به گزارش ایمنا، به مرور زمان این نگاه محدود تغییر یافت و کیفیت فضاهای شهری عاملی مؤثر بر شادی ساکنان شهرها در نظر گرفته شد، زیرا در این تعریف شهر به مثابه یک موجود زنده میبایست حال و احوال شهروندان خود را بشناسد و برنامههای فرهنگی منطبق بر نیازهای آنان داشته باشد.
جامعه شناسان با تکیه بر رویکرد شهر انسان محور از کالبد و روح شهرها انتظار داشتند تا شادیها را به شهروندان منتقل کند و از غمهای روزمره آنان بکاهد. در حقیقت با این رویکرد فضاهای شهری نیز میتواند نمودی از توجه به وضعیت روحی شهروندان تلقی شود. از این رو با در نظر گرفتن این مفهوم میتوان شادی را کیفیتی پایه و بنیادی در فضاهای شهری دانست. در این مطالعات جدید، شهری شادی و حس امنیت مفهوم کلیدی است که در تمامی اجتماعات شهری و محلی نقش غیر قابل انکاری دارد. این گزارش را که پیشتر در نهمین شماره مجله الکترونیک «شهرگاه» منتشر شده است، در ادامه میخوانید:
یکی از تعاریف مهم شادی درجه و میزانی است که شخص کیفیت زندگی خود را با آن محاسبه میکنند. به عبارت دیگر ساکنان شهرهایی که از محیط شهری خود شادی دریافت نمیکنند، مردمی غمگین و ساکنان شهرهایی که شادی و نشاط در آن موج میزند، مردمان شادتر هستند و زندگی با کیفیت تری را تجربه میکنند.
با این وصف بار مدیریت حوادث غمبار جامعه و چیدن بساط شادی و نشاط بر دوش مدیریت شهری است. در واقع میتوان گفت رابطه دوطرفه ای بین شادی و محرکهای کالبدی فضاهای شهری وجود داشته که تقویت یکی به دیگری کمک کرده و هرکدام میتوانند شاخص بر دیگری باشند. منظور از محرک کالبدی، عناصر فیزیکی از فضای شهری هستند که بر یکی از حواس پنجگانه انسان تأثیرگذارند.
معمولاً معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداریها با بودجه مصوب کمیسیون اجتماعی فرهنگی پارلمان شهری (شورای شهر)؛ برنامههای اجتماعی و فرهنگی تهیه و آن را در شهرها ایجاد میکنند. اما سوال اینجاست که آیا این برنامهها با حوادث روزمره کشور تا چه میزان مطابق است؟ آیا سرعت و حساسیت شهرداریها به میزان سرعت حوادث ناگوار در کشور میرسد؟
شهرداریها از مردم نظر خواهی نمیکنند
دکتر مصطفی اقلیما، مددکار اجتماعی با تشریح نقش مدیریت شهری در کنترل وضعیت کنترل روانی رویدادهای اجتماعی در شهرها میگوید: متأسفانه نقش شهرداریها در حوزه فرهنگی و اجتماعی به خوبی تبیین نشده است. نقش شهرداریها معمولاً در شهرهای بزرگ و کوچک بیشتر در تمیز کردن شهرها خلاصه میشود و مسائلی نظیر توجه به بهداشت روانی مردم در شرایط غم بار اجتماعی کمتر دیده شده است در حالی که حوزه گسترده شهرداریها در بستر فرهنگی و اجتماعی بستر وسیعی دارد و بودجههایی نیز برای آن در نظر گرفته شده است.
وی تاکید کرد: موضوع اصلی احساس امنیت در فضای شهری است مردم باید در شرایط غم بار که وقوع حوادث غیرمترقبه، آنان را متلاطم میکند، حس همدردی و آرامش را از المانهای شهری دریافت کنند که به نظر میرسد حساسیت درباره آن وجود ندارد در حالی که عدم مدیریت این حوادث سبب بروز ناهنجاریهای گسترده خواهد شد.
اقلیما تاکید کرد: اگرچه شهرداریها گاهی منطبق با مناسبتها، جشنها و برنامههایی در سطح شهرها برگزار میکنند، اما این برنامهها بر اساس نظر خواهی از شهروندان و دغدغههای روزمره انجام نمیشود و معمولاً سلیقهای و فاقد خلاقیت است و موفق به جذب شهروندان نمیشود و معمولاً تأثیر گذار نیست.
بروز اختلالات روانی در صورت عدم مدیریت روانی جامعه
روان شناسان بر این باورند که وقوع حوادث غم انگیز در جامعه اختلالاتی در روان انسانها ایجاد میکند. PTSD یکی از شایعترین اختلالات است که معمولاً بعد از حوادث ناگوار در روان انسانها پدید میآید، این اختلال زمانی که احساس خطر میکنیم که زندگی مان در معرض تهدید است یا شاهد مردن و یا مجروح شدن دیگران باشیم، رخ میدهد.
یک حادثه ناگوار به طور واضح به ما میگوید که ممکن است در هر لحظهای فوت کنیم. علائم PTSD قسمتی از یک واکنش طبیعی به یک حادثه بالقوه مرگ آور است. این عدم ایمنی مکرر احساس افسردگی و خودکشی را در انسانها افزایش داده و بهداشت روانی جامعه را زیر سوال میبرد. با وجود این هنوز مشخص نیست سهم مدیریت شهری و دستگاههای فرهنگی چقدر و به چه میزان است و کدامیک از آنها دین خود را به شهروندان ادا کرده است.
نظر شما