به گزارش خبرنگار ایمنا، مقامات آمریکا همیشه در تلاش بودند تا بتوانند با محکوم کردن پرتاب ماهواره نظامی نور توسط سپاه پاسداران، ایران را تحت فشار بگذارند. آنها مدعی هستند که جمهوری اسلامی ایران قطعنامه ۲۲۳۱ شواری امنیت را نقض کرده است اما هنوز نتوانستهاند اعضای باقی مانده در توافق هستهای را راضی به تمدید تحریمها علیه ایران کنند.
روزنامه نیویورک تایمز با انتشار گزارشی فاش کرد که وزیر امور خارجه آمریکا دنبال استدلالی حقوقی است تا نشان دهد کشورش همچنان عضوی از توافق هستهای بوده تا از این طریق برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران اعمال نفوذ کند. هفته گذشته نیز اخباری منتشر شد که ادعا میکرد مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به دنبال اضافه کردن بندی حقوقی به برجام است تا با مطرح کردن آن در شورای امنیت از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران جلوگیری کند.
در این میان بسیاری از کارشناسان معتقدند که به واسطه خروج ایالات متحده از توافق هستهای، آمریکا خود اصلیترین ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ محسوب شده و از لحاظ حقوقی نمیتواند به برجام باز گردد. این موضوع توسط روسیه و برخی از دیپلماتهای اروپایی نیز عنوان شده است.
با وجود این برخی از تحلیلها حاکی است که آمریکا قصد دارد همزمان با ریاست دورهای کشور استونی بر شورای امنیت و با افزایش فشار روی متحدان خود، این مسئله را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهد. با این حال دو روز پیش اسون اورگنسون، نماینده دائم استونی در شورای امنیت سازمان ملل در نشستی خبری با بیان اینکه تاکنون درخواستی برای تشکیل جلسه درباره ایران ارائه نشده، اعلام کرد: فعلاً طرحی در مورد ادامه تحریمهای تسلیحاتی ایران وجود ندارد؛ هر چند که ما در تماس نزدیک با همتایان آمریکایی خود هستیم.
حال باید دید آمریکا تا چه میزان میتواند از نفوذ خود استفاده کرده و تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران را تمدید کند؟ در این باره با مهدی مطهرنیا، کارشناس روابط بینالملل به گفت و گو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
آیا امکان بازگشت آمریکا به برجام وجود دارد؟
بازگشت به برجام در معرض افکار عمومی برای ایالت متحده آمریکا کار سادهای نیست؛ زیرا واشنگتن رسماً خروج خود از برجام را با امضای دونالد ترامپ و در مقابل دوربین رسانههای جهانی اعلام کرده است.
مسلم است که ایالت متحده بر اساس توانایی خود در ایجاد همگرایی میان قدرتهای بزرگ علیه یک قدرت منطقهای در نظام بینالملل وارد عمل شود و با ایجاد اتحاد در این زمینه و بر اساس قراردادی نانوشته اما قابل قبول قدرتهای بزرگ با یکدیگر، زمینه ساز محدود سازی قدرتهای خاورمیانه در جهت ایجاد چالش برای قدرتهای بزرگ بینالمللی شود. باید گفت آنچه که هم اکنون دیده میشود، تلاش ایالت متحده برای ایجاد فضا برای محدود سازی قدرت ایران در زمینه خرید تجهیزات نظامی پس از پایان دوره محدود سازی خرید تجهیزات از سوی قدرتهای بزرگ و در چارچوب توافقنامه برجام است.
برجام از منظر حقوقی نه یک معاهده بینالمللی بلکه یک توافقنامه محسوب میشود؛ بنابراین از موارد حقوقی ناظر بر یک معاهده بینالمللی پیروی نمیکند و میتواند تفسیرهای متفاوتی داشته باشد؛ ایالات متحده آمریکا دنبال این است تا با مصادره به مطلوب کردن مفاد این توافقنامه و همچنین با ایجاد همگرایی بین قدرتهای بزرگ در مذاکرات بینالمللی و در جهت محدود سازی قدرت ایران که از نظر کشورهای غربی، میتواند برای کشورهای اروپایی و قدرتهای شرق خطرناک باشد، وارد عمل شود.
اینجاست که همگرایی قدرتهای بزرگ با ابرقدرتی که رقیب و متحد محوری آنها در معنا و مرز دادن به نظام بینالملل آینده است، شکل میگیرد. از طرف دیگر، کشورهای متحد اتحادیه اروپا، چین و در حاشیه آنها روسیه نمیخواهد که ایالت متحده آمریکا در همه زمینههای موجود در نظام آینده بینالملل نقش آفرینی کند. آنها خواهان این هستند که نظام جدیدی را بر مبنای شکلگیری محتوای قدرت خود در عصر آینده به نمایش بگذارند؛ به همین دلیل شاهد اصطکاک آنها با یکدیگر در جهت امتیاز دهی و امتیاز گیری در زمینه روابط با ایران هستیم. ایران بار دیگر نقش وجه المعامله قدرتهای بزرگ با یکدیگر در جهت شکلگیری نظام بینالمللی آینده را خواهد داشت؛ از همین رو در مرحله نخست، کشورهای چین و روسیه مخالفت خود را با طرح آمریکا اعلام خواهند کرد، اما در نهایت آنها نیز با ایالت متحده آمریکا در جهت محدود سازی قدرت ایران همراه میشوند و از سوی دیگر به فروش تسلیحات فرسوده خود به تهران میپردازند.
در ماههای گذشته شاهد آن بودیم که آمریکا با تهدید کردن سازمانهای بینالمللی به قطع بودجه آنها، توانسته لابیهایی را برای پیش بردن اهداف خود ایجاد کند؛ حال تا چه میزان میتواند آنها را برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت بکار بگیرد؟
آمریکا ابرقدرتی جهانی است که مخالفان و رقبای آن همیشه از فرارسیدن دوران پسا آمریکا سخن میگویند، اما قدرت ایالات متحده برای افکار عمومی مشخص بوده و همه آنها خبر دارند که ۴۰ درصد از بودجه سازمان بهداشت جهانی توسط این کشور تأمین میشود. همیشه این کمکهای مالی مد نظر مردم جهان قرار گرفته و به همین دلیل امروز با بهانه اینکه سازمان بهداشت جهانی تحت تأثیر افکار و اطلاعات نادرست چین از بیماری کرونا قرار گرفته، به دنبال قطع پرداخت کمکهای مالی خود به این سازمان است. این عمل یک مجازات از سوی آمریکا برای عدم تعهد این سازمان به راستی آزمایی اطلاعات دریافتی از چین در قبال بیماری کرونا است. این مجازات در حالی انجام میشود که ایالات متحده بارها اعلام کرده بود تمام توان خود را برای ارسال کمکهای بهداشتی به دیگر کشورها بکار خواهد گرفت.
لذا باید بگوییم قدرت ایالت متحده آمریکا به آن اندازه هست که یک سازمان جهانی و بینالمللی را در معرض تهدید خود قرار دهد. این سازمانها وابسته به کمکهای آمریکا بوده و به طور سالیانه بخش اعظمی از بودجه خود را از این کشور دریافت میکند؛ بنابراین باید گفت که آمریکا لابیهای لازم را برای اعمال فشار بر ایران دارد؛ اما باید پرسید این لابیها میتواند باعث شود آمریکا سناریوی مطلوب خود را طراحی کرده و به آن دست پیدا کند؟ در این باره تردید وجود دارد، اما اینکه بگوییم لابی آمریکا هرگز نمیتواند از کشورهای شورای امنیت بر علیه ایران امتیاز گیری کند دور از واقعیت است؛ بنابراین با توجه به المانهای موجود، باید برای لابی آمریکا موفقیتی نسبی را قائل شویم.
آیا تلاش ایالات متحده برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه کشور ما، به دلیل ترس از دستیابی به سلاحهای جدید و تبدیل شدن به تهدیدی برای رژیم صهیونیستی و سایر متحدان آمریکا در منطقه است؟
در صورتی که ایران در شکست تحریمهای تسلیحاتی موفقیتی کسب کند، بازهم این موضوع باعث موفقیت نهایی ایالت متحده خواهد شد؛ چرا که آمریکا آتش نبرد تسلیحاتی را در منطقه شعلهور تر خواهد کرد. واشنگتن در چارچوب آنچه که تئوری جنگ نامتعادل خوانده و در دهه سال ۱۳۸۰ بر آن صحه گذاشت، اهداف خود را پیش خواهد برد.
ایالات متحده با تکرار این موضوع که ایران تهدیدی برای متحدان منطقهای خود است، جهت گیری اقتصاد جهانی را به سمت و سوی ایجاد مسابقه تسلیحاتی سوق میدهد که همیشه در آن حرف نخست را زده و سلاحهای خود در جهان را به فروش رسانده است؛ اگر به ظاهر این مطلب در چارچوب محدود سازی ایران برای دستیابی به سلاحهای مدرن تر نگاه میکنیم، باید این را هم بدانیم که در باطن آن آمریکا میتواند همانگونه که در چند سال پیش میلیاردها دلار اسلحه را به عربستان فروخت، بار دیگر اسلحههای تهاجمی بیشتری را به کشورهای رقیب جمهوری اسلامی در منطقه بفروشد و بدین ترتیب اقتصاد ایران را وارد مسابقه تسلیحاتی کند که طبیعتاً توانش در برابر آن ضربه پذیر خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
نظر شما