بعد از شیوع ویروس کرونا برخی به خسارتهای نجومی آن پرداخته و گروهی به پیامدهای خوب و دستاوردهای مقابله با این بحران اشاره کردهاند. بعضی آن را بلایی جان سوز و جهان سوز نامیدهاند و عدهای به عنوان عبرت از آن نام بردهاند.
پیروان ادیان توحیدی از آن به مثابه یکی از مظاهر قدرت و حکمت خداوند یاد کردهاند و اهالی سایر جهان بینیها نیز برای اثبات باورهای خود به شواهدی از این پدیده، استناد کردهاند تا بار دیگر ثابت شود که: متاع کفر و دین بی مشتری نیست / گروهی این، گروهی آن پسندند.
برآنم تا از پنجره زندگی و زیبایی شناختی به کرونا بنگرم و باور دارم هر پدیدهای حتی یک ویروس مرگبار هم میتواند بهانهای برای نگاه هنرمندانه به زندگی باشد.
در دعای تحویل سال رو به پروردگار جهان میخوانیم:
ای تغییر دهنده قلبها و نگاهها، ای تدبیر کننده شبها و روزها، ای دگرگون کننده درون و حالها، بهترین حال و سرنوشت را برای ما رقم بزن.
در این دعا قلبها و نگاهها و حالها از ارزشهای درون ما و شبها و روزها از نشانههای بیرون از وجود ما مورد اشاره قرار گرفتهاند.
درواقع ما از خدا خواستهایم تا پرتوی از زیباییها، شور و شکوه و شکوفایی بهار را بر قلمرو جانمان بتاباند تا ما هم تغییر کنیم، رستاخیزی در وجودمان جلوه کند به بالندگی و شکفتگی برسیم و عادتهای بازدارنده رشد و تکامل را بشکنیم و "فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم. "
اما بهار امسال ما، متفاوت از هر بهاری بود که تاکنون تجربه کرده بودیم؛ بهاری که پدران و مادران ما هم نمونه آن را در لوح ذهن و زندگی خود سراغ ندارند. نه تنها ما که مردم چهارگوشه جهان از اثرات وسیع و فراگیر آن متأثر شدند و این ویروس در مجموع افزون بر ۷۰ درصد مناسبات عالم را بر هم زده است.
در منطق قرآن اینکه تنها بر حوادث بد و تلخ و خسارت بار، مرثیه بخوانیم و در رویدادهای خوب و دل پسند شادمانی کنیم پذیرفتنی نیست بلکه در دهها آیه قرآن، درس گرفتن، عبرت یافتن، تأمل، تفکر، تدبر، تمرکز و… بر رویدادهای خوب و بد تأکید شده است.
به گذشته خویش بازگردیم؛ آیا پیرامون دعای تحویل سال به جز تکرار رسوم باستانی با اندک تغییراتی در آنچه دگرگونی در خویش مییابیم و در هر سال نسبت به سال قبل و سالهای پیشین چه پیشرفتی کردهایم؟!
در واقع، زندگی ما چقدر هنرمندانه بوده است؟! چقدر سبز شدهایم؟! چقدر زنگارها را از خود شسته ایم؟! چقدر گل کردهایم؟! چقدر میوه دادهایم؟!چقدر برگ ریزان داشتهایم؟! چقدر رنگارنگ گشتهایم؟! چقدر در خویش آمادگی رستاخیز پیدا کردهایم و خود را آماده شکوفایی مجدد کردهایم؟! چقدر اندیشیدهایم که رفتارهای بعدیمان متأثر از اندیشه هامان باشد؟!
اگر به قول شاعر معاصر, استاد بهمن رافعی:
زندگی لحظه لحظه نو شدن است / ساقه و خوشه و درو شدن است
چقدر اطمینان داریم که در لحظه، لحظههای عمرمان نو شده ایم؟! ساقهها و خوشههای نو در ما روییده اند و بهره زندگی خود را درو کردهایم و آماده شکوفایی مجدد شدهایم؟! و چقدر نگاهمان به پدیدههای جهان ما را به تأمل در خویش واداشته است تا عمر خود را هوشمندانه و هدف مند، سپری کنیم؟
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
نظر شما