در میان آرزوهای شیرین مادربزرگ‌ها

"ای کاش در سنین کودکی این گونه به ما اعتماد می‌کردند، این کار، آرزوی بچگی من بود" این را در حالی می‌گوید که گرد پیری بر پیشانی اش چروک انداخته و مادرانه هایش را هم خرج کرده است و حال در خلوت ترین ساعات خود در میان هم سن و سالانش با همان ذوق کودکانه کلبه‌ای شکلاتی درست می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، نگاه به تک تکشان که می‌کنید کوله باری از تجربه را به دوش می‌کشند همه آن‌ها در خانه، مادران و حتی مادربزرگ‌هایی هستند که باید هر از گاهی مشکلات، سختی‌ها و شاید غصه‌ها را با فرزندانشان شریک شوند اما در اینجا کنار هم می‌آیند تا اندکی کودکانه و خلاقانه هنر را تجربه کنند.

مادربزرگ‌هایی که هنر آن‌ها را گرد هم آورده تا روزگاری که چین و چروک را بر روی صورتشان نقش انداخته را به باد فراموشی بسپارند و لبخند را مهمان صورت‌هایشان کنند.

هر چه که در این لحظه برای خود و جمع خودمانی شأن باشند و در کار هنری شأن غرق شوند اما در هر صورت آن‌ها سالهاست که مهر مادری بر پیشانی شأن خورده است و با آن خو گرفته و نمی‌توانند لحظه‌ای را به فرزندان و نوه‌های وروجک خود فکر نکنند مثل یکی از مادربزرگ‌ها که در هی کار با اضطراب می‌پرسد "میتونم تا یک ماه دیگر نگهش دارم تا به نوه ام نشان دهم؟ " خانه بیسکوییتی اش را می‌گوید.

همه آن‌ها دنبال شریک شدن این خانه بیسکوییتی با یک نفر از عزیزانشان هستند خانه‌ای که در جمع خودمانی ساخته شده و شیرینی لحظه‌های مادرانه را گرفته است.

یکی از مادربزرگ‌ها با سخنش لبخند بر لب بقیه می‌آورد او که سن بالایی دارد و عصای دستش هم باعث نشده تا خانه نشین شود دلی جوان دارد و شریک کلبه بیسکوییتی خود را اینگونه توصیف می‌کند: "روز عشق است، فردا قهوه درست می‌کنم تا با همسرم با عشق کلبه بیسکوییتی‌مان را بخوریم."

جمعشان خودمانی است و همه آن‌ها یک اعتماد به نفس دوباره برای ادامه زندگی پیدا کرده اند، مادرانی که از کودکی قدم به قدم با فرزندان خود همراه هستند اما حال در این شلوغی زندگی شاید دیگر بچه‌ها نتوانند با قدم‌های آرام آن‌ها همراه شوند و این مادران تنها به امید شاد بودن با هنر آمیخته می‌شوند، مادرانی که در جوانی و یا کودکی آرزوی پرداختن به بسیاری از این هنرها را داشتند اما به قول خودشان کسی به آن‌ها اعتماد نکرد.

کد خبر 410506

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.