۲۱ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۰
نیما؛ کماندار شعر یوش

در محله لالوی یوش خانه ای از جنس خشت و گل و نورگیرهای مشبک چوبی داشت، قدمت خانه اش به دوره قاجار باز می گردد. پدربزرگش خانه را بنا نهاده بود و در آبان ماه سال ۱۲۷۶ نیما در همین خانه چشم به جهان گشود؛ خانه ای همچو قصر که پسرش را حاکم آن می‌دانست.

به گزارش خبرنگار ایمنا، علی اسفندیاری که با نام نیما شهرت گرفت در فضای راکد شعر ایران، انقلابی بر پا کرد و  آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید.

علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می‌کرد. در نخستین سال‌های صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده‌ است. نیما خود در این باره می‌نویسد: «نیماور یکی از پادشاهان رستمدار که جد من است.» هنر نیما هم شاعری است و باعث شده که امروز یکی از نامداران عرصه ادبیات ایران باشد. نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام "روجا" چاپ شده‌ است.

نیما در مجموعه شعر افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود تاثیری شگرف ایجاد کرد و شعر نو عنوانی بود که نیما بر هنر خویش نهاده بود. او مجموعه شعر افسانه را به پیشگاه استاد نظام وفا تقدیم کرد و نوشت "هر چند که می دانم این منطومه هدیه ناچیزیست، اما او اهالی کوهستان را به سادگی و صداقتشان خواهد بخشید. نیما یوشیج دی ماه ۱۳۰۱"

در شبِ تیره، دیوانه ای کاو

دل به رنگی گریزان سپرده،

در درْه ی سرد و خلوت نشسته

همچو ساقه یْ گیاهی فسرده

می کند داستانی غم آور.

همچنان نیما با الهام از عناصر طبیعی با بیانی رمزگونه به ترسیم سیمای جامعه پرداخته‌ است. نیما در این آثار و اشعاری نظیر "خروس و روباه" و "چشمه و بز ملاحسن مسئله‌گو" افکاری اجتماعی را بیان می‌کند اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که در آن زمان وی مشق شاعری می‌کند و هنوز راه خود را پیدا نکرده‌ است.با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. شعر "ای شب" نیز در هفته‌نامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.

هان ای شب شوم وحشت انگیز

تا چند زنی به جانم آتش ؟

یا چشم مرا ز جای برکن

یا پرده ز روی خود فروکش

یا بازگذار تا بمیرم

کز دیدن روزگار سیرم

دیری ست

که در زمانه ی دون

از دیده همیشه اشکبارم

عمری به کدورت و الم رفت

تا باقی عمر چون سپارم

نه بخت بد مراست سامان

و ای شب ،‌نه توراست هیچ پایان

چندین چه کنی مرا ستیزه

بس نیست مرا غم زمانه ؟

کد خبر 396475

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.