نویسنده آنچه در معرض نابودی است نجات می دهد

روبرت صافاریان گفت: یکی از کارهای نویسنده این است که اگر چیزی دیگر نیست یا در معرض نابودی است را از نابودی مطلق نجات دهد و این کار را بانوشتن در خصوص آن عملی می کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، علی خدایی شامگاه روز گذشته –پنج شنبه ۱۲دی ماه- در برنامه شب های جلفا، اظهار کرد: مجموعه برنامه شب های جلفا از هموطنان ارمنی که در زمینه هنری کار می کنند و در کشور چهره هستند دعوت می کند تا مهمان این شب ها  باشند و برای ما از دنیای خود بگویند.

وی با اشاره به کتاب خانه دو طبقه خیابان سنایی روبرت صافاریان، افزود:  آقای صافاریان همیشه برای من یک چهره سینمایی بود اما زمانی که این کتاب را خواندم احساس می کردم باید با خانواده ای هم سن و سال خودم روبه رو شوم  آدرس های این کتاب را من در کودکی و نوجوانی در تهران می دیدم حتی وقتی راجع به محله ها صحبت می کرد گویی من از آن محله ها می گذشتم.

خدایی اضافه کرد: خیلی از نکاتی که در سنت ما ممکن است هنوز به عنوان مدل دیگری از زندگی مطرح باشد در این کتاب بیان می شود برای مثال نویسنده در ابتدای کتاب از میز غذا خوری سخن می گوید.

وی ادامه داد: در این کتاب یک جغرافیای ارمنی داریم محدوده ای که در دهه چهل در تهران شکل می گیرد و با بزرگ شدن شخصیت اصلی این قصه این نقشه وسعت پیدا می کند و همزمان با وسعت پیدا کردن این محدوده ما با موسیقی، سینما، سبک زندگی  و وقایعی که در تهران در دهه ۴۰ و  ۵۰ اتفاق می افتاد، آشنا می شویم.

این نویسنده تصریح کرد: این اتفاقات پشت خیابان ها و زندگی را رنگ آمیزی می کنند  گویی تابلو های مختلفی را از خیابان های تهران می بینید.

تصاویری در کتاب خلق کردم که دیگر در محله نیست

در ادامه روبرت صافاریان نویسنده در خصوص نوشتن این کتاب گفت: یکی از داستان های این کتاب درباره کوچه ای است که در آن به دنیا آمده ام، در واقع تصاویری از آن در ذهن من بود که می خواستم آن ها را ثبت کنم، البته دیگر هیچ کدام از تصاویری که در این کتاب خلق کرده ام درآن محله نیست.

وی افزود: یکی از کارهای نویسنده این است که اگر چیزی دیگر نیست یا در معرض نابودی است را از نابودی مطلق نجات دهد و این کار را بانوشتن در خصوص آن عملی می کند.

این نویسنده ادامه داد: بیشتر خواسته ام افرادی که در زندگی من تا ۲۰ سالگی بوده اند را تصویر کنم و این کتاب بیش از این که راجع به من باشد درباره اعضای خانواده و اطرافیان من است.

صافاریان اضافه کرد: انسان با نوشتن به چیز هایی می رسد که برایش تازگی دارد برای مثال من همیشه فکر می کردم کسی که بیشتری تاثیر را روی من داشته مادرم بوده است  اما ناشر پس از خواندن کتاب گفت که بسیار تحت تاثیر پدرم بوده ام.

وی افزود: تلاش کرده ام واقعیت را در این کتاب به تصویر بکشم و به مثبت و منفی بودن آن کاری نداشته ام، من شاهد برخی از داستان هایی که در این کتاب نوشته ام، نبوده ام بلکه این داستان ها از جنس داستان هایی بوده که معمولا در جمع های خانوادگی مطرح می شود.

این نویسنده تصریح کرد: از همان ابتدا این پرسش برایم مطرح بوده است که با چه زبانی بنویسم چراکه به ارمنی نیز می توانستم، بنویسم و زبان نوشتاری ام برایم یک انتخاب بود.

صافاریان با بیان محدودیت هایی که در خود زندگی نامه نوشت و مستند سازی وجود دارد گفت: از دو جهت در این موارد باید سانسور اعمال شود یکی اینکه مسائل سیاسی و اجتماعی را نمی توان با جزئیات به تصویر کشید و از طرفی وقتی راجع به آدم های واقعی می گویید سانسور پیچیده تر می شود.

وی در خصوص اینکه نوشته هایش چخوف را به خاطر می آورد گفت: معنی داستان کوتاه برای من چخوف است چراکه از طریق وی با داستان کوتاه آشنا شدم، من در توصیف های ریز و مفصل ضعیف هستم و برایم بسیار جالب است که می شنوم داستان های من چخوف را به خاطر می آورد.

کد خبر 403978

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.