۲۷ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۳
جهان از نگاه کیارنگ علایی

کیارنگ علایی، عکاس و نویسنده در کتابخانه مرکزی اصفهان حضور یافت و در جمع عکاسان و هنر دوستان از تجربیات و دیدگاه شخصی خود در زمینه عکاسی صحبت کرد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، علایی در این نشست در جواب اولین پرسشی که از او در مورد روند و موفقیتش در زمینه عکاسی شد پاسخ داد که همیشه هنر برای او امری ناخوداگاه بوده است و هر جایی که می خواسته هنر را سازمان دهی کند کار خراب شده است. جدا از مسئله استعداد که ممکن است در بعضی شکوفا شود و در بعضی دیگر در نطفه خفه شود به گمان او بیشتر حاصل اتفاق بوده.

به گفته این عکاس سرشناس، چند نفر در گرایش او به سمت هنر نقش مهمی داشته اند که یکی از آنها شکوه قاسم نیا بوده است. قاسم نیا در دهه ۶۰ سردبیر ویژه نامه چند صفحه ای "شاپرک" در مجله کیهان بچه ها بود که با حوصله و با دقت نامه‌های کیارنگ علایی را در کودکی جواب می داده و نقاشی‌هایی را که می‌فرستاد را تحلیل می‌کرد.

علایی می گوید "بعد از این اتفاقات آقای با نام فامیل "عجب شیری" در رصد خانه نجوم تبریز  نقش مهمی در ایجاد انگیزه و علاقمندی من به هنر داشت.در آن زمان به دلیل علاقه ای که به آسمان شب داشتم، سعی کردم آسمان را ببینم و هر سوالی که در زمینه نجوم برایم پیش می‌آمد را می‌نوشتم و به رصدخانه تبریز می‌فرستادم و دکتر عجب شیری دست نویس به آن‌ها پاسخ می‌داد." نکته جالب اینجاست که کیارنگ علایی تا به حال نه شکوه قاسم نیا را دیده و نه دکتر عجب شیری. بعضی مواقع کسانی در زندگی ما تاثیر می‌گذارند که حتی یک بار هم آنها را ندیده ایم!

البته به گفته علایی رفتار پدرش هم در پیگیری هنر نقش پررنگی داشته است.

عکاسی، چیزی فراتر از نگاه‌ها

در مدتی کار اصلی علایی فیلم سازی بوده و فیلم نامه ای به نام دستان سیمانی را به دلیل بی مهری‌ها و نبود رفتارهای حمایت گرانه با مشکلات بسیار و همچنین صرف هزینه شخصی به فیلمی تبدیل کرد که همان فیلم در جشنواره کرمان، از سمت سینماگران جوان مشهد نیز انتخاب شد، اما با وجود اینکه در ایران، عکاسی مخاطبان بسیار کمی دارد از میان سینما و عکاسی، کیارنگ علایی فعالیت در زمینه عکاسی را انتخاب کرده است. او معتقد است که "دلایل بسیاری در این موضوع نقش داشته که یکی از آنها تفاوت بین سینما وعکاسی است. عکاسی چیزی فراتر از جلب نگاه‌ها است. به عبارتی در عکاسی، دغدغه جلب نگاه‌ها نیست و جدا از پشت صحنه‌های نه چندان آراسته در سینما، عکاسی یک منش شخصی بود و یک فردیت بهتری را می‌شد در آن پیدا کرد."

او مجموعه ای را با عنوان "وضعیت چهارم" را به مدت هشت سال از گیلان عکاسی و به ثبت رسانده است. علایی می گوید "همه چیز از سفرم به گیلان شروع شد، سفری که دلیلش دعوت از من برای تدریس در رشت بود. تا قبل از آن هیچ تصوری از رشت نداشتم. در مدت اقامتم در هتل پردیس رشت بر خلاف عادت در طول روز مدتی به خواب می‌روم و بعد از بیدار شدن رطوبت عجیب روی پنجره توجه ام را جلب می‌کند و احساس می‌کنم که زمان را گم کرده‌ام و در بعد دیگری رفته‌ام، همان جا برای خودم عکسی از آن پنجره گرفتم. شاید اولین اتصالم به گیلان از طریق همین پنجره شروع شد."

گیلان برایم سرزمین عجایب بود

توصیف کیارنگ علایی از گیلان توصیفی بسیار زیبا و شاعرانه است، درواقع او به شکلی متفاوت که برخواسته از نگاه شخصی خودش است این سرزمین را توصیف میکند. او می گوید "شرجی آرام گیلان من را جذب خودش کرد، گیاهانی که همه جا سبز می‌شد و تیره برق‌هایی که در محاصره پیچک بودند، فضایی بسیار بدوی که همه چیز کودکانه بود گویی کودکی همه این‌ها را نقاشی کرده است همه این‌ها من را جذب می‌کرد، گیلان برایم سرزمین عجایب بود؛ آدم‌هایی را در گیلان دیدم که در جای دیگر ندیدم، زن‌هایی که با آداب و ترانه‌های خاص خودشان، با تمام امراض و بیماری‌هایی که دارند بر روی شالیزارها کار می‌کنند اما گلایه ای نمی‌کنند."

آدمی رانده شده از جامعه و حتی شاید از خانواده، کنار رودخانه ای بی ماهی ساعت‌ها با چوبی ساده  برای گرفتن ماهی می‌ایستد، در حالی که می‌داند ماهی هم نمی‌گیرد! این صبوری‌ها و اتفاقات همه و همه علایی را تحت تاثیر قرار داده است. او می‌گوید "این فیلمی بود که من دوست داشتم عکاسی کنم، این جایی بود که من را خیلی تسلیم می‌کرد. من در این مقطع و این سن چیزی بزرگتر از این‌ها ندیده ام که البته این یک نگاه کاملا شخصی است. من با عکاسی سعی کردم قرابت و ارتباط خودم را با آن‌ها نشان دهم."

علایی به شکل هوشمندانه ای عنوان وضعیت چهارم را برای مجموعه عکس گیلان انتخاب کرده است. او معتقد است که "اسم‌های هوشمندانه می‌توانند مکان‌ها را نور بتابانند، به عبارتی ما چیزی را که نداریم نسبت می‌دهیم. وضعیت چهارم برای من چیزی است که وجود نداشت. چیزهایی که در مسیر من بودند گاهی نه جامد بودند، گاهی نه مایع و نه بخار و گاز. چیز دیگری بودند که حالت چهارم است و ما نمیبینیم. من می‌خواهم این را نسبت دهم به گیلان، چیزی که خیلی عاشقش هستم."

کد خبر 389945

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • خسرو IR ۰۸:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۸
    1 0
    جالب بود مخصوصا در خصوص گیلان.