تلویزیون با بستن راه‌های دیگر محبوب نمی‌شود

این جعبه رنگی که حالا به یک صفحه تخت چند ده اینچی تبدیل شده، اگر چه در همه خانه‌ها حضور دارد، اما دیگر آن جذابیت گذشته را برای کودکان ندارد، کودکانی که در دهه ۶۰ و ۷۰ با انرژی از برنامه های کودک استقبال می کردند اینک با ورود تکنولوژی های متعدد از برنامه های آمرانه تلویزیون دلسرد می‌شوند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، تماشای برنامه‌های کودک تلویزیونی، کارتون‌ها و عروسک‌های رنگی و صدا و تصویر مجریان برنامه‌های کودک، همگی برای نسل فعال و جوان امروزی که حالا والدین نسل بعدی هستند، خاطرات تلخ و شیرین مشترکی است که در ذهن قشر بزرگی از این جامعه چندمیلیونی باقی مانده است. اما با ورود اینترنت، گوشی‌های هوشمند، انواع نرم افزارهای سرگرم‌کننده آموزشی و .. خاطره نشستن پای تلویزیون و عوض کردن کانال‌های محدود را به صندوق خاطرات فرستاده و در یک صفحه چنداینچی که مدام در حال تغییر و تولید است به شکل دیگری در حال بازسازی است.

کودکی و برنامه‌های تلویزیونی به احتمال زیاد، بخش بزرگی از فرهنگ، شناخت و دیدگاه بسیاری از متولدین دهه های ۶۰ و هفتاد جامعه ایرانی را تشکیل می دهد. محتوایی که اگرچه از تنوع چندان بالایی برخودار نیست اما تاثیر زیادی در شکل گیری شخصیت مخاطبان آن دو دهه دارد. این نسل اما حالا والدین نسل تازه‌ای هستند که کمتر برای تماشای برنامه‌های تلویزیون وقت دارد و بیشتر وقت تفریح و سرگرمی خود را با دسترسی به منابع جدید بی‌انتها از تولیدات تصویری پر می‌کند.

این جعبه رنگی که حالا به یک صفحه تخت چند ده اینچی تبدیل شده، اگر چه در همه خانه‌ها حضور دارد، اما دیگر آن استفاده گذشته را ندارد. حالا چندین کابل و سیم به آن متصل است که احتمالا یکی به چندین شبکه تلویزیونی مختلف متصل است، یکی به کنسول‌ بازی، دیگری شاید به مودم اینترنت و غیره. در این میان اما هنوز تلویزیون اگرچه نه به قوت قبل اما هنوز باقی است و بازار رقابت شبکه هایش حداقل برای مدیران شبکه بسیار داغ است. تلویزیون ملی نیز از این بازار محروم نیست و برای جذب مخاطب کودک تلاش می کند. اما این که در این رقابت تا چه اندازه موفق است یا خیر  و نوع پاسخ چه دلایلی می‌تواند داشته باشد؟ سوالی است که در ادامه از فریدون خسروی یکی از کارگردانان تلویزیونی فعال در حوزه کودک و نوجوان پرسیده ایم. سریال روزها و رازها به کارگردانی او چندی پیش پس گذشت از یازده سال از تولید آن موفق به پخش در شبکه استانی شد. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار ایمنا را با این کارگردان می‌خوانید:

جایگاه فعلی برنامه های در حال پخش تلویزیون را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تلویزیون ابتدا باید مخاطب خود را  به دست بیاورد و به این معنی  است که باید متوجه باشد که جامعه مخاطب او گسترده است، به نسبت فرهنگ خانواده ها و اقوام، مخاطبان متفاوتی دارد. ضمن اینکه بپذیرد نسل تازه‌ای در شرف آمدن است که اندیشه‌های متفاوتی دارد و این پذیرش اندیشه های متفاوت خیلی مهم است. اگر ما ندانیم که این نسل جدید چگونه فکر می‌کنند. ساخت برنامه هایمان نیز نمی‌تواند به آن سمتی برود که مخاطب را جذب کند.

طبق تعریف جهانی فرد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می شود اما دامنه‌ این کودکی متفاوت است. بنظرم برای جوان و نوجوان و خردسال، باید متکی به روانشناسی علمی برنامه سازی انجام گیرد. اما کودک در معنی واقعی کلمه کودک نه آنچه که ما به جای او فکرمی‌کنیم، روال داستان کشف جهان و پویایی است که اگر این مبانی ساخت اثر باشد، برنامه می‌تواند در معنای واقعی کودک را جذب کند. اما اگر ما مسائل شعاری را مدنظر بگیریم و بخواهیم کودک آنگونه که ما فکر می کنیم، فکر کند، از مخاطب بازخورد خوبی نخواهد داشت و صرفا هزینه‌ای برای ساخت برنامه مصرف می‌شود و در نهایت برنامه دیده نخواهد شد.

آیا با توجه به این که گرایش به سمت ساخت برنامه های آموزشی در تولیدکنندگان محتوای کودک بیش از جنبه های دیگر مانند سرگرمی است موجب دلسردی مخاطب نمی‌شود؟

به نظر من تلویزیون کسر بزرگی از مخاطبانش را از دست داده است. در واقع مردم دسترسی وسیعی به کانال‌های تلویزیونی مختلف دارند. در بسیاری خانه‌ها خانواده‌ها و مخاطبان کودک و نوجوان در حال تماشای شبکه های دیگری هستند! این که ما فکر کنیم کودک برنامه‌های شبکه‌های خارجی را کنار می‌زند و مطلبی که ما به صورت امری تولید می‌کنیم را تماشا می‌کند، ممکن نیست، باید ببنیم که جذابیت برنامه‌های تلویزیون‌های دنیا از منظر علم چگونه است که مخاطب را جذب می‌کند. آنها کودک و روان او را می‌فهمند و متکی بر روان کودک اثری را تولید می‌کنند و اگر تربیت می‌کنند آن نوع و نشانه از تربیت، در همه فرهنگ‌ها پذیرفته است. به عنوان مثال دروغگویی زشت است! اما در برنامه‌های ما به طور مثال، ایام محرم است و ما کودک را تشویق به عزاداری می‌کنیم، این نه به نفع عزاداری و نه به نفع دین است و  و کودک را فراری می‌دهد. اما اگر به کودک آزاداندیشی را یاد بدهیم، این می‌شود هدف عاشورایی و درست است، نه اینکه بگوییم کودک باید اندوه داشته باشد و اشک بریزد این شیوه جوابی جز دلسردی نخواهد داشت.

یک برنامه تلویزیونی تا چه اندازه می‌تواند در فرهنگ‌سازی کودکان به عنوان شهروندان آینده یک جامعه تاثیرگذار باشد؟!

تلویزیون و رسانه‌ها می‌توانند در امر فرهنگ‌سازی موثر باشند. درحال حاضر در زمانه‌ای هستیم که اندک تاثیری دیگر مربوط به خانواده‌هاست و بیشترین تاثیر مربوط به رسانه است. چرا؟ چون در واقع این غول‌های اندیشه  هستند که تولید فکر و اثر می‌کنند و سطح فکری خانواده‌ها شبیه این غول ها نیست؛ بنابراین سهم ۸۰ تا ۹۰ درصدی این تاثیرگذاری با رسانه‌هاست و واقعا می‌توان با رسانه‌ها، آینده را ساخت. اما این به شرطی محقق خواهد شد، که رسانه‌های ما متکی بر واقع‌گرایی باشند نه آرمان گرایی! متکی بودن بر آرمان‌گرایی از آنجا که کودک آن را باور نکرده است، معلوم نیست که در تربیت، تاثیری داشته باشد یا خیر! به عبارتی کودک به اندازه‌ای از شناخت عقلی نرسیده است که قدرت تشخیص آن معنی و مفهوم را داشته باشد. ما تنها روی چیزی می‌توانیم دست بگذاریم که در ذات و فطرت کودک است. ذات و فطرت کودک چیست؟ شناخت او در چه اندازه است؟ متر و معیار کودک بازی است و از طریق بازی باید به او آموزش، فکر و تربیت داد.

با توجه به ورود فن‌آوری‌های فضای مجازی که اغلب در دسترس کودکان قرار دارند؛ آیا تلویزیون می‌تواند جایگاه خود را به عنوان یک منبع سرگرمی حفظ کند؟

ابتدا باید بگویم که فضای مجازی به فضایی به‌روز و مدیومی بسیط و کارآمد است. من اصلا علتی نمی‌بینم که کسی باید از فضای مجازی دور باشد. فضای مجازی در حقیقت، مجازی است، عین حقیقت! به این دلیل که ما جهان را به شکلی آزاد و یکپارچه و بدون مرز می‌بینم و کودک هم اگر چیزی را در این فضا دنبال می‌کند، اگر برنامه کودکانه‌ای می‌بیند، انتخاب خودش است. شما تلویزیون هم که در خانه داشته باشید که داریم، باید خانواده آن را کنترل کند. کودک در مورد تلویزیون هم اختیار کامل ندارد که تا دو صبح به تماشای برنامه بنشیند! یا هر برنامه را ببینید! به عنوان مثال دیدن برنامه‌ای که در آن خشونت دارد به کودک توصیه نمی شود! در فضای مجازی هم نوعی ارتباط خاص خودش را جستجو می‌کند و اگر بیرون از این مدار هم باشد خانواده کنترل می‌کند. اما تلویزیون از این موضوع سهم خودش را دارد و فضای مجازی هم سهم خودش را. امروزه حتی تلویزیون هم بخشی از این فضای مجازی قرار گرفته است. منتها برنامه باید چنان جذاب و درست باشد که کودک دنبال آن بگردد و تلویزیون را پیدا کند. این جهان، جهان مبارزه و جهان رقابت است. شما باید تفکر برتر و تکنیک برتر را داشته باشید تا مخاطب جذب کنید. با بستن راه‌های دیگر. با بستن ماهواره‌ها و اینترنت نمی‌توانیم تلویزیون را جایگزین کنیم. این اتفاق ممکن است به شکل محدودی جوابگو باشد اما چاره بهتر آن است که باید به شکلی درست، رسانه‌ای که در اختیار داریم را قوی کنیم یا اینکه در فضای مجازی، ما هم فعالیت حداکثری داشته باشیم.

کد خبر 400418

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.