به گزارش خبرنگار ایمنا، بی آنکه مقدمهای برایش چیده شود، بنزین در یک نیمه شب گران شد تا حیرت شبانگاهی جماعت بی خبرِ نشسته پای اخبار تلویزیون، به توقف خودروها در دل اتوبان شهرهای کوچک و بزرگ ختم شود.
این خاتمه اما، ختم قسمت صلحواره اعتراضات بنزینی بود و صبح شنبه درست ساعتی پس از وعده اینستاگرامی مردم برای توقف در معابر شهری راس ساعت ۱۰، اینترنت از دسترس خارج شد.
تا عصر همان روز بوی نفت از میادین اصلی شهر برمیخاست، خیابانها از خلوتی یخ بسته بود و چشم و گوشها تیز که ببینند قرار است اولین صبح تا شب روز کاری بعد از گرانی بنزین چگونه طی میشود؛ در این میان قطعی اینترنت که همزمان بود با آغاز روی وحشتناک اعتراضات، سوهان روح شده بود به ویژه برای آنان که رد هر گنجشکی که پر میزد را از فضای اینترنت میگرفتند.
دو سه روز پر هول و هراس شهرهای بزرگ ایران زمین با هر آتشی که از بنزین سه هزار تومنی شعلهور شد و دود آن در چشم ریز و درشت این مردم رفت، رفته رفته کمرنگ شد؛ شنبه شب تمام شد و یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه و امروز، پنجشنبه فرارسید اما هنوز خبری از وصل اینترنت نیست و صفحات و شبکههای اجتماعی بینالمللی همچنان از دسترس خارج است.
دهها برابر شمردن یکی یکی این روزهای هفته، نبود اینترنت در سبد خانوار ایرانی، خسته کننده شده بود برای همیشه آنلاینهای پیام رسانها و شبکههای اجتماعی که بالاخره با هر دست اجباری که شد برخی از آنها به پیام رسانهای داخلی کوچ کردند.
مانند هستی که میگوید "من مشکلی با قطعی اینترنت ندارم، واتس اپ قطع شده اما سروشم وصل است؛ فقط مشکلم اینستاگرام است مثلا اگر یک اینستاگرام ایرانی میساختند عالی میشد؛ اسمش هم میشد سیمرغ یا سینا(با خنده)"
البته که همه کاربران کوچ موفقیت آمیزی به پیام رسانهای ایرانی نداشتهاند؛ حکایت این پیام رسان ها همان قدر غریب است که صحبت کردن با زبان چینی در میان جمعیتی که تعداد کمی از آنها این زبان را میفهمند؛ فراگیر شدن پیام رسانهای داخلی آنقدر کم است که قطعی اینترنت و عدم دسترسی به پیام رسانهای خارجی اخلال بزرگی را در روند فعالیت کاری و شخصی افراد وارد کرده است.
حسن میگوید "من زمان قرارها و جلسات کاری و تدریسهایم را در گروههایی که داشتم میگذاشتم، خیلی راحت پیام را سنجاق میکردم و دیگر لازم نبود تک به تک به همه اطلاع دهم؛ اما الآن پیامهایم نمیرود و چند مرتبهای که نیاز داشتم میان مطالب گذشته جستجو کنم چون اینترنت وصل نبود، موفق نشدم. هیچوقت فکر نمیکردم تا این حد تمام کارهایم بهخاطر نبود اینترنت روی زمین بماند."
واقعیت هم همین است؛ آنقدر اینترنت در تار و پود زندگی امروز ما تنیده که نبود آن تکه گمشده بزرگی است "شاید بین همه آدمها همسر من تنها آدمی است که از قطع شدن اینترنت راضی بوده چون مثل قبل مدام در اینستاگرام تاب نمیخورم و جنس سفارش بدهم" این صحبتهای خانم متاهلی است که به شوخی میگوید "همسرم خوشحال است که پولهایش خرج خریدهای من از صفحههای اینستاگرام نمیشود."
روزگاری که شبکههای اجتماعی حتی سبک و سیاق تفریح و سرگرمیها را تعیین میکند، نبود اینترنت بی حوصلگی زیادی میآورد برای آنهایی که کوچکترین اتفاقات زندگی خود را نیز با دیگران به اشتراک میگذارند "الآن چند روز است که هیچکس نمیداند من چه چیزهایی خوردهام! (به شوخی) از خیلی دوستانم خبر ندارم و حوصله هم ندارم که یکی یکی از هرکدامشان سراغ بگیرم، اینترنت که وصل باشد از خودشان عکس میگذارند ما هم میبینیم! اصلا حیف این برفهایی که روی زمین نشسته ولی من نمیتوانم از آنها استوری بگذارم."
بعضیها هم این فرصت چند روزه را که نه اینترنت دم دست بود نه پایی برای بیرون رفتن از خانه، غنیمت دانستند برای برداشتن خاک غربت از کتابهایشان، از سرگرمیهایی که قبل از درگیر شدن با اینترنت به سراغش میرفتند؛ فرصت بیشتری برای گپ و گفت با خانواده پیدا کردهاند، حتی دست به آشپزی و ورزش زدند و عین خیالشان نبود که صفحه گوگل هم بالا نمیآید.
درست در چند روزی که قیمت بنزین سه برابر شد، هم بسیاری از خیابانهای شهر خلوت شد، هم برف درشتتر از چندین سال گذشته بارید، هم گوشی تلفن همراه ایرانیان بی خاصیتتر از چند سال اخیر بود.
با این حال حتی فکر کردن به نبود اینترنت نیز وحشتناک است، بوی عقبماندگی میدهد و سنگینی و سردی دیوار بلندی از تحجر را بر دوش میگذارد؛ توقع اینکه آنطرف دنیا آدمها فناوری در دست، بر پهنای دانش خود و هموطنانشان بیفزایند و ما این طرف زیر کرسی، نوستالژی کودکی چند نسل قبل را ببافیم و ذوق کنیم، قطعا جالب نیست و به اغراق چیزی نچسبتر از زندگی در عصر پاره سنگی است.
میگویند وقتی اینترنت نباشد، فیک نیوزها هم کم کارتر میشوند اما تجربه این چند روز نشان داد ما ایرانیها برای پچ پچ ها و تحلیلهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود نیاز چندانی به اخبار کانالهای مجازی نداریم.
به لطف نالطفی آنان که اتوبوس آتش زدند، اغلب تاکسیهای خیابان در روزهای نادر خود هر پنج نفر مسافرشان را پر میکردند تا با سلسله جنبانی راننده، هرکس روایت خود را از ساخت و پاخت خیابانهای معترض به سوخت و بنزین برای دیگران نقل کند و هرقدر که بخواهد آمار کشته و زخمی و تخریب از آستین دربیاورد.
آقای دولت، این چند شب دکمه خاموشی شهر چند ساعت زودتر زده میشد اما اگر هم این چند شب زیبا بود، چون موقت بود؛ تکرار قطعی اینترنت حتی به شوخی هم دیگر دلچسب نیست؛ پس با اینترنت، این عزیزتر از جان شوخی نکنید.
نظر شما