به گزارش خبرنگار ایمنا، آنچه امروزه در بسیاری روستاهای ما دیده میشود خانهها با معماری غیرروستایی، کوچهها و خیابانهای آسفالت شده و پیادهروهای سنگفرش شده است که آنها را به نوعی به شهر تبدیل کرده است، در حالی که آنچه بیش از هر چیز روستائیان را در روستاها نگه میدارد مسکنهای مدرن و خیابان آسفالت شده نیست بلکه کار و شغل و حفظ اصالت روستاست و در این راستا باید طرح اشتغال روستایی و تأمین معیشت آنها به درستی در دستور کار دولت قرار گیرد، در مورد لزوم تغییر نگرش به روستاها و بررسی وضعیت آنها با امیرمظفر امینی، استادیار گروه توسعۀ روستایی، دانشکدۀ مهندسی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان گفتوگویی داشته ایم که در زیر میخوانید:
نظر شما درباره روستاهای ایران چیست آیا نگرش ما به روستاها صحیح است؟
نگاه ما به روستاها وحشتناک است این راه را در گذشته غرب رفته است، اما بعد از آن تلاش کردند اشتباهات خود را تصحیح کنند و امروز روستاهای خود را حفظ کردند و سیل مهاجرت از شهرها را به روستاهایشان دارند. ما باید در نگرش خود به روستاها تغییر ایجاد کنیم، قداست روستا به روستا بودن و حفظ محیط طبیعی آن است اما ما تلاش میکنیم صنایع شهری را به روستاها ببریم! ساختمانهای شهری و مولفههای تجدد را در روستاها اجرا کنیم. در بسیاری از نقاط روستایی کشور صنایعی ایجاد کردیم که ارزش گردشگری آن را نابود کردیم اگر این کویر ورزنه ما را غربیها داشتند از آن بهشت میساختند نه اینکه در آن درخت بکارند، اصالت کویر به کویر بودن و اصالت روستا به روستا بودنش است ما باید اصالت روستاهای خود را حفظ کنیم.
نگاه مدیران ما به توسعه در روستا چگونه است؟
زمانی که از هر مدیری سوال کنید چه چیزی احتیاج دارید تا مشکلات حل شود و به اهداف توسعهای برسیم، سریعا حرف از اعتبارات و بودجه میزنند در حالی که این اعتبارات "تیغ برانی است در کف زنگی مست" برخی آمدند با همین اعتبارات در نقاط خوب گردشگری کشور صنایعی چون پتروشیمی ایجاد کردند، با اصل ایجاد پتروشیمی، صنایع و انواع تولیدات صنعتی مخالف نیستیم اما هر صنعتی جای خود را دارد، ما نباید با این تیشه، ریشه روستاهای بکر و ارزشمند کشور خود را قطع کنیم، بسیاری روستاها هستند که تعداد محدودی خانوار در آن ساکند باید ظرفیت سنجی کنیم و روستاهایی که پتانسیل رشد ندارند و نمیتوانند بیش از این تعداد محدود را در خود جای دهند و اشتغال آنها را تامین کنند با یک فرآیند حساب شده از محل سکنی تخلیه و تبدیل به مزرعه و محل کار شوند و این ساکنان را به مناطق نزدیکتر با شرایط بهتر هدایت کنیم و این موضوع چه بخواهیم چه نخواهیم یک جبر است در حالی که در برخی موارد از روستاییان درخواست میشود به روستاها برگردند اما باید بدانیم رفتن به روستایی که امکانات بهداشتی ندارد تا حدی که جان افراد در خطر باشد اشتباه است، در ورستایی که امکان تحصیل برای فرزندان نباشد نمیتوانیم زندگی ایجاد کنیم و باید در گام اول امکانات اولیه را به روستاها بدهیم آن وقت علاقمندان زندگی در روستا چندین برابر میشود.
به نظر شما از روستاهای ما در موضوع گردشگری استفاده درستی شده است؟
ما امروز برای حفظ روستاها برنامه درستی نداشتهایم، بسیاری روستاها در زمستان تخلیه میشود در حالی که اگر برای این روستاها برنامه توسعهای داشتیم میتوانست محل جذب توریست باشد چرا باید برای گذراندن چند روز مسیر طولانی تا شمال کشور را برویم؟ در مطالعهای بررسی کردیم که بالای ۹۰ درصد اصفهانیها موافق ایجاد کمپهایی در منطقه صفه هستند که بتوانند شب را در آنجا بگذرانند و این مطالعه این پیام را دارد که اگر فضای مناسب ایجاد شود افراد خواهان گذران اوقات تفریحی در شهر خود هستند اما ما این ظرفیت را در روستاها و نقاط استان خود ایجاد نکردیم، اگر به جای بسیاری فعالیتها در موضوع گردشگری و توریست سرمایهگذاری میشد از همه نقاط کشور به شمال کشور سرازیر نمیشدند و مشکلات عدیده را در جادهها شاهد نبودیم، اینجاست که باید برای حفظ محیط طبیعی و روستایی استانها تلاش کرد اصالت روستا به همان مرغ، خروس و گاو و گوسفندش است امروز میبینید مراکز بومگردی تا چه حد علاقمند دارد و در کل چه بخواهیم چه نخواهیم تحول به کشور وارد میشود اما باید از بد توسعه یافتگی جلوگیری کنیم.
چطور میتوان جامعه روستایی را به ایجاد تشکلها ترغیب کرد؟
از جمله شاخصهای توسعه یافتگی ضریب مشارکت است و امروز منصه ظهور این مشارکت در ایجاد سازمانهای غیررسمی یا سمنها است، مشارکت نیازمند توانمندی است افرادی که نمیتوانند با بقیه کار کنند ناتوان هستند و باید این توانمندی را در آنها ایجاد کرد همچنین باید احساس نیاز به این مشارکتها باشد، امروز در پس ذهن جامعه ما تعریف بدی از مشارکت داریم که در کل به این موضوع بدبین هستیم! در حالی که هر چه یک جامعه پیشرفتهتر باشد ضریب مشارکتش بیشتر است و باید برای این موضوع کار جدی کرد و برای آن فرهنگسازی کرد که این هم یک شبه امکانپذیر نیست چرا که متاسفانه توسعه در مملکت ما سازهای بوده و به جای توسعه افکار بیشتر ساختمان و فضا را توسعه دادیم و آموزشهای غیررسمی بسیار می تواند در تحول و توسعه موثر باشد.
کشورهای پیشرفته چگونه توانستند مهاجرت معکوس به روستاهای خود ایجاد کنند؟
روستا در کشورهای پیشرفته برخوردار است و امکانات لازم را دارد اما شکل و شمایل روستاهای خود را به همان شکل اصلی روستایی حفظ کردهاند و افراد شهرنشین آنها راغب هستند به دلایل مختلفی اعم از دستیابی به آرامش یا محیط زیست طبیعی و کسب تجربههای جدید به این محیط برگردند و اینجاست که باید بدانیم روستا باید برخوردار شود اما نه لزوما نه همه ۵۰ هزار روستای ما، برخی روستاها را میتوانیم پایگاههای توریستی کنیم تا مردم دیگر نقاط بتوانند از آن استفاده کنند که این امر در درآمدزایی روستائیان هم تاثیر مثبت داشته باشد و اگر شرایط روستاها را با برنامه تدوین شدهای تغییر دهیم قطعا متقاضیان بسیاری برای بازگشت به روستاها خواهیم داشت، اعتقاد ما این است بهداشت و تحصیل باید برای همه مهیا شود اما ما صاحب فکر هستیم و باید یک طرح جامع داشته باشیم و برای هر روستایی ظرفیت سنجی شود چرا که شرایط روستاها با هم متفاوت است نباید در روستاهایی که متقاضی سکونت کمی دارد مدرسه یا دیگر زیرساختها را ایجاد کرد و بعد از آن ببینیم که این فضاها بلا استفاده است پس باید همه فعالیتها در روستاها با بررسی و مطالعه انجام شود.
نقش زنان روستایی در فرآیند توسعه روستاها را تا چه حد میدانید؟
امروز نقش زنان از جمله شاخصهای توسعه جوامع است، زنان روستایی در گذشته هم بار عمده اشتغال را برعهده داشتند امروز در مزارع شمال کشور بیش از ۷۰ درصد کار مزارع برنج را زنان انجام میدهند، حتی در صنایع دستی تا ۹۰ درصد فعالیت با زنان است همچنین زنان در آبیاری، دامداری، کشاورزی و همه موارد خانواده فعال است، گویا رسالتی بر دوش این زن از روز ازل نهاده شده که اگر انجام نشود زندگی معنای اصلی خود را از دست میدهد. مطالعهای در دو منطقه میمه و برخوار انجام شد که در نتیجه آن مشخص شد ۹۴ درصد بانوان روستایی نیاز مبرم را دلیل اشتغال روستایی خود دانستند مسئله این است که اولا ۹۴ درصد زن روستایی این استان به عنوان استانی که از دیگر استانها جلوتر است نیاز مبرم آنها را به کار واداشته است همچنین از این ۹۴ درصد، ۴۵ درصد درآمدشان را شخصا دریافت نمیکنند و از این ۴۵ درصد، ۶۳ درصد آنها حتی حق هزینه کردن درآمدشان را بدون اذن شوهر ندارند! و این یعنی این زنان نقشی در اختیارات ندارند، پیرو این مطالعه باید بگویم نظریهای وجود دارد که بانوان شهری یا روستایی صاحب درآمد را از استقلال بیشتری برخوردار میداند که در این تحقیق اینگونه نبود و در بررسیها دیدیم این زنان درآمد دارند اما حق استفاده ندارند، همچنین در بررسی دیگری سطح آگاهی زنان به حقوق خود را بررسی کردیم که در دو بعد حقوق فردی و اجتماعی متوسط روبه پایین ارزیابی شد و سهم مشارکت آنها هم در تصمیم گیریهای خانوار همینطور بود در تحقیق دیگری نقش اجتماعی و اقتصادی زنان را بررسی کردیم که در هر دو بعد اقتصادی و اجتماعی مشارکت زنان در سطح پایینی بود و نتیجه همه این تحقیقات این بود که در واقع بیش از ۵۱ درصد از انسانها که همان زنان روستایی هستند در محیط فعالند اما در مشارکت و تصمیم گیری یا مطرح نیستند یا مشارکت بسیار پائینی دارند و این مشکل بزرگ است و بدین معناست که جامعه از پتانسیل و شایستگیهای این افراد نمیتواند استفاده کند، بالا رفتن سطح آگاهی و دانش زنان بسیار مهم است.
باید بدانیم هرچه معرفت مرد بالا میرود سطح مشارکت زن بالاتر میرود این را به کودکان هم باید بیاموزیم، مردانگی نیست که حقوق زنان را زیرپا بگذاریم امروز مردانگی یعنی عدالت و نبود تبعیض و باید این امر به عنوان ارزش در جامعه جا بیفتد، موضوع دیگر در زنان روستایی این است که مالکیت بر عوامل تولید در آنها بسیار پایین است تا حدی که در آمار آمده است که زنان یک درصد مالکیت عوامل تولید را دارند که این امر اسفناک است و در آخر به طور کلی و خلاصه بگویم افزایش سواد و آگاهی، استفاده از رسانهها و عضویت در تشکلها میتواند سطح مشارکت زنان را افزایش دهد.
گفتگو از: شهین اصلانی خبرنگار سرویس جامعه ایمنا
نظر شما