به گزارش خبرنگار ایمنا، جایگاهی که محرم نویدکیا اکنون سالها بعد از خداحافظیاش از فوتبال نزد طرفداران سپاهان و فوتبال اصفهان دارد را شاید کمتر فوتبالیسیتی در فوتبال ایران داشته باشد. یاد و خاطرات او همچنان بعد از گذشت چند سال در ذهن هواداران سپاهان باقی مانده است و همچنان در ورزشگاه نقش جهان به بهانه های مختلف تشویق میشود.
نویدکیا که رهبر شکستن تابوی دو قطبی فوتبال ایران بود علاوه بر بعد فنی و ظرافتی که در بازیاش داشت، شخصیت یک قهرمان و رهبر واقعی را از همان سالهای اول حضورش در سپاهان نشان داد کمااینکه محرم در اوج جوانی در فصلی که سپاهان اولین جام لیگ کشوری را از تهران بیرون آورده بود توسط بزرگترهای تیم مثل مجید بصیرت و آرمناک پطروسیان به عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد، کاپیتانی در اوج جوانی.
پر افتخارترین کاپیتان تاریخ فوتبال ایران هرآنچه یک رهبر و تابوشکن واقعی نیاز داشت را دارا بود. او از همان اوایل دهه ۸۰ که درخشش خود را در سپاهان آغاز کرد رهبر سنت شکنی در فوتبال ایران بود. تا قبل از سال ۸۲ کسی قهرمانی تیمی خارج از تهران را باور نمیکرد اما محرم نویدکیا رهبر تغییراتی بود که سپاهان را تبدیل به نماد تابوشکنی فوتبال ایران و به عنوان سومین قطب فوتبال کشور معرفی کرد.
مصدومیت جزء جدانشدنی فوتبال نویدکیا بود اما این موضوع تنها روی کمیت بازیهای کاپیتان سپاهان اثر گذاشت و کیفیت فوتبال نویدکیا تا آخرین دقایق فوتبالش زیبا و چشم نواز ماند. قدرت رهبری محرم سپاهان را به ۵ قهرمانی در لیگ برتر و ۴ قهرمانی جام حذفی رساند اما در میان همه آنها شاید به عقیده بسیاری از هواداران سپاهان، قهرمانی آخر لیگ اوج کار نویدکیا در سپاهان بود. او در ۶ هفته پایانی آن فصل با رهایی از بند مصدومیت به تیم اضافه شد و در حالی که سپاهان در رده چهارم جدول قرار داشت، تیم را تا یک قهرمانی دراماتیک که هنوز هم شیرینیاش نزد هواداران سپاهان احساس میشود سوق داد.
در فوتبال حرفهای بازیکنی مثل محرم نویدکیا که علاوه بر بحث فنی، از لحاظ تعصب و آرمانهایشان با دیگر بازیکنان متفاوت باشند، کم متولد میشود. آنچه محرم را از دیگر اسطورههای فوتبال ایران متمایز میکند، اهداف بلند و خاص او بود که از همان روزهای اول فوتبالش آنها را خارج از سرخابیهای پایتخت جستجو میکرد و البته با سپاهان توانست به آنها برسد.
نویدکیا به جز یک فصل که به بوخوم آلمان رفت، تمام سالهای فوتبالش را در سپاهان گذراند و به نوعی خود را وقف سپاهان کرد، بارها از پیشنهادهای چشمگیر سایر تیمها گذشت و برای موفقیت تیمش از خود گذشتگی کرد.
او حتی در سالهای آخر حضورش در سپاهان که حاشیههایی نیز برایش به وجود آمد، حاضر شد نام خودش با انگ بازیکن سالاری خدشه دار شود، اما سپاهان ضربه نخورد.
این رفتار از بازیکنی سر میزند که تیمش را بیش از خودش دوست داشته باشد. پس بی جهت نیست او در اعماق قلب طرفداران سپاهان نفوذ کرده باشد و به عنوان یک رهبر واقعی، عاشقان واقعی دارد.
نظر شما