فراستی: مدیوم تصویر همه چیز را دگرگون می‌کند

مسعود فراستی گفت: سینما در مقابل موسیقی و ادبیات دست بالا را دارد، چون مدیوم تصویر متحرک دگرگون ساز است و همه چیز را دگرگون می کند. این واقعی سازی خود، مخاطب و جهان را تغییر می‌دهد. مخاطب در مقابل یک اثر سینمایی خوب همه احساسش فعال می شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، مسعود فراستی شامگاه گذشته مهمان شهر اصفهان بود و در دیدار و گفت‌وگو با علاقه‌مندان به سینما، اظهار کرد: اصفهان برای من مانند خواب است، صد بار به این شهر سفر کرده‌ام و باز هم کم است. قطعا اصفهان بهترین شهر ایران است، آنقدر این شهر به من نیرو می دهد و آنقدر دلم برای زاینده رود روان تنگ می شود. اصفهان را شدید دوست دارم.

فصلنامه "فرم و نقد" حاصل تلاش ۲۰ ساله

این منتقد پرحاشیه سینمای ایران درباره مجله "فرم و نقد" گفت: در حدود ۲۰ سال بود که قصد داشتم مجله ای منتشر کنم، چند باری هم اقدام کردم اما ناامید شدم. مجوز این مجله را دو ماهه گرفتم و تصمیم داشتم که دیگر با افراد قدیمی کار نکنم. در کافه خود نشستم و با بچه هایی که در جلسات حاضر می شدند این مجله را منتشر کردیم. با سری بالا می گویم این افراد بهترین منتقدان امروز سینما و ادبیات ایران هستند. اگر مجله "فرم و نقد" نبود بسیاری از نوشته هایی که امروز در این مجله منتشر شده و افراد آن را دوست داشتند هیچگاه نوشته نمی شد. این فصلنامه به سمت و سویی می رود که پرداختن به مسائل ادبی و سینمایی ایران به مسیر صحیح نزدیک شود.

وی درباره کلمه "قابل نقد" که در بخشی از این مجله وجود دارد، توضیح داد: یکی از بهترین تم های مجله "قابل نقد" است که بسیار به ما می خورد. برخی آثار سینمایی و ادبیات ماقبل از نقد هستند، یعنی به درجه ای نرسیدند که شأن بد بودن را به آن بدهیم. پس وقتی می گذاریم "قابل نقد" یعنی از مرحله نقد رد شده و می توان آن را زد؛ اساسا هم آن را می زنیم.

سرخپوست کشف من بود

سپس حضار پرسش از فراستی را آغاز کردند. وی در پاسخ به سئوالی درباره فیلم سرخپوست و متری شیش و نیم، تصریح کرد: سرخپوست فیلم خیلی خوبی است، اگر من این فیلم را کشف نمی کردم به قول کارگردانش نه می فروخت و نه جایزه ای می گرفت. برای من محتوا دیگر وجود ندارد و فقط فرم را مهم می دانم. از نظر فرم و حس سرخپوست فیلم بهتری است، اما متری شیش و نیم اگرچه از نظر سینمایی  پایین تر است اما جهان کوچک سبک‌مندی دارد که سرخپوست آن را ندارد.

این منتقد ادامه داد: سرخپوست جهان محدودی دارد که مماس با زمان نیست. متری شیش و نیم جهانی مماس با ما دارد، این جهان تم یا محتوا نیست. آدم هایی که در متری شیش و نیم زندگی می کنند درست بیخ گوش ما هستند. مشکل سرخپوست این است که ردپایی از خود بر جا نمی گذارد، اما متری شیش و نیم ردپا دارد و مخاطب را به فیلم بعدی کارگردان می کشد.

فرم تکنیک نیست

سئوال بعدی حضار "چرا فیلم ها را کوتاه و صریح نقد می کنید؟" بود، که فراستی در پاسخ به آن خاطرنشان کرد: من در "برنامه هفت" وقت خیلی محدودی دارم، مجبورم که برخی فیلم ها را در پنج دقیقه بکوبم یا از آن تعریف کنم و وقت نیست که درباره فرم صحبت کنم. فرم اصلا تکنیک نیست، متاسفانه کارگردان صاحب نام نیز این را اشتباه می کند و به تبع آن ها ما نیز این اشتباه را نگاه می کنیم.

وی با بیان اینکه "برای رسیدن به فرم، یک فرد باید با خودش صادق باشد، این اولین شرط فعال کردن ناخودآگاهی است" تاکید کرد: صدق با خود اصلا امر عرفانی نیست و کاملا شخصی است. عرفان یک دنیای جدایی است که روی آن سایه می اندازد در ضمن ابزار عرفان نیز دوربین و مدیون سینما نیست.

هنر آلترناتیو مرگ است

این منتقد با بیان اینکه "محتوا اصلا معنایی ندارد" اظهار کرد: هنر نشسته در گوشه ای از ذهن که به بهانه ای از ناخودآگاه برخاسته می شود. کار هنر افزودن نیست، کاستن است. هنر برخی جزییات را می تراشد تا به اثر مورد نظر خود برسد. اثر هنری مقابل واقعیت می ایستد و پیشنهادی تازه به جهان می دهد. کار هنر ساختن چیزهایی است که دیدنی و شنیدنی نیست و تنها با هنر می توان آن را حس کرد. هنر آلترناتیوی برای مرگ است، هنرمند می میرد اما هنر آن می زید.

فراستی ادامه داد: هنر مخاطبش را لطیف تر، تیزتز و آرام تر می کند. هنر راه دیدن را به ما می دهد، از راه یک دنیای خیالی راه تماشا دنیای واقعی را نیز پیدا می کنیم. هیچ مواجه دو هنرمند شبیه هم نیست. سینما در مقابل موسیقی و ادبیات دست بالا را دارد، چون مدیوم تصویر متحرک دگرگون ساز است و همه چیز را دگرگون می کند. این واقعی سازی خود، مخاطب و جهان را تغییر می دهد. مخاطب در مقابل یک اثر سینمایی خوب همه حس هایش فعال می شود.

وی تصریح کرد: با سینما می شود سریع تر و بهتر تاثیرگذار بود ولی تاثیرگذاری آن به پایندگی ادبیات نیست. ۱۰ فیلمی که من دوست دارم در مقابل "جنایات و مکافات" هیچ هستند. اثری که ادبیات بر انسان می گذارد تا ابد همراه مخاطب است.

این منتقد افزود: نقد باید ما را در مواجه با اثر هنری تیزتر کند. نقد شبیه چاقو تیزکن است، این چاقو تیز کردن یعنی نقد. نقد دریافت درست فرم-حس است، منتقد ناخوآگاه فرم-حس را به ناخودآگاه خود وصل می کند و بعد آن را به خودآگاه آورده و نقد می کند. دریافت حسی من از اثر تبدیل به نقد می شود.

هنرمند نباید اثر خود را بفهمد

فراستی در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: اگر هنرمند بداند که می خواهد چه کار کند دیگر هنرمند نمی شود. اصلا هنر مقصود و رسالتی برای خود ندارد، هنر غرض و زنده است که می شود هنر. هنر از ناخودآگاه برخاسته و بر خودآگاه من اثر می گذارد. مطلوب اثری هنرمند با هنر پیدا می شود. وقتی ناخودآگاهی کنار می رود و خودآگاهی می نشیند، فرم تبدیل به تکنیک شده است.  تکنیک احساس عام تولید می کند و فرم حس متقابل. هنرمند نباید اثر خود را بفهمد، بلکه هنرمند باید هنر خود را تماشا و کامل لمس کند. هنرمند هیچ‌وقت پیروز نیست، ولی اثر هنری همیشه پیروز است.

فیلم خوب چه فیلمی است

این منتقد در پاسخ به این سئوال که فیلم خوب چه فیلمی است؟ گفت: فیلم خوب فیلمی است که حرف دهانش را بفهمد. حرف دهانش پیغام نیست، بلکه آن چیزی است که با آن زیسته است. مدیوم، دغدغه و مسئله خود را بشناسد و به اندازه ای بلد باشد که بتواند آن را دربیاورد. سینمای ایران ماقبل هنر است، در نهایت چهار پنج فیلم هنری داریم مثل سرخپوست، دیده‌بان و مهاجر.

کد خبر 393550

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.