یک "فکر کوچک" عامل نابودی بارسلونا

شب گذشته تیم فوتبال بارسلونا در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو با دو گل ال کلاسیکو را به رئال مادرید واگذار کرد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شاید تب ویروس کرونا بیشتر از هرچیزی دنیای امروز را تحت تأثیر قرار داده باشد، اما نمی‌تواند کاری کند که تب داغ الکلاسیکو برای فوتبالی‌ها کمرنگ شود. بارسا و رئال هم مثل مبتلایان به بیماری حال و روز خوشی ندارند و مدام در حال تعارف زدن صدر جدول به یکدیگر هستند.

در یک روز به اتفاق هم از جام حذفی کنار می‌روند و در بازی‌های دور رفت اروپا هم نتواستند برنده از زمین بیرون بیایند. برای هرکدام از این تیم‌ها پیروزی در الکلاسیکو شب گذشته می‌توانست یک قدم بزرگ در درمان بیماری‌شان باشد.

اگر روحیه‌ی خوب و انگیزه برای ادامه زندگی می‌تواند کرونا را شکست دهد، یک برد روحیه بخش در الکلاسیکو می‌تواند انگیزه‌ای شود برای غلبه کردن بر مشکلات بعدی.

ستین برای اولین بار به عنوان مربی بارسا پایش را به سانتیاگوبرنابئو می‌گذاشت. او هنوز اعتماد کاتالان‌ها را کسب نکرده و خیلی‌ها نسبت به توانایی‌هایش شک دارند. بردن رئال در برنابئو می‌توانست برای کیکه‌ستین یک اعتبار بزرگ به وجود بیاورد.

در آن سمت رئالی‌ها هیچوقت مثل الان نیاز به بردن الکلاسیکو نداشتند. چند هفته است که رئال همه چیز را با هم از دست می‌دهد و برای سقوط نکردن نیاز داشت که دیشب دیگر شرمنده‌ی هوادارانش در سانتیاگوبرنابئو نشود.
الکلاسیکوی شب گذشته دیداری برای نمردن بود، پیدا کردن راهی برای درمان بیماری.

بازی که آغاز شد بارسایی‌ها نسبت به مادریدی‌ها بر توپ و میدان مسلط‌تر بود و موقعیت‌هایی را برای گلزنی خلق کرد، اما بی دقتی گریزمان و تنهایی مسی و هوشیاری مدافعان حریف اجازه نداد آبی اناری‌ها به گل برسند و نیمه اول به پایان رسید.

در آغاز نیمه دوم که به اصطلاح به نیمه مربیان معروف است، شاگردان زیدان بازی بهتری ارائه کردند و بارسا مجالی برای عرض اندام نداشت و با دو گل شکست خورد. دست بسته ستین روی نیمکت و فرصت سوزی بازیکنان عامل باخت بارسا بود.

انعطاف پذیرترین انگل چیه؟

وقتی به دیالوگ دیکاپریو در فیلم "تلقین" فکر کنید برای اولین بار به قدرت ذهن عمیقاً پی می‌برید. اینکه یک فکر کوچک چطوری می‌تواند در مغز یک آدم رشد کند و سراسر وجودش را درگیر کند.

الان هم می‌توان به وجود بیمار بارسلونای امروز نگاه کرد و تأثیرات یک فکر کوچک، اما ریشه‌دار را داخلش دید.
فکری که از اول فصل همراه این تیم بود و آنقدر در تار و پود باشگاه و اعضای تیم فرو رفته که دارد آنها را به ورطه‌ی نابودی می‌کشاند.

اول فصل وقتی که والورده ماندگاری‌اش مشخص شد، جرقه‌ی یک فکر بد در ذهن همه‌ی بارسایی‌ها زده شد "که این فصل هم ما به جام اروپایی نمی رسیم"

شاید از صحبت‌های مدیران و بازیکنان تیم اینطور برداشت می‌شد که آنها امیدوارانه دارند فصل را شروع می‌کنند، اما در عملکرد آنها شکی که به خودشان و تیمشان داشتند و آن فکری که بهشان می‌گفت شما این فصل هم به هیچی نمی‌رسید مشخص بود.

بارسا ضعیف‌تر از فصول گذشته کار می‌کرد و به تیمی تبدیل شده بود که در هر بازی می‌شد احتمال شکستش را در نظر گرفت. افکار منفی روز به روز ریشه دارتر می‌شد تا اینکه در نیمه‌نهایی جام حذفی اسپانیا، بخشی از وجود بارسا را از کار انداخت.

مدیران بارسا با اخراج والورده سعی داشتند که اوضاع را تغییر بدهند، اما متوجه این موضوع نبودند که آنها خودشان درگیر یک بیماری ذهنی شدند و نیاز دارند بعد از اخراج مربی مجموعه بارسا را هم پاکسازی کنند تا مبادا مربی بعدی هم اسیر این نوع بیماری ذهنی شود.

اما انتخاب ستین و نوع قرارداد بستن با او نشان داد که "تفکر" این فصل ما به جامی نمی رسیم" دیگر به شکل غیرقابل کنترلی در آمده و این فکر، بارسای امسال را نابود کرده است. انتخاب ستین برخلاف باور گفتاری مدیران بارسا برای تغییر اوضاع انجام نگرفته و فقط برای این است که آن‌ها فصل را با کسی غیر از والورده به اتمام برسانند.

ستین در بدترین زمان ممکن پایش را به نیوکمپ گذاشته.
زمانی که بارسلونا به دنبال یک قربانی می‌گشت تا بار تفکرات اشتباه خودش را به گردن او بندازد و این فصل را هرجور شده به پایان ببرد. فصل برای بارسلون تمام شده است، حتی اگر ناپولی را ببرد و باز هم در اروپا پیشروی کند و یا حتی اگر به خاطر عملکرد سینوسی رئال باز هم بتواند به صدر جدول لالیگا برسد.

فصل از همان ابتدای کار با فرصت دوباره دادن به والورده تمام شده بود، همان‌جایی که یک فکر کوچک در داخل مغز همه شکل گرفت که می‌گفت: "ما بازهم به جام اروپایی نمیرسیم"

این بارسا ضعیف‌ترین بارسای ۱۰ سال اخیر است و دیشب هم مشخص شد دست مربی و نیمکت به شدت خالی است و این تیم نمی‌تواند در هیچ جامی پا به پای رقبای قوی‌تر رقابت کند. بارسا نه هافبک خلاق، نه وینگر سرعت، نه بازیکن شوت‌زن دارد و تنها بازیکن دریبل‌زن مسی است.

️همین باعث می‌شود بارسا خیلی قابل پیشبینی و ساکن بازی کند و تنها کارش پاسکاری بین بازیکنان باشد مگر اینکه مسی یک معجزه‌ای کند.

کلید خوشبختی دوباره بارسا استعفای بارتومئو رئیس باشگاه و برگزاری انتخابات زود هنگام در تابستان است، باید شخصی مثل لاپورتا که دوران طلایی بارسای پپ زیر نظر او بوده، دوباره سر کار بیاید.

در نفرات هم باید تغییراتی شکل گیرد، فروش امتیتی، ویدال، راکیتیچ، گریزمان، دمبله و کوتینیو و جذب اوپامکانو از لایپزیش و کیمیش از بایرن مونیخ در خط دفاع، فابین رویز از ناپولی در خط هافبک و لئوتارو مارتینز از اینتر، نیمار از پاریس و سانچو از دورتموند در خط حمله، می‌تواند به بارسا و مسی تضمین خوبی برای رسیدن به موفقیت در فصل بعد را بدهد.

کد خبر 413111

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.