایند نوسازی مقاوم سازی انجام نشده و عرض معبر نیز در شرایط محصوریت در نظر گرفته نمی‌شود، در نتیجه احتمال مسدود شدن معبر بسیار بیشتر است؛ فرایند تجمیع نیز به از دست رفتن فضاهای باز شهری می‌انجامد که خود بزرگ‌ترین عامل بحران است.

این دکترای شهرسازی ادامه می‌دهد: ویژگی‌های ساختاری که یک شهر باید برای مدیریت بحران بخصوص مدیریت شرایط در زمان وقوع زلزله داشته باشد، ابعاد زیادی دارد، یکی از این ابعاد توجه به زیرساخت‌های شهر است که بخش کلیدی و حیاتی در زمان وقوع بحران دارند.

حسینیون با بیان اینکه شبکه گاز رسانی و برق رسانی در شهر می‌تواند دردسرساز باشد، می‌گوید: در حال حاضر در بسیاری از مکان‌ها حتی مناطق بالای شهر، علمک گاز و کنتور برق در مجاورت هم هستند و در حال حاضر نقاط بالقوه خطرناکی از نظر زیرساخت‌های شهری در کلانشهر تهران وجود دارد.

وی اظهار کرد: فرسودگی شبکه آب، فرسودگی شبکه فاضلاب، پیش بینی نکردن دسترسی به زیرساخت‌های حیاتی در زمان وقوع حادثه از جمله مشکلاتی است که در کلانشهر تهران وجود دارد و چنانچه گسل مشا تهران فعال شود، ممکن است تا مدت‌ها با شکستگی لوله‌ها مواجه باشیم.

کد خبر 423122

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.