به گزارش خبرنگار ایمنا، در قلب شهر اصفهان خانهای است که همچون قلب میتپد و خون تازه میسازد. اگر راهی پیدا کنید که خود را به جذبههای حقیقی شهر بسپارید، میبینید که پاهای مشتاقت راه خانه آشنایی را نشانت میدهد به آن خانه که پا بگذارید آرامشی عجیب پیدا میکنید. هر کس به خانه حاج حسین خرازی فرمانده سلحشور لشکر مقدس ۱۴ امام حسین علیه السلام وارد شود دلش آسمانی میشود؛ قناریها سخن از حضور روح میگویند و تو در اتاق حاج حسین، جای خالی او را باز مییابید.
شهید آوینی در نوشتههای خود آورده است که "آخرین بار که ما حاج حسین را دیدیم در عملیات کربلای پنج بود، در شرق ابوالخصیب.
وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می دادهاند بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید، به علمدار. او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم چهره ریز نقش و خندههای دلنشینش نشانهی بهتری است.
مواظب باش، آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم میکنی. اگر کسی او را نمیشناخت، هرگز باور نمیکرد که با فرمانده لشکر مقدس امام حسین (ع) رو به رو است. "
ما اهل دنیا، از فرمانده لشکر، همان تصویری را داریم که در فیلمهای سینمایی دیده ایم. اما فرماندههای سپاه اسلام، امروز همه آن معیارها را در هم ریخته اند.
حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس. جوانی خوشرو، مهربان و صمیمی اصفهانی، با اندامی نسبتاً لاغر و سخت متواضع. آنان که درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بیش از خصائل وی تاکید کرده اند: شجاعت و تدبیر.
در روز دوم عملیات والفجر هشت، حضور حاج حسین در نزدیکی خط مقدم درگیری، بسیار شگفت انگیز بود. اما میدانستیم او کسی نیست که بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین کسی نبود که لحظهای از این حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبیر درست، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم که دشمن با تمام نیرو، اقدام به پاتک کرده، سرّ وجود او را در خط مقدم دریافتیم…» و امروز ۳۳ سال است که درد فراقش نصیب ما شد ولی هنوز که هنوز است اصفهان شهر شهیدان را به او میشناسند و این قرن قرنی است که فرزندان حاج حسین خرازی علم این شهید را در دست گرفته اند.
نظر شما