عاشقانی که به کام مرگ رفتند

رانندگان فرمول یک به معنای واقعی کلمه عاشق هستند، چرا که در درون ارابه ای چهارچرخ می‌نشینند که بسیار سبک و سریع است و هیچ حفاظی ندارد، اما همین پدیده بسیاری از آن‌ها را به کام مرگ کشانده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا،‌ تصادف و حادثه بخش جدایی ناپذیری از مسابقات اتومبیل‌رانی است، در فرمول یک نیز علی‌رغم اینکه تلاش شده مسابقات در پیست و تحت تدابیر امنیتی برگزار شود باز هم حادثه و مرگ اتفاق می افتد. از زمان آغاز مسابقات تحت عنوان فرمول یک در دهه ۵۰ قرن ۲۰ میلادی، این مسابقات از پرخطرترین‌ها بوده‌ است،‌ چراکه راننده‌ها بر خودروهایی سوار شده‌اند که چهارچرخ آن خارج از شاسی است و موتوری بسیار پر قدرت در پشت شاسی قرار دارد. همین ویژگی‌ها باعث شده تا تنها بهترین رانندگان دنیا قادر به کنترل یک خودرو فرمول یک باشند.

قضیه فرمول یک در دهه‌های گذشته با امروز فرق داشت،‌ چراکه در آن زمان خبری از سیستم‌های کنترل کننده خودرو نبود و راننده با دو پدال و یک گیربکس باید موتوری ۱۲ سیلندری را رام می‌کرد. در آن زمان تصادف و مرگ به بخشی از مسابقات تبدیل شده بود، اما این مسئله همیشه کامی تلخ و ژانری درام داشت. بسیاری از بهترین رانندگان تاریخ به علل‌های مختلفی از جمله نقص خودرو،‌ آتش گرفتن موتور و نا ایمن بودن پیست در آن سال‌ها جان خود را از دست دادند.

پس از گذشت هر دهه مسابقات فرمول یک سازمان یافته‌تر شد و رفته به رفته قوانین سفت و سخت‌تر،‌ تدابیر بیشتر، اضافه کردن خودرو ایمنی و ایمن سازی پیست‌ها باعث شد تا تعداد تصادفات منجر به مرگ در بین رانندگان کمتر شود، اما همچنان این سایه سیاه بر روی رانندگان بود. رانندگان فرمول یک عاشقان واقعی هستند،‌ این عشق گاهی به تراژدی غمگین تبدیل می‌شود که هیچ درامی قادر به روایت آن نیست. در ادامه برخی از تصادفاتی که باعث مرگ راننده‌‌ها شدند را مرور می‌کنیم:

"کامرون ارل"،‌ اولین فوتی فرمول یک

همیشه اولین‌ها مهم هستند، اولین راننده، اولین قهرمان، اولین اسطوره و اولین تصادف منجر به مرگ. پس از جنگ جهانی دوم جوانی از یورکشایر انگلستان ماموریت یافت تا به آلمان برود و درباره خودروهای مسابقه‌ای اطلاعاتی کسب کند. نتیجه این تحقیقات که از اسرار دو خودروسازان آلمانی یعنی مرسدس بنر و آئوتو یونیون (آئودی) در سال ۱۹۴۷ به دست آمد، باعث شد تا انگلیسی‌ها بتوانند موتور خود را طراحی کنند.

پس از تکمیل شدن تحقیقات،‌ ارل به انگلستان بازگشت و مشغول به طراحی خودرو برای تیم ERA شد. در نهایت ۱۸ جوئن سال ۱۹۵۲ در پیست نانیتون محله بیرمنگام و در حال تست خودرو R۱۴B بود که تصادف کرد و درگذشت. کامرون ارل اولین راننده بود که در تصادف یک خودرو فرمول یک فوت کرد.

"لویجی موسو"،‌ اولین شوک به دنیای اتومبیل رانی

در بین فاصله مرگ کامرون ارل تا سال ۱۹۵۸ چهار راننده دیگر در جریان مسابقات فرمول یک جان باختند، اما این راننده‌ها کمتر از بقیه مطرح بودند و برای تیم‌های ضعیف‌تر مسابقه می‌دادند. به همین دلیل اولین فوتی فرمول یک که مخاطبان این ورزش را در شوک فرو برد، "لویجی موسو" ایتالیایی بود. این راننده که از سال ۱۹۵۳ و با تیم مازراتی وارد مسابقات شده بود با رانندگی خوب خود مطرح شد و به فراری پیوست.

در فراری علی‌رغم اینکه این راننده به عنوان راننده سوم مطرح بود، اما خوش درخشید و با کسب یک پیروزی و هفت سکو خیلی زود به راننده‌ای خوش نام بدل شد. اما این روند خوب را اتفاقی تلخ برای همیشه تمام کرد، اتفاقی که در سال ۱۹۵۸ و در پیست "رنس" فرانسه رخ داد. موسو پشت سر هم‌تیمی‌اش در رده دوم دور می‌زد، در پیچ آخر برای سبقت اقدام کرد، دو راننده با هم برخورد کردند و موسو به بیمارستان منتقل شد. کار از کار گذشته و رقابتی تاریخی بین دو راننده فراری یکی را به کام مرگ کشاند.

"ژیل ویلنوو"،‌ مرگ یک قهرمان

در مقابل هر کانادایی که صحبت از فرمول یک و اتومبیل‌رانی کنید احتمالا اولین کلمه‌ای که به زبان می‌آورد، قهرمان ملی یعنی " ژیل ویلنوو" است. ویلنوو قهرمانی بود برای یک عصر، یک حرفه و یک ملت؛ او رانندگی را در کودکی آغاز کرد و از همان ابتدا وارد دنیای حرفه‌ای اتومبیل رانی شد. این راننده اولین کانادایی بود که به درجات بالا در فرمول یک رسید و میراثی جاودانه در سرزمین‌های سرد شمال آمریکا از خود به جای گذاشت.

ویلنوو اولین مسابقه خود را در سال ۱۹۷۷ و در سن ۲۷ سالگی تجربه کرد،‌ او با تحت تاثیر قرار دادن راننده افسانه‌ای فرمول یک یعنی جیمز هانت و غلبه بر او توانست به تیم مکلارن بپیوندد تا هم‌تیمی هانت شود. در مکلارن او با سرعت خیره کننده خود درخشید و در آن سال‌ها که رقابت‌های دو افسانه فرمول یک یعنی جیمزهانت و نیکی لائودا میلیون‌ها بیننده را جلوی گیرنده‌ها میخکوب کرده بودند، این ویلنوو بود که باعث شد تا این دو راننده او را تحسین کنند.

پس از دوران طلایی در مکلارن و در کنار جیمز هانت بریتانیایی، این بار نیکی لائودا راننده فراری بود که خواستار هم‌تیمی شدن با ویلنوو شد. در نهایت این راننده به فراری پیوست تا دومین تجربه حرفه‌ای خود را در کنار اسطوره‌ای به نام لائودا و در کاک پیت اسب افسانه‌ای ایتالیایی‌ها پشت سر گذارد. حاصل حضور پنج ساله ویلنوو کسب شش پیروزی و ۱۳ بار قرار گرفتن بر روی سکو بود، همچنین نائب قهرمانی در فصل ۱۹۷۹ رقابت‌های فرمول یک بهترین نتیجه او بود.

فروغ این اسطوره خیلی زود فرا رسید و اجازه نداد تا ویلنوو، کانادا را صاحب یک راننده قهرمان کند. در فصل ۱۹۸۲ و در طی برگزاری مرحله تعیین خط جایزه بزرگ بلژیک، خودرو ویلنوو با سرعت ۲۲۵ کیلومتر بر ساعت با خودرو "یوخن ماس" برخورد کرد و کشته شد. ویلنوو در مرحله قبل رقابت‌ها با هم تیمی خود یعنی ‌"دیدیه پیرونی" درگیری و مشاجره پیدا کرده بود و سعی داشت که زمان بهتری نسبت به او ثبت کند؛‌ اما این تلاش آتش این اسطوره را برای همیشه خاموش کرد.

"آرتون سنا"،‌ افسانه‌ای با کارهای نکرده

بدون شک بزرگترین و با استعدادترین راننده تاریخ فرمول یک کسی نیست جز "آرتون سنا" که بسیاری به او لقب کبیر می‌دهند. سنا قدیسی برای طرفداران،‌ افسانه‌ای برای راننده‌ها و حسرتی برای همه بود که خیلی زود و با انبوهی از کارهای نکرده دنیای فرمول یک را ترک کرد تا به خدایی در بین مخاطبان اتومبیل‌رانی تبدیل شود.

آرتون در نزدیکی سائوپائولو برزیل متولد شد و از همان ابتدا علاقه زیادی به ورزش نشان داد. پس از چند سال فعالیت در رشته ژیمناستیک،‌ آرتون به موتورسواری و اتومبیل رانی علاقه نشان داد و خیلی زود در این رشته مطرح شد. رانندگی خوب او در رده‌های مختلف باعث شد تا در سن ۲۴ سالگی و در مسابقه برزیل فصل ۱۹۸۴ اولین مسابقه خود را در خودرو "تولمان" تجربه کند.

رانندگی خوب و کسب ۱۳ امتیاز و قرار گرفتن در رده نهم رده بندی آرتون را در فصل دوم حضورش در فرمول یک به تیم مطرح لوتوس برد. دو فصل بعدی دو پیروزی در خودرو لوتوس برای سنا به دنبال داشت، او در سال اول هفت بار و در سال دوم نیز هشت بار به روی سکو رفت و دو سال پیاپی در رده چهارم رده بندی قرار گرفت. در سال آخر حضور در تیم لوتوس سنا توانست با کسب ۵۷ امتیاز بر روی سکو رود و سوم شود.

همین درخشش باعث شد تا تیم افسانه‌ای هندا مکلارن با خودرو بی نظیر خود در آن سال‌ها به سراغ ببر برزیلی رود. آرتون پنج سال را در عضویت این تیم گذراند و موفق به کسب سه قهرمانی با شرکا بریتانیایی و ژاپنی شد تا افسانه برزیلی آرام آرام شکل بگیرد. رقابت‌ در آن‌ سال‌های فرمول یک بسیار دشوار بود، چراکه قدرت خودروها به هم نزدیک بود واین راننده بود که حرف اول و آخر را می‌زد.

درنهایت داستان عاشقانه مکلارن و سنا در فصل ۱۹۹۳ و با نائب قهرمانی به پایان رسید. سنا برای فصل ۱۹۹۴ به تیم ویلیامز پیوست‌،‌ او در سه مسابقه اول درخشش بی‌نظیری در تعیین خط داشت و سه پول پوزیشن کسب کرد. سنا بهترین راننده تاریخ در تک دورها بود، هیچکس سریع‌تر از او زمان ثبت نمی‌کرد، او به طرز عیجیبی در باران تندتر می‌رفت و کسی  به گردش نمی‌رسید.

قصه ویلیامز و سنا که با موفقیت در تعیین خط، اما تراژدی در سه مسابقه اول همراه بود،‌ در مسابقه چهارم تبدیل به غم‌انگیز ترین درام تاریخ اتومبیل‌رانی شد. مسابقه چهارم فصل ۱۹۹۴ در پیست "انزو فراری" سن مارینو، سنا بهترین زمان را ثبت کرده و از جایگاه اول استارت می‌زند،‌ او در کل مسیر پیشتاز است و پشت سر او پدیده‌ جوان یعنی مایکل شوماخر قرار دارد، در میانه‌های مسابقه سنا ناگهان در پیچ ۹۰ درجه‌ای تعادل خودرو را از دست داده و با سرعت بالا به دیوار بتنی پیست برخورد می‌کند.

حادثه جدی است و کلاه کاسکت راننده برزیلی شکسته شده. هلیکوپتر به میانه‌های زمین آمده و سنا را به بیمارستان منتقل می‌کند. مسابقه را شوماخر می‌برد، اما همه منتظر خبر از بیمارستان هستند. پس از دو روز بی‌ خبری ناگهان خبر درگذشت سنا اعلام می‌شود. آتش برزیلی به زیر خاک می‌رود و دنیای فرمول یک بهترین راننده تاریخ خود را از دست می‌دهد.

"جولر بیانچی"،‌ آخرین مرگ، آخرین بمان!

دنیای فرمول یک بین سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ مرگ ۱۸ راننده را تجربه کرد، پس از آن بین سال ۱۹۷۰ تا مرگ سنا در سال ۱۸۸۴ مرگ ۹ تن را دید. پس از درگذشت سنا فدراسیون جهانی قوانین سفت و سختی را تصویب کرد که از دیگر پیست‌های مسابقه شاهد چنین تراژدی‌هایی نباشند.

پس از گذشت سال‌ها از آخرین حادثه فرمول یک مرگ جولز بیانچی در مسابقات فصل ۲۰۱۴ باعث شوک به خانواده اتومبیل‌رانی شد. جولز که در نیس فرانسه متولد شد در سال ۲۰۱۱ و به عنوان راننده تست تیم فراری وارد رقابت‌های فرمول یک شد. پس از دو سال رانندگی خودروهای فرمول یک در تست‌ها،‌ این راننده بالاخره در سال ۲۰۱۳ توانست صندلی تیم مائوریسیا را برای رقابت فرمول یک تصاحب کند.

برای فصل بعد نیز بیانچی در تیم مائوریسا باقی ماند و دو امتیاز نیز با این تیم کسب کرد. در رقابت ژاپن و در پیست سوزوکا،‌ آخرین حضور جولز در رقابت‌های فرمول یک رقم خورد. در میانه مسابقه یکی از خودروها خراب شد و در کنار پیست توقف کرد،‌ بر اساس قانون داوران دستور "خودرو ایمنی مجازی" دادند، در این زمان خودروهای پیست باید سرعت خود را به زیر ۶۰ کیلومتر کاهش دهند تا جرثقیل مخصوص در پیست حاضر شود و خودرو پارک شده را به بیرون منتقل کند.

جرثقیل در پیست حاضر شد و تمام خودروها در حال دور زدن آرام بودند،‌ اما سرعت جولز کمی بالاتر از بقیه بود. بیانچی کنترل خودرو خود را درست در پیچی که جرثقیل در آن حاضر بود از دست داد و با سرعت زیاد به جرصقیل برخورد کرد و سر او نیز با بدنه آن برخورد کرد.

این اتفاق باعث به کما رفتن راننده فرانسوی شد وپس از ۹ ماه تقلا، جولز بیانچی جان خود را در بیمارستان از دست داد تا آخرین فوتی مسابقات فرمول یک باشد.

کد خبر 389440

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.