۱۷ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۹
بحران‌های اجتماعی پساکرونا چیست؟

امروز جهان با بحرانی بی‌سابقه به دلیل شیوع ویروس کرونا مواجه شده که گریبانگیر حوزه‌های مختلف شده و نه تنها دولت‌ها و صنعت درمان، بلکه همه بخش‌های جامعه را به مخاطره انداخته است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، کرونا ویروس علاوه بر اختلال در بازارها، به چالش کشیدن کارآمدی، شایستگی و صلاحیت دولت‌ها، داغدار کردن خانواده‌های بسیار، باعث تحولات ناخوشایند عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جهان شده است که تبعات آن در آینده مشهود خواهد بود. مقدار کارآمدی تلاش کشورها برای کنترل اوضاع نشانگر میزان تاب‌آوری، اثربخشی و موفقیت مدیریت بحران آن‌ها است.

در این بین مدیران اجتماعی نقش بسیار مهمی برای برنامه‌ریزی در راستای کاهش اثرات مخرب تبعات اجتماعی شیوع کرونا در دوران پسا کرونا خواهند داشت که در رابطه با این موضوع با احسان کاظمی روانشناس اجتماعی گفت‌وگویی داشته‌ایم که در زیر می‌خوانید:

به نظر شما چرا مردم بیشتر از این که در پی کسب مهارت باشند دنبال کسب خبر هستند؟

مردم وقتی دچار بحران می‌شوند تعادل روحی خود را از دست می‌دهند و این باعث می‌شود افراد برای رفع این بحران به این توهم برسند که هر چه قدر بیشتر مطلع شوند آنها را به کسب آرامش هدایت می‌کند، همین شیوه کسب اطلاعات که افراد فکر می‌کنند باید آمار دقیق داشته باشند باعث از دست رفتن تعادل روحی و روانی می‌شود و در شرایط بحرانی به دلیل ضعف سیستم پردازش اطلاعات فرد تصور می‌کند هر چقدر اطلاعات بیشتری کسب کند آگاهی بیشتری نسبت به محیط خود پیدا می‌کند، غافل از اینکه این افراد تنها دچار انباشتگی اطلاعات می‌شوند و بتدریج که نمی‌توانند این اطلاعات را برای بهبود شرایط خود تحلیل منطقی کنند احساس می‌کنند این اطلاعات درست و دقیق نیست، این افراد در پی این فرآیند دچار احساس بی‌اعتمادی می‌شوند چرا که اعتیاد به کسب اطلاعات پیدا کرده‌اند و در این زمان شروع به تحلیل اطلاعات و شایعات کسب شده در فضاهای مختلف با سیستم ذهنی خود می‌کنند در صورتی که این شیوه دیگر تحلیل نیست بلکه آمیختن اطلاعات با نظام ذهنی فرد است و این بیشتر از بحران مشکل‌زا خواهد بود.

مشکلات این شیوه تفسیر اطلاعات چیست آیا به کمرنگ شدن اثرات بحران منجر نمی‌شود؟

این شیوه برخورد با اطلاعات قطعیتی به فرد نمی‌دهد همچنین برداشت‌ افراد از واقعیت‌ها متفاوت است و به تبع این تفاوت در برداشت‌های ناشی از آمیختگی باورهای ذهنی با اطلاعات دریافتی، افراد نسبت به پذیرش واقعیات موجود دچار تنش می‌شوند، مردم در رعایت قوانین بهداشتی سه دسته هستند، عده‌ای از مردم به شدت موارد بهداشتی را رعایت می‌کنند، عده‌ای علیرغم اینکه می‌دانند باید رعایت کنند هیچ رعایتی ندارند و حتی عدم رعایت قوانین بهداشتی را دارند و البته درصدی هم در کل معاند، مخالف و لجباز هستند و دیگران را به این گونه تخطی کردن تشویق می‌کنند، در اینجا برای افرادی که موارد بهداشتی را رعایت می‌کنند چند باور ایجاد می‌شود شامل اینکه سیستم نظارتی بر رفتار مردم ضعیف است یا چندان مسئله جدی نیست و آنها که موارد بهداشتی را رعایت نمی‌کنند تصور می‌کنند توانسته‌اند با ایستادگی خود در برابر قوانین به آنچه می‌خواهند برسند، در اینجا باید گفت برخی آسیب‌رسانی‌ها از طرف افراد بیشتر از بیماری کرونا تبعات دارد، وقتی افراد ببینند که همشهریان یا هموطنان‌شان موارد قانونی و بهداشتی را رعایت نمی‌کنند دچار یک فرسودگی، سرخوردگی روانی، ناامیدی و ناتوانی می‌شوند و احساس می‌کنند با ادامه این روال در کنترل بیماری هیچ وقت موفقیتی به دست نمی‌آید.

در چنین شرایطی علیرغم بالا رفتن آمار مبتلایان، افراد شروع به کمرنگ کردن اثر مخرب این بحران در ذهن خود می‌کنند چرا که تداوم یک حالت بحرانی در جامعه به آرامی خاصیت خوگیری ایجاد می‌کند و دقیقاً مانند دیگر مشکلات جامعه مانند تورم، افراد دچار عادی شدن وضعیت می‌شوند و حتی از این شرایط اقدام به ساختن طنز یا فان هم می‌کنند که اگر رفتار مردم به سرعت مدیریت نشود دستورات بهداشتی اثرگذار و قابل رعایت کردن نخواهد بود. در این وضعیت افرادی که مبتلای بیماری کرونا نشده‌اند دچار سرخوردگی اجتماعی می‌شوند رفتار غلط مردم، سرعت سرایت اجتماعی به مراتب بیشتر از سرایت کرونا دارد و این تحلیل‌ها به ذهن افرادی که موارد بهداشتی را رعایت می‌کنند می‌نشیند.

در این هنگام تداوم بحران، ضعف در مدیریت و درمان آن هم مزید بر علت می‌شود و سررشته کار از دست مدیران جامعه بیرون می‌رود و دیگر نمی‌توان ذهن مردمی که شروع به تحلیل واقعیت‌ها کرده را مدیریت کرد.

امروز نیازمند فراگیری چه مهارت‌هایی برای کنترل مشکلات پسا کرونا هستیم؟

انسان‌ها اساساً به کسب اطلاعات بیشتر از کسب مهارت علاقمند هستند امروز باید به فکر مدیریت پسا کرونا باشیم، ما پس از گذراندن پیک کرونا دچار معضلات نوظهور و آسیب‌های اجتماعی جدیدی خواهیم شد و این تعداد افرادی که کار نکردند و مشکل اقتصادی دارند، داغدیدگی بخش عمده مردم که عزیزان خود را از دست دادند همگی نیازمند مدیریت و برنامه‌ریزی است و ما امروز به شدت نیازمند فراگیری مهارت چگونه در خانه بودن، چگونه زیستن پس از مهار کرونا، کسب معاش از منزل، حفظ روابط عاطفی و انسانی از راه دور داریم اما همچنان در حال گوش دادن به اخبار هستیم! امروز مردم نیاز به کسب مهارت امید دارند، باید مهارت‌های بسیاری کسب کنیم، کسب مهارت برنامه‌ریزی، مطالعه، لذت بردن از کنار هم بودن همگی نیاز امروز مردم جامعه ماست و بهتر است رسانه‌ها بهبود کیفیت زندگی در شرایط بحرانی را بیشتر از اخبار بحران برای مردم تشریح کنند.

نباید تنها اطلاعات مربوط به بیماری را به مردم داد، امروز رسانه‌ها باید اطلاعات چگونه زیستن در بحران و چگونگی کسب مهارت‌ها را آموزش دهند، این وضعیت به واقع بحران نیست بلکه توفیقی اجباری است که در آن باید به مردم یاد داد که زندگی خود را بازسازی کنند چرا که بعد از بحران مرحله باز توانی جامعه را خواهیم داشت.

باز توانی جامعه به چه معناست چگونه باید به تحقق آن کمک کرد؟

کرونا مانند یک بمب به جامعه وارد شده است، از امروز باید به فکر کاهش ترکش‌های این بمب بود و بازتوانی جامعه از امروز نیاز به کار دارد، و باید به فکر مدیریت پسا کرونا باشیم چرا که هنوز در مقالات روانشناسی دنیا با موارد استرس پس از بحران در ماجرای ۱۱ سپتامبر مواجه هستیم و این خود نشانگر اوج بحران روانی پس از یک بحران واقعی بوده که حتی آمریکا هم توان حل این بحران ذهنی افراد را نداشته است، مدیران اجتماعی باید به افزایش شعور اجتماعی جامعه کمک کنند، ما حق نداریم تنها مردم را در خانه سرگرم کنیم امروز تنها نیاز به ساخت پادکست و امثالهم نداریم نباید تنها رفع تکلیف کرد باید اثرگذاری برنامه‌ها را بیشتر از برگزاری برنامه‌ها در نظر داشته باشیم چرا که جامعه را باید برای بعد از بحران آماده کرد و این نیازمند برنامه جدی و منسجم مدیران اجتماعی جامعه است،

کرونا روزی تمام می‌شود اما بحران‌های اجتماعی آن تمام نمی‌شود، فصل مشترک همه جوامع در مواقع بحران غافلگیری بوده است و در این موضوع هیچ فرقی بین کشورهای پیشرفته یا عقب مانده نیست چرا که ابن‌الوقت بودن ویژگی همه مدیران اجتماعی در همه جوامع است.

به نظر شما وضعیت پس از بحران چگونه خواهد بود؟

شوک پس از بحران بسیار خطرناک‌تر از خود بحران خواهد بود، باید از امروز مردم را آموزش داد تا پس از کرونا دچار شوک بعد از کرونا نشوند، مردم نباید تا این حد به دنبال کسب خبر باشند باعث تأسف است که هیچکس به دنبال کسب مهارت نیست و تنها فکر می‌کنند باید وقت‌شان را پر کنند در حالی که باید اوقات را غنی کرد قطعاً در دوران بعد از کرونا عده‌ای به دنبال کسب مافات خواهند بود، تنش‌ها افزایش می‌یابد و روابط انسان‌ها و ارتباطات در فضای مجازی شکل دیگری پیدا خواهد کرد و قطعاً جامعه انسجام خود را تا حدی از دست خواهد داد حتی امروز بسیاری از افراد انسجام رفتاری ندارند و وقتی در آمارها حرف از مسافرت رفتن هشت و نیم میلیون نفر در ایران آن هم در شرایط بحرانی اوج بیماری کروناست این یعنی یک فاجعه که تحلیل‌های متعددی هم در این باره وجود دارد، باید بدانیم در آینده سرمایه اجتماعی به شدت افت می‌کند و ممکن است مشکلات اقتصادی باعث بروز مشکلات اجتماعی بسیاری شود. در کل عاقبت‌اندیشی باعث عاقبت به خیری خواهد بود که قطعاً برای کنترل این موضوعات مدیران اجتماعی ما باید سمت و سوی خود را در بحران مشخص کنند.

ما در بحران نیازمند مدیریت روابط و مهارت‌های خود هستیم و آن‌قدری که به غنی کردن اوقات خود نیاز داریم به کسب خبر نیاز نداریم در حالی که کسب اخبار ما را به جای هوشیارتر کردن مضطرب‌تر می‌کند بنابراین باید در این توفیق اجباری با هم بودن مهارت و توانایی تحول در سبک زندگی و افزایش کیفیت زندگی را بیاموزیم.

کنترل شرایط بحران تا چه حد به افزایش تاب‌آوری اجتماعی نیاز دارد و جامعه چگونه باید به آن برسد؟

تاب‌آوری و رسیدن به آن به ویژگی‌های شخصیتی افراد هم بستگی دارد، ما باید تاب‌آوری یا قدرت شکیبایی فردی خود را برای زمان‌های بحرانی افزایش دهیم و این یک فضیلت اخلاقی است که یکی از راهکارها در این زمینه این است که برای مسائل اجتماعی فرضیه‌های ذهنی خود را مسجل فرض نکنیم یعنی اگر با یک بحران اقتصادی یا طبیعی روبه‌رو شدیم فرضیه‌ها یا شایعات در فضای مجازی را اصل ندانیم.

همچنان که در اوایل شیوع کرونا فرضیه‌های بسیاری برای یافتن مقصر مطرح شد که احساس می‌کردیم دیگر تهدید جهانی ویروس مطرح نیست بلکه تهدید جهانی بشری مطرح است و مورد حمله از جایی واقع شدیم که خودمان هم خبر نداریم، این در حالی است که در مواقع بحران باید افراد به جای نشر اخبار نامعلوم و حدسیات غلط به همدیگر روحیه و امید بدهند و موضوع ارتقای تاب‌آوری اجتماعی یکی از عناصر خوب بهزیستی روانشناختی است بدین معنا که فرد از نظر روانشناختی چگونه به یک سطح مطلوب از کیفیت زندگی اجتماعی برسد.

در تاب‌آوری اجتماعی مواردی چون افزایش سازگاری، انعطاف‌پذیری و سازندگی و نقاط مثبت زندگی را باید یاد گرفت و این در بحران‌های اجتماعی افراد را به جای قربانی بودن به یک عضو فعال تبدیل می‌کند، افراد را به حمایت از دیگران وامی‌دارد و آسیب‌های یک بحران را کمرنگ می‌کند، در تاب‌آوری تفکر مثبت و خوشبینی هم مطرح است و در تاب‌آوری برای زندگی هدف و معنا وجود دارد تا حدی که برای مقابله با بحران‌ها ارزش فداکاری را در خود احساس می‌کنیم و کمک این موضوع به افراد این است که میزان قدرت جامعه را در کنترل شرایط پس از بحران افزایش می‌دهد و در کل کسب تاب‌آوری مزایای متعدد بسیاری دارد که یکی از مهارت‌های ضروری جامعه جهانی هم کسب تاب‌آوری در سطح فردی و اجتماعی است و در ادبیات جهانی امروز حتی ایجاد شهرهای تاب آور مطرح است که بتواند مواقع بحران را به خوبی کنترل کند.

مدیران اجتماعی جامعه باید چه برنامه‌ای برای بعد از بحران کرونا داشته باشند؟

در ابتدا لازم است مدیران اجتماعی جامعه اتاق فکر تشکیل دهند و با توجه به اینکه شرایط بحران پایان‌پذیر است با توجه به جنس این بحران برنامه‌هایی تدوین کنند که جامعه را در برابر آسیب‌های پس از بحران مدیریت کنند و بتوانند مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی مانند انسجام و پذیرش اجتماعی، مشارکت، انطباق و شکوفایی اجتماعی را با این برنامه‌ها افزایش دهند تا بتوانند بعد از اتمام بحران تمام با سرمایه اجتماعی کسب شده جامعه را مدیریت و مشکلات بحران را کمرنگ کنند.

وجود سرمایه اجتماعی افراد در مواقع بحران امر بسیار ارزشمندی است اینکه امروز در بحران کرونا فردی یک ماه اجاره مغازه‌ها و مجتمع‌های تجاری خود را که مبلغی میلیاردی بوده را از مستاجرانش نمی‌گیرد، این افراد سرمایه‌های اجتماعی جامعه‌اند و تنها سرمایه‌دار نیستند بلکه خود سرمایه‌اند و برای خیل عظیمی از افراد جامعه احساس امنیت روحی و روانی ایجاد می‌کنند.

حکمرانی خوب شهری و مدیریت پس از بحران ایجاب می‌کند که مدیران اجتماعی سرمایه اجتماعی جامعه را افزایش دهند، این موضوع دقیقاً مانند صندوق ذخیره ارزی عمل می‌کند که در مواقع بحران می‌توان از این صندوق سرمایه اجتماعی برداشت کرد از طرف دیگر مدیران اجتماعی باید به بهزیستی اجتماعی جامعه کمک کنند تا بتوانند جامعه را پس از بحران مدیریت کنند.

آنچه مهم است اینکه قبل از ورود به مرحله بحران مدیران اجتماعی باید برای افزایش تعداد کنشگران اجتماعی اقدام می‌کردند، این افراد همان نیروهای متخصص در بحران‌های اجتماعی هستند که در مواقع بحران به محلات وارد می‌شوند و مناطق و محلات شهری را در برابر آسیب‌ها مدیریت می‌کنند،

موضوع دیگر تمرکز بر هسته خانواده است بدین معنا که باید بتوانند بهزیستی روانشناختی اعضای خانواده و سبک زندگی آنها را بازسازی جدید کنند و ایجاد این بهزیستی به نحو چشمگیری به کاهش آسیب‌های پس از بحران منجر می‌شود.

محور دیگری که باید مدیران اجتماعی مدنظر قرار دهند این است که رویکرد سازمانی و شغلی جامعه را مورد بازبینی قرار دهند یعنی بخش عمده زندگی افراد در ارتباط با سازمان‌هاست و باید افراد در ارتباط با آنها احساس امنیت کنند چرا که بخش عمده‌ای از مردم با سازمان‌ها ارتباط مستقیم و بخش دیگر که ارتباط غیرمستقیم دارند و باید تحولی در سیستم اداری، دولتی و در کل سازمانی ایجاد کرد که بعد از بحران سیستم‌های شغلی به هم نریزد، در ارتباط با این امر امروز در آمریکا پیش‌بینی شده که بعد از بحران کرونا چند میلیون شغل از بین خواهد رفت و اثری از آنها نخواهد بود پس باید جامعه باید برای نابودی شغل‌ها برنامه داشته باشد و مدیران اجتماعی همان گونه که ستاد کنترل کرونا ایجاد شد باید ستاد کنترل اجتماعی پسا کرونا را تشکیل دهند.

گفت‌وگو از: شهین اصلانی خبرنگار سرویس جامعه ایمنا

کد خبر 417465

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.