به گزارش خبرنگار ایمنا، اما چرخش برخی از نمایندگان عرب به سمت نتانیاهو همه تحلیل‌ها را به هم زد. نتانیاهو همچنان برای رسیدن به نخست وزیری به حمایت بیشتری نیاز دارد اما از سوی پارلمان این کشور مسئول تشکیل دولت ائتلافی شده است. با این حال هیچکدام از رقبا حاضر به ائتلاف با نتانیاهو نیستند. بنی گانتس از حزب آبی و سفید گفته زمانی ائتلاف را می پذیرد که خودش نخست وزیر باشد و نتانیاهو نیز حاضر به کنار رفتن از قدرت نیست. اما موضوع دیگری که بیش از همه چشم جهان را به انتخابات اسرائیل دوخته، آینده روابط دیگر کشورها با رژیم صهیو نیستی است. ترامپ از همان ابتدا پشت نتانیاهو را خالی کرد تا نشان دهد حاضر نیست به هیچ قیمتی منافع خود را به خطر بندازد. موضع گیری‌های رژیم صیهونیستی در قبال ایران و تاثیر آن بر روی سایر کشورها از جمله آمریکا نیز به اهمیت انتخابات اسرائیل می افزاید.
برای بررسی بیشتر انتخابات اسرائیل و نقش این انتخابات در منطقه با ابراهیم حسن بیگی، رئیس سابق دانشگاه عالی دفاع ملی به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه می خوانید.
چرا برخی از نمایندگان احزاب عرب که همیشه از مخالفان نتانیاهو در پارلمان اسرائیل بودند، پشت او ایستادند تا راه او را برای رسیدن به قدرت هموار تر کنند؟
غربی ها روی احزاب عربی نفوذ بسیار زیادی دارند و گاها سعی می کنند با استفاده ابزاری از این مجموعه های سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده خود دست پیدا کنند. احزاب عرب و گروه های سیاسی که در حقیقت به غرب و اروپا وابسته هستند، تنها از لحاظ ظاهری خواستار آزادی و آزادی دوستی هستند و بخشی از احزاب عرب سیاسی منطقه کمک های مالی و هزینه های هنگفتی را از اروپا، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی دریافت می کنند. آنها در مواقع نیاز مانند یک سرباز جنگنده در رکاب صهیونیسم بین الملل و استکبار جهانی می‌ایستند و به انجام وظیفه برای کشور های مذکور می پردازند. یکی از موقعیت هایی که می‌توانیم نقش سربازی این احزاب را به خوبی مشاهده کنیم در گزینش نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود؛ زیرا همه نمایندگان مطمئن بودند که بنیامین نتانیاهو اعتماد نمایندگان را جلب نخواهد کرد و دولت وی منحل خواهد شد. احزاب سیاسی عرب برنامه ریزی‌ها و سازماندهی‌های دقیقی برای سوق دادن افکار عمومی به سمت بنیامین نتانیاهو و برنامه های سیاسی اش انجام دادند و اکنون نیز ایالات متحده و صهیونیسم بین الملل، این جناح ها و گروه های سیاسی را به تسلیم در برابر سلطه نتانیاهو اجبار کرده است.
باید توجه داشت که افکار عمومی مردم نیز با این نوع شگردهای سیاسی تاحدودی آشنا هستند و با برخورد قاطع با مجریان آنها، این شگردها را ناکام خواهند گذاشت. آمریکایی‌ها و نتانیاهو همواره از ترس اصلی شان که قیام مردم علیه صهیونیسم بین الملل است صحبت می‌کنند و از این اتفاق به شدت هراس دارند و از این رو تلاش می کنند با استفاده از حداقل ها نقش و نفوذ سیاسی، اجتماعی خود در جامعه را حفظ و تثبیت کنند.
عده ای از کارشناسان و تحلیل گران عقیده دارند که تلاش نتانیاهو برای ماندن در قدرت استفاده از مصونیت قضایی نخست وزیر برای پرونده‌هایی است که علیه او در جریان است. نظر شما در این مورد چیست؟
این موضوع را باید از سه منظر بررسی کرد. حالت اول دید خود نتانیاهو به این مسئله است. بنیامین نتانیاهو نیز همچون نخست وزیر قبلی رژیم صهیونیستی مرتکب خطاهای سیاسی بزرگی شده و بر اساس قانون باید برای این خطاها به زندان برود؛ از سوی دیگر نظام قضائی رژیم صهیونیستی نیز نمی‌تواند از خطاها و فساد نتانیاهو چشم پوشی کند از این رو مجبور است، او را به محض فراغت از نخست وزیری محاکمه کند.
حالت دوم دید عربستان سعودی به این مسئله است. هم اکنون بن سلمان به عنوان شاهزاده عربستان در شرایط سیاسی مهمی به سر می برد و از این رو نیاز مبرمی به حضور نتانیاهو در مسند نخست وزیری رژیم صهیونیستی دارد. ارتباطات چند ساله بن سلمان و نتانیاهو در عرصه های مختلف سیاسی موجب ایجاد یک موج نگرانی در شاهزاده سعودی شده زیرا وی گمان می کند حضور فرد دیگری به عنوان نخست وزیر اسرائیل دقت و مناسبت در هماهنگی های ایجاد شده میان دو طرف را لکه دار می کند. زمان طلایی که برای شاهزاده عربستان در اثر هماهنگی با نخست وزیر رژیم صهیونیستی در برهه حساس کنونی به وجود آمده است، بن سلمان را به شدت نگران کرده زیرا وی گمان می کند کنار رفتن نتانیاهو از قدرت موجب سقوط سیاسی وی در دربار حاکمیتی آل سعود و کاهش نفوذ عربستان در سطح خاورمیانه می شود، از این رو شاهزاده عربستان تمام قوای خود را برای ماندن نتانیاهو در سمت نخست وزیری اسرائیل بکار گرفته است.
حالت سوم دید آمریکا به مسئله است. پرونده نتانیاهو و دونالد ترامپ در حوزه های مختلف سیاسی و امنیتی با یکدیگر گره خورده و به همین دلیل رئیس جمهور ایالات متحده نیز به شدت تلاش می‌کند تا بتواند با استفاده از ابزارهای سیاسی خود، نتانیاهو را در قدرت نگه دارد. نتانیاهو نیز سعی می‌کند تا با استفاده از ابزار های شخصی و صهیونیسم از استیضاح ترامپ در کنگره جلوگیری کند، زیرا به خوبی می‌داند که رئیس جمهوری آمریکا پس از استیضاح محاکمه خواهد شد. حضور ترامپ در جایگاه ریاست جمهوری ایالات متحده موجب افول قدرت این کشور در سطح کشور های منطقه و جهان شده و حرکت های پوپولیستی او در سال های اخیر موجب ورشکستگی اقتصادی ایالات متحده و بروز آسیب های مالی اقتصادی در این کشور شده است. ترامپ از تمام ابزار ها و امکانات خود برای ماندن بنیامین نتانیاهو در مسند نخست وزیری اسرائیل استفاده می کند.
در لندن مردم دنبال برگزیت هستند و دولت ها نیز مرتبا در حال تغییر هستند. فرانسه نیز سرنوشتی همچون انگلستان پیدا کرده و مردم با برگزاری چهل و نهمین دوره تظاهرات خود خواستار پایان نظام سرمایه داری در اقتصاد این کشور شده اند. شکست حزب آنگلا مرکل در آلمان و شرایط وخیم اقتصادی، سیاسی اتحادیه اروپا نیز مزید بر علت شده که کشورهای مذکور برای ماندن نتانیاهو تلاش کنند؛ زیرا پرونده سیاسی و خطاهای فاحش همه سیاستمداران کشور های یاد شده به یکدیگر گره خورده و به سرعت با مشکلاتی مواجه شده اند.
ترامپ بارها به صراحت پشت نتانیاهو را خالی کرد و حتی خود نتانیاهو نیز بارها به این تحرکات واکنش نشان داد. تحلیل شما در این مورد چیست؟
دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده و بنیامین نتانیاهو به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی، هر دو زیاده خواه هستند و گاهی زیاده خواهی سیاسی و منطقه‌ای آنها، منجر به ایجاد جنجال های سیاسی میان دو کشور می‌شود؛ این در حالی است که ترامپ و نتانیاهو پس از هر جنجال مجددا در کنار یکدیگر حاضر می‌شوند و از هم حمایت می‌کنند.
بسیاری از روشن فکران و مقامات آمریکایی همواره به ترامپ گوشزد کرده‌اند، که ایالات متحده را به رژیم صهیونیستی گره نزند. عملکرد نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی در برابر حزب الله لبنان و حماس موجب شکل گیری این تفکر در مجلس نمایندگان ایالات متحده شده و این افراد معتقدند با توجه به کارنامه اسرائیل نباید حمایتی از این کشور صورت بگیرد. این در حالی است که ترامپ به عنوان یک سیاستمدار پرنفوذ، ظاهر سازی انجام داد تا انتخابات به نفع رژیم صهیونیستی تمام شود. در حقیقت هیچ یک از روسای جمهور ایالات متحده قادر نیستند که با نخست وزیر رژیم صهیونیستی تندی کنند به جز با هماهنگی لابی صهیونیسم که در آمریکا فعالیت می‌کند.
آینده روابط ایالات متحده و رژیم صیهونیستی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
آمریکا و اسرائیل همچون مادر و فرزند هستند و انزوای ایالات متحده در منطقه خاورمیانه موجب افزایش احساس نیاز به رژیم صهیونیستی در میان سردمداران سیاسی این کشور شده است. آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند رژیم صهیونیستی را به عنوان قدرت اصلی و اول منطقه معرفی کنند و از حضور آن حمایت همه جانبه داشته باشند. امروز قدرت نخست منطقه، جمهوری اسلامی ایران است و تامل نظام اسلامی ایران با مقاومت موجب شکل گیری ابرقدرت ایران در جهان شده و هم اکنون رژیم صهیونیستی حرفی برای گفتن در برابر ایران و جبهه مقاومت ندارد. رژیم صهیونیستی نگران است که شاید مردم فلسطین بخشی از سلاح های پیشرفته این کشور را به غنیمت بگیرند و از انقلابی که اعراب را بر پادگان‌ها و اسلحه سازی‌ها حاکم کند، بسیار هراس دارند. ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به گونه‌ای به یکدیگر دوخته شده‌اند که کارشناسان همواره از این ارتباط با عبارت" اسرائیل شیشه عمر آمریکا است" یاد می کنند زیرا آمریکایی ها هرگز نمی‌توانند سیاست های خود در منطقه را بر اساس دلگرمی به عربستان سعودی اتخاذ کنند.
عده ای معتقد اند هرکسی که بر صندلی نخست وزیری رژیم صیهونیستی بنشیند بازهم تغییری در موضع گیری های رژیم صیهونیستی در قبال کشورمان ایجاد نخواهد کرد اما عده‌ای نیز معتقد اند که بنی گانتس از حزب آبی و سفید مواضع آرام تر و ملایم تری نسبت به نتانیاهو و حزب لیکود دارد و چهره‌ای است که بیشتر به دنبال تعامل با کشورها است. تحلیل شما در این مورد چیست؟
سیاستی که جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام در برابر رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده، دائمی و پایدار است و جهان اسلام معتقد است که اسرائیل به عنوان یک غاصب در فلسطین اشغالی فعالیت می کند. بنیامین نتانیاهو جزو گروه مذهبیون اسرائیل است و این جناح معتقدند حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) منجی عالم بشریت است و برپایی عدالت توسط این دو پیامبر مشروط به خونریزی و جنگ‌های گوناگون در بستر جهان است و به همین دلیل استراتژی نتانیاهو، استراتژی درگیری، جنگ و خونریزی است. استراتژی طرف مقابل نتانیاهو در انتخابات، استراتژی جنگ و خونریزی نیست و به حفظ و ثبت اسرائیل در پهنه جهانی فکر می‌کند. هرکجا صلاح ببیند تعامل می‌کند و هرکجا تعامل را ناکارآمد ببیند دست به جنگ می‌زند اما نتانیاهو همواره جنگ را به عنوان سیاست کلان خود برگزیده و این در حالی است که در سال‌های اخیر مشاهده کرده که دیگر توان مقابله با حزب الله و حماس را ندارد. اختلاف سیاسی میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی همواره برقرار و پایدار است و تغییر نخست وزیر این رژیم نیز تاثیری در اختلافات دو کشور نخواهد داشت. ایران برای رژیم صهیونیستی و سردمداران این رژیم جایگاهی قائل نیست و اسرائیل در محاصره شدید لبنانی ها و فلسطینی ها قرار دارد.
در این وضعیت شما چشم انداز مذاکرات صلح با فلسطین را چگونه می‌بینید؟
مردم فلسطین در هیچ شرایطی تن به صلح نمی دهند زیرا متوجه شده اند که نزدیک به نیم قرن است تحت پوشش نام صلح حقوق آنها و خون شهدای آنها پایمال می شود. تصمیم مردم فلسطین قاطع است و به هیچ عنوان تغییر نمی‌کند.
شاهد بودیم که نتانیاهو به هیچ عنوان راضی به قبول معامله قرن نشد. با توجه به لابی های کشورهای غربی برای پیروزی او، نتانیاهو در صورت پیروزی راضی به قبول معامله قرن خواهد شد؟
معامله قرن یک معامله دوسر باخت برای ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی است. آنها سعی می‌کنند با این اظهار نظرها و اقدامات خودشان را توجیه و افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند. شرایط امروز دنیا به گونه‌ای است که جهان چند قطبی امروز علیه آمریکا و رژیم صیهونیستی است. امروز جهان اسلام به قدرتی رسیده است که تهت هیچ شرایطی فریب اسرائیل و آمریکا را نخواهد خورد و نشان داده که همیشه علیه این اقدامات قیام خواهد کرد. تنها راه رژیم صیهونیستی برگزاری یک انتخابات آزاد است تا مردم تصمیم بگیرند که چه می‌خواهند. در غیر این صورت نابودی رژیم صیهونیستی نزدیک خواهد بود.
گفت و گو از: سپهر زارع - خبرنگار سیاسی ایمنا
نظر شما