مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای، از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا، مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آسیبهای اجتماعی را سیاه و سفید نکنیم» درگفت و گو باتقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، به بررسی نشست میان جامعه شناسان و تحلیلگران اجتماعی آسیبهای اجتماعی با رئیس قوه قضائیه پرداخت و نوشت: اولین نکته قابل تأمل، همین تشکیل جلسه است و اینکه رئیس قوه قضائیه برای بررسی آسیبهای اجتماعی با جامعه شناسان و کنشگران حوزه اجتماعی جلسه تشکیل داد. در سخنان خود آقای رئیسی هم بود که ایشان این رویکرد را پذیرفتهاند. ایشان صراحتاً پذیرفت که جامعه ایران دچار مشکل بوده و آسیبهای زیادی دارد و گفتند که این مسأله زیبنده جمهوری اسلامی نیست. به نظرم شروع بسیار خوبی است، میشود وارد بحث شد و برای جامعه شناسان بسیار مفید است.
چرا جامعه شناسی بهترین رشته برای حل آسیبهای اجتماعی است و دیدگاههای شما در این جلسه ناظر بر چه بود؟ من با همین فرض شروع کردم که نشست جامعه شناسان با آقای رئیسی، نشست میمونی است و بهترین دانشی که میتواند در این زمینه کمک کند، جامعه شناسی است. زیرا بهطور بنیادی، مسائل اجتماعی وقتی ساحت آسیب و حادثهای پیدا میکند که از ساحت حقوقی آن خارج شود، یعنی بنیانهای حقوقی درست، معین و تعریف شدهای وجود نداشته باشد. به عنوان مثال، در جهان درباره اینکه بخش خصوصی باید باشد یا نه، نزاعی وجود ندارد، اما در ایران یکی از مشکلات اساسی ما مالکیت خصوصی و فعالیت بخش خصوصی است که به نابسامانیهای متعددی از جمله فرار سرمایه، فساد اقتصادی و دزدی میانجامد. این آسیبها به این دلیل روی میدهد که تکلیف حقوق مالکیت شفاف نیست یا حداقل در افکار عمومی تعریف نشده است.
وی در ادامه افزود: یکی از دغدغههای جامعه شناسی، بیش از آنکه بحثهای سیاسی باشد، ناظر بر بحثهای اجتماعی است و در بحثهای اجتماعی، ناظر بر بحثهای حقوقی است. جامعه شناسان مهم جهان، اتفاقاً بحثها را به بنیانهای حقوقی رساندهاند و به همین دلیل آنان را محافظه کار قلمداد کردند و گفتند که اینها رویکرد سیاسی ندارند. درحالی که بنیانهای امر اجتماعی، ساحت حقوقی دارد و ما اتفاقاً باید اینجا بایستیم. اکنون زمینه مشکلات ما در مالکیت و ثروت و حتی در مشارکت اجتماعی و بحث انتخابات، همین نظام حقوقی است. نکته دومی که در جلسه طرح کردم، این واقعیت بود که درست است ما در جامعه مشکلات بسیار زیادی داریم، اما درعین حال مشکلات بسیار زیادی هم نداریم. من منتقد کسانی هستم که همه عرصههای کشور را به عنوان آسیب قلمداد میکنند و تصویر هیولایی از ایران ارائه میدهند. ایران مشکل دارد و این مشکلات سطح آسیبی هم دارد، اما این مشکلات آنقدری نیست که گفته میشود.
روزنامه ابتکار، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سردار در سودای ریاست» به بررسی حضور احتمالی قالیباف در انتخابات بهارستان پرداخت و نوشت: اصولگرایان در این دوره از انتخابات امیدهای زیادی برای تصدی اکثریت کرسی های مجلس یازدهم دارند. سرخوردگی عمومی از شرایط اقتصادی، این جریان را امیدوار کرده تا در فضای مشارکت حداقلی بتوانند اکثریت مجلس را به دست بگیرند. موضوع اصلی اما بر سر سرلیست بودن چهره های اصولگرا است. مهدی چمران، سعید جلیلی و البته محمدباقر قالیباف از جمله گزینه های مطرح برای لیدری جریان اصولگرا در انتخابات اسفندماه سال جاری هستند.
نقطه اشتراک هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا البته در تفاوت دیدگاه و نبود یک نظر جامع برای حضور در انتخابات است. اما به نظر می رسد طی روزهای گذشته حضور قالباف به عنوان نقطه عطف آرایش جدید سیاسی اصولگرایان قطعی شده است. سردار انتخاباتی اصولگرایان بعد از حضور در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری، حالا به نظر میرسد راضی شده تا ردای ریاست مجلس را با عنوان ریاست جمهوری تغییر دهد. او برای حضور در عرصه سیاسی حتی حاضر است با محمود احمدی نژاد هم که روزی در قامت منتقد او قرار داشت و از تریبون رسانه های تحت امرش تندترین نقدها را به او وارد می کرد، به گفت و گو بپردازد. حالا اما طی روزهای گذشته حسن بیادی دبیرکل جمعیت آبادگران جوان با بیان اینکه «من تاکنون درمورد محمدباقر قالیباف نشنیده ام که خود را برای حضور در انتخابات مجلس آماده کند»، اظهار کرد: اما این کار اقدام پسندیده ای است که امثال قالیباف برای ترغیب و تشویق مردم برای مشارکت در انتخابات بتوانند نقش آفرینی کنند و این حق قانونی هر کسی است که در انتخابات می تواند شرکت کند و ظرفیت مدیریتی واجرایی آقای قالیباف اگربیشتر از سایرین نباشد، کمتر از آنان نیست. حال باید دید محمدباقر قالیباف که خود را پرچمدار جریان نواصولگرایی در سپهر سیاسی کشور می داند قصد دارد با ورود به مجلس کنش متفاوتی در عرصه سیاستورزی داشته باشد؟
روزنامه دنیای اقتصاد، در صفحه نخست امروز با تیتر «معمای رسوب ارز در نیما» به بررسی دلیل بیمشتری ماندن یک و نیم میلیارد یورو در بازار دوم پرداخت و نوشت: دلیل بیمشتری ماندن ارزها در بازار دوم چیست؟ بررسی وضعیت معاملات ارزی در سامانه نیما از سبقت گرفتن عرضه ارز بر تقاضا حکایت دارد. خبری که اولین بار از سوی رئیس کل بانک مرکزی اعلام شد و بر اساس استدلال عبدالناصر همتی نقش مهمی در ثبات این روزهای بازار ارز دارد. حال برآوردهای جدید نشان میدهد مازاد عرضه در سامانه نیما، رقمی معادل یک و نیم میلیارد یورو بوده که بیمشتری مانده است. محمد لاهوتی، رئیس کنفدراسیون صادرات روز گذشته به معمای رسوب ارز در سامانه نیما (سامانه نظام یکپارچه معاملات ارزی) پاسخ داد. ارزیابیهای کنفدراسیون صادرات نشان میدهد که بیشتر واردکنندگان به منظور عبور از بوروکراسیهای اداری تمایل دارند از روش واردات در مقابل صادرات استفاده کنند؛ چراکه نقل و انتقالات ارزی راحتتر، هزینهها کمتر و نرخ بهصورت توافقی بر اساس اختیاری که بانک مرکزی به دو طرف وارد کننده و صادر کننده داده است، صورت میگیرد. ارزیابی دیگر کنفدراسیون صادرات بیانگر این است که تقاضا کماکان برای واردات با دلار ۴۲۰۰تومانی بالا است و این نشان میدهد هرچه نرخ ارز واقعیتر شود، تقاضای کاذب در بازار کمتر میشود. گزارش این تشکل صادراتی نیز بازگشت ۷۱ درصد ارزهای حاصل از صادرات به چرخه اقتصاد کشور را تایید میکند.
روزنامه همدلی، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بلای نوکیسههای سیاسی» به بررسی تاثیر منفی نورچشمیها بر روند کنشهای سیاسی و اجتماعی پرداخت و نوشت: تصور عمومی این است که نوکیسه به کسانی میگویند که در اقتصاد در یک شب ره صدساله را طی میکنند، اما از این دسته از افراد در حوزه سیاسی هم کم نیست. نوکیسههای سیاسی که با رانت پلههای ترقی را خیلی سریع طی میکنند. در کنار آنان فرزندانی هستند که با عنوان نورچشمیهای خوب یاد میشوند. این عزیز شدهها نیز از جمله همان نوکیسههایی هستند که با پشتوانههای خانوادگی وارد عرصه قدرت میشوند و بدون اینکه پیه رقابت سالم سیاسی را به تن خود بمالند خیلی سریع به مزایای قدرت میرسند.
فرزندانی که حضور در یک خانواده سیاسی یا صاحب منصب برایشان دلیل موجهی میشود، تا همچون «ولی» خود طعم فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را در ردههای بالا بچشند و حتی گاهی به چنان اطمینانی دست مییابند که از روی دست پدران خود مشق کرده و جا پای آنها میگذارند. آقازاده بودن دستهبندی سیاسی نمیشناسد و از هر دو جناح یارگیری کرده است. گاهی پدران همراه و همدل با فرزندان خود بودهاند و گاهی هم مخالف. اما در کنار این فرزندان رجل سیاسی و نظامی هستند، چهرههایی که فاصله خود را از قیل و قالهای سیاسی و لابیگریهای اقتصادی و فرهنگی دور نگه داشتهاند و فقط به همان نقش «فرزند خلف» یک چهره شناخته شده کفایت کردهاند.
البته هستند آقازادههایی که با شناختی که از رسانه دارند، خود را از هر بگو و مگویی دور نگه داشته و بدون جلب توجه آنها، به کار خود مشغول هستند. بعضی هم علاقه به طرح نظرات و ایدههای سیاسی خود دارند، علاقهای که گاهی به جای شفافسازی، موجبات حاشیهسازی را مهیا میکند؛ مانند مصاحبهای که از سوی فرزند یکی از چهرههای سیاسی انجام و از سوی جناح موافق و مخالف با موجی از توئیتها و هشتگهای خاص همراه شد.
نظر شما