مولاوردی: شورای نگهبان دست‌ و دلباز ردصلاحیت کرده

یک عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گفت: در جریان اصلاحات که این تائید و بازگشت صلاحیت‌ها بسیار حداقلی بوده است و به هیچ عنوان شامل چهره‌های شاخص نشده است.

به گزارش ایمنا، شوک شورای نگهبان به فضای انتخاباتی هنوز برطرف نشده است، رد صلاحیت ۹۰ نماینده مجلس فعلی در کنار بسیاری از چهره‌های شاخص اصلاح طلب این گمانه را ایجاد کرده است که شور انتخاباتی تحت الشعاع این رویکرد این نهاد نظارتی انتخابات قرار گرفته و حتی مشارکت انتخاباتی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

شهیندخت مولاوردی، دبیرکل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان و عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان از افرادی است که چندان نگاه خوش‌بینانه‌ای به مشارکت بالا در انتخابات ندارد. او به خبرآنلاین می‌گوید: «با مخدوش شدن حق بر انتخاب شدن و انتخاب کردن و اینکه صداهای مختلف در مجلس نماینده‌ای نخواهند داشت به نظر نمی‌رسد شاهد یک انتخابات پرشوری باشیم که اخیراً اعلام هم شد دغدغه و مأموریت مراجع نظارتی هم چنین انتخاباتی نیست».

معاون سابق رئیس جمهور در امور زنان همچنین درباره لزوم رایزنی با سطوح بالاتر از شورای نگهبان عنوان می‌کند این احقاق حق از مدت‌ها پیش در همه سطوح در جریان بوده است» صحبت از رفراندوم برای نظارت استصوابی هم به میان آمد و او در این رابطه گفت: «به نظر می‌رسد وقت آن فرا رسیده باشد تا با مراجعه مستقیم به آرای مردم در این موضوع مهم یک بار برای همیشه به تمام مناقشات و بحث و جدل‌ها خاتمه داده شود» آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این گفت‌و گو است:

خانم مولاوردی! اتفاقات چند ماه اخیر باعث شده برخی بر این اعتقاد باشند که مشارکت مردم در یازدهمین انتخابات مجلس با کاهش روبه رو شود در چنین شرایطی مسئله رد صلاحیت چهره‌های شاخص اصلاح طلب از سوی شورای نگهبان نیز رقم خورد با توجه به این مسائل پیش‌بینی شما برای انتخابات چیست؟ شما نیز نگرانی از بابت مشارکت مردم در انتخابات احساس می‌کنید؟

به طور طبیعی در این شرایط وقتی دایره انتخاب مردم هم محدود می‌شود و هم سلایق و گرایش‌های مختلف فرصت عرض اندام پیدا نمی‌کنند مسلم است که مشارکت سیاسی تحت تأثیر قرارمی گیرد. ما خیلی خوش‌بینانه این پیش‌بینی را داشتیم که با توجه به مجموعه شرایط و وضعیتی که کشور در آن قرار دارد زمینه مشارکت حداکثری توسط قوا و نهادهای مختلف اعم از دولت، نهادهای نظارتی و همه متولیان امر که در حوزه انتخابات نقش آفرینی می‌کنند فراهم شود، اما با این نتیجه بررسی اعتراضات و شکایتهای مربوط به ردصلاحیتهایی که روز شنبه اعلام شد به نظر می‌رسد با تنگ‌تر شدن این دایره و مخدوش شدن حق بر انتخاب شدن و انتخاب کردن و اینکه صداهای مختلف در مجلس نماینده‌ای نخواهند داشت به نظر نمی‌رسد شاهد یک انتخابات پرشوری باشیم که اخیراً اعلام هم شد دغدغه و مأموریت مراجع نظارتی هم چنین انتخاباتی نیست.

اینکه چه کسی یا کسانی پاسخگوی احساس طردشدگی و به حاشیه رانده شدگی و دیده نشدن و شنیده نشدن این گروه قابل توجه از جمعیت کشور است که با نداشتن صدا و نماینده در این بزرگترین رویداد سیاسی، روز به روز رشته‌های تعلق خاطرشان به این مرزوبوم به انحای مختلف گسسته می‌شود؟ و تکلیف انسجام ملی به عنوان یک ضرورت و نیاز بدیهی و اولیه در شرایط بحرانی موجود چه خواهد شد؟، سوال‌های بی پاسخ این روزهای ماست. البته باز هم باید ببینیم در روزهای آینده تا روز انتخابات چه اوضاع و احوال جدید یا خاصی را شاهد خواهیم بود.

به نظر شما رویکرد شورای نگهبان با توجه به نحوه بررسی صلاحیت‌ها نسبت به گذشته تغییر کرده است؟ آیا می‌توان گفت دایره نظارت آنها نسبت به ادوار گذشته تنگ‌تر شده است؟

بعضی از دوستان ما از واژه بی‌سابقه استفاده می‌کنند. گویا در این دوره شورای نگهبان در رد صلاحیت‌ها با دست و دل باز و بی رودربایستی اقدام کرده و عده زیادی را که در یک جریان فکری و سیاسی خاص و مشخصاً در طیف مقابل جریان فکری اعضای شورای نگهبان حضور دارند و آن را نمایندگی می‌کنند از گردونه انتخابات خارج کرده‌اند، حتی در این دوره کارگزاران و تمام استانداران نظام که یکی از آنها همین اواخر رئیس ستاد انتخابات کشور بوده را کنار زدند!. بنابراین می‌توانم بگویم نظر شما درباره اینکه رویکرد و نگاه شورای نگهبان نسبت به گذشته بسته‌تر شده است کاملاً درست است.

در طول دو سه سال گذشته انتقادهای زیادی متوجه عملکرد اصلاح‌طلبان بوده است و از سوی دیگر موضوع رد صلاحیت‌ها هم به آن اضافه شده است؛ در حال حاضر نیز شاهد یک رخوت و سردی در جریان انتخابات هستیم. به نظر شما در این رابطه سهم عملکرد اصلاح‌طلبان چقدر است و سهم رویکرد شورای نگهبان چطور ارزیابی می‌کنید؟

این وضعیت معلول چندین عامل است و تنها یک علت را نمی‌توان برای آن برشمرد، لذا باید ریشه‌یابی کنیم تا ببینیم چه عواملی موجب شده است تا چنین فضای سرد و حتی به قول برخی فضای یخ‌زده‌ای را نسبت به ادوار گذشته در آستانه برگزاری انتخابات شاهد باشیم. قطعاً بخشی از این فضا معلول شرایط بیرونی، یعنی تحمیل جنگ تمام عیار اقتصادی و روانی و تشدید تحریم‌های غیرانسانی و فلج کننده و همچنین بلایی که از طرف دوست و دشمن بر سر برجام آورده شد و موضوعاتی از این قبیل است، اما بخش مهمی از این شرایط متوجه عوامل و سیاست‌های داخلی است؛ به هر صورت به انتظارات و مطالبات به حقی که شکل گرفت پاسخ متناسب و لازمی داده نشد و اقبال و استقبال گسترده‌ای که سال ۹۴ و ۹۶ نسبت به تشکیل مجلس و دولت نشان داده شد که لیست امید در مجلس و شورای شهر برآمده از همان اقبال بود، قدر دانسته نشد.

از سوی دیگر عملکرد افراد و جریان‌هایی که بواسطه مخالفت با دولت و در لجاجت با همان اقبال گسترده مردمی دائماً بر طبل ناامیدی و بی‌اعتمادی مردم کوبیدند و نیز ادامه روند حذفی که در بررسی صلاحیت‌ها صورت گرفت، مزید بر علت شد تا امروز تنور انتخابات آنطور که باید و شاید گرمایی و گیرایی لازم را نداشته باشد. لذا در ایجاد شرایط کنونی باید همه موارد و مسائل را در کنار یکدیگر دید و نمی‌توان تنها به یک عامل و علت اشاره کرد.

موضوع رایزنی اصلاح‌طلبان با شورای نگهبان تقریباً از همان روزهای آغاز مجلس دهم مطرح بوده است و در طول این سال‌ها جسته و گریخته حکایت‌هایی هم به گوش رسیده است. وقتی امروز به وضعیت رد صلاحیت‌ها نگاه می‌کنیم به نظر می‌رسد آن رایزنی‌ها اثری نداشته است. ارزیابی شما از این رایزنی‌ها چیست به نظرتان آیا اساساً نباید این مسائل را با فراتر از شورای نگهبان مطرح کرد؟

ترجیحم این است اسم این تعامل را احقاق حق بنامم تا رایزنی یا لابی گری که دوستان ما در این ‌مدت به دنبال آن بوده و هستند و از همه فرصت‌ها و امکانات و مقدورات بهره گرفته‌اند و در تمام سطوح هم این موضوع در جریان بوده است و تنها متوجه شورای نگهبان نبوده است. اما در عمل دیدیم ماحصل چندانی نداشته است و وقتی گفته می‌شود ۲۰۰۰ نفر تائید صلاحیت شده‌اند واقعاً این پرسش مطرح می‌شود که این ۲ هزار نفر چه کسانی هستد؟ ای کاش فهرست کاملشان یکجا منتشر می‌شد. در جریان اصلاحات که این تائید و بازگشت صلاحیت‌ها بسیار حداقلی بوده است و به هیچ عنوان شامل چهره‌های شاخص نشده است و به نحوی بوده که تأثیر ملموس و چندانی بر آرایش انتخاباتی در این دوره و بویژه تغییر وضعیت برخی حوزه‌ها که انتخابات در آن بلا موضوع گردیده، نداشته باشد.

به نظرتان این رایزنی یا به قول شما احقاق حق آیا باید ادامه پیدا کند یعنی می‌تواند در روزهای باقی مانده تأثیری داشته باشد؟

راهبرد تعامل در همه دوره‌ها در جریان بوده و سازوکار خاصی برای آن تعریف شده است و مبنای آن هم بر گفت و گو و تبادل نظر هست و به نظر می‌رسد تا زمانی که این رویه‌ها برقرار است به موازات آن این شیوه‌ها نیز باید ادامه حیات بدهد. اینکه بعضی آن را به معنای گدایی قدرت تعبیر می‌کنند واقع‌بینانه نیست و تأثیر این بخش از سیاست ورزی را در مجموعه معادلات و مناسبات و رفع سوءتفاهم‌هایی که شکل گرفته، نادیده می‌گیرد، ولو نتیجه آن بازگشت حتی یک نفر باشد که بناحق از حق انسانی خود محروم شده است.

آیا ممکن است این موضوع به سطوح بالاتر و حتی رهبری هم برسد؟

عرض کردم در تمام سطوح در جریان بوده و تنها محدود و منحصر به شورای نگهبان نبوده است.

برخی از اعضای جریان اصولگرا عنوان می‌کنند تعداد چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب که تائید صلاحیت شده‌اند کم نبوده و بیشتر از ۱۰۰ چهره توانسته‌اند مجوز حضور در انتخابات را دریافت کنند. با توجه به این موضوعات و اینکه برخی کاندیداها توانسته‌اند از این سد عبور کنند آیا اصلاح‌طلب‌ها تصمیم دارند با لیست وارد میدان انتخابات شوند یا قرار است به قول سعید حجاریان عطای آن را به لقایش ببخشند و از ارائه لیست منصرف شوند؟

ما جلسات فوق العاده ای در شورای عالی سیاست‌گذاری جبهه اصلاح‌طلبان در پیش داریم تا درباره وضعیتی که امروز برای این جریان رقم زده‌اند و نحوه مشارکت در انتخابات با نگاهی به آینده جریان تصمیم نهایی گرفته شود. اما اینکه اعلام می‌شود چهره‌های شاخص کم نبوده است باید بگویند با کدام معیار و شاخص؟ قطعاً ملاک ما شاخص‌هایی است که خود شورایعالی آن را تعیین و تصویب کرده است، بنابراین اگر (تاکید می‌کنم اگر) قرار باشد در برخی حوزه‌ها لیستی ارائه شود (که عمدتاً وضعیت کنونی چنین اجازه‌ای را به ما نمی‌دهد) این لیست باید کاملاً اصلاح‌طلبانه باشد؛ این راهبرد قبلاً اعلام شده است و تاکنون نیز تغییری در مورد آن رخ نداده است.

به نظر شما طرح پیشنهادی برای برگزاری رفراندوم در مورد نظارت استصوابی آن هم در شرایطی که حتی در صورت تصویب در مجلس باز باید شورای نگهبان در مورد آن تصمیم بگیرد می‌تواند مطالبه دست‌یافتنی محسوب شود؟ اساساً نظر شما درباره به همه پرسی گذاشتن نظارت استصوابی چیست؟

این موضوع در مکاتبه اخیر حزب اتحاد ملت با رئیس جمهور هم مطرح شده است و دقیقاً در چارچوب قانون اساسی و اصل ۵۹ آن است که متأسفانه این اصل راهگشا و بن بست شکن تا امروز -به جز یک بار که نوع حکومت به رفراندوم گذاشته شد-اجرایی نشده و مهجور مانده است.

با توجه به نتیجه و تأثیر نظارت استصوابی که از سال ۱۳۷۰ به این سو و نزدیک ۲۸ سال است در انتخابات مختلف ساری و جاری بوده است و زمان کافی برای ارزیابی میزان موفقیت یا ناکامی آن در ارتقا یا تنزل جایگاه مجلس محسوب می‌شود، به نظر می‌رسد وقت آن فرا رسیده باشد تا با مراجعه مستقیم به آرای مردم در این موضوع مهم یک بار برای همیشه به تمام مناقشات و بحث و جدل‌ها خاتمه داده و با اتکای به نتیجه همه پرسی، انتخاباتی را راهبری کرد که حتی با برخورداری از معیارهای حداقلی، مورد مطالبه و خواست عموم جامعه باشد.

منبع: خبرآنلاین

کد خبر 409091

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.