دیپلماسی ظریف برای درمان اقتصاد

تحریم ظریف از سوی آمریکا، برای ایجاد اختلال در فعالیت‌ها و تحرکات دیپلماتیک و ممانعت از حضور وی در مجمع عمومی سازمان ملل صورت گرفت، اما این اقدام پایان ماجرا نبودو در مقابله با آن سفرهای متعدد ظریف در عرصه دیپلماسی در جهت کاستن از اقدامات آمریکا همچنان ادامه دارد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سفرهای وزیر امور خارجه ایران از بیستم مرداد ماه،  ۱۰ روز پس از تحریم وی از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا، از منطقه خلیج فارس شروع و به کشورهای اسکاندیناوی، حضور در اجلاس G7  و فرانسه و نهایتا در کشورهای شرق آسیا به پایان رسید. ظریف تا کنون به کشورهای قطر، کویت، فنلاند، سوئد، نروژ، فرانسه، چین، ژاپن و مالزی سفر کرده و بعد از آن راهی مسکو شد تا با سرگئی لاوروف همتای روس خود رایزنی‌هایی درباره مناسبات دوجانبه، برجام و تحولات منطقه به ویژه اوضاع سوریه داشته باشد؛ این سفرها در ادامه دیپلماسی فعال وزارت امورخارجه و دولت جمهوری اسلامی ایران انجام می‌شود و در نگاه متوازن جمهوری اسلامی ایران به ارتباط با نقاط مختلف دنیا ایجاب می‌کند که این دیپلماسی فعال و متوازن با همه کشورهای غیرمتخاصم ادامه پیدا کند. بر اساس دیدارهای دوجانبه و اهداف متعامل که در این سفرها برای جمهوری اسلامی ایران باید در نظر گرفته شود، وزیر امور خارجه کشورمان در اجلاس منطقه‌ای «مجمع کشورهای حاشیه‌ اقیانوس هند» شرکت و سخنرانی کرد. ظریف در اندونزی، کشور مهم و پر جمعیت‌جهان اسلام در شرق آسیا نیز مذاکراتی را با مقامات عالی آن کشور در مورد روابط دوجانبه و تحولات جهان اسلام، سوریه و فلسطین داشت. 

در مورد سفرهای ظریف، گفت‌وگویی با دکتر مهدی مطهرنیا نظریه پرداز توسعه و تئورسین نظریه های تاریخ شناسی، اتاق شیشه ای، هارتلند بزرگ، فلک بلورین یا آبگینه داشتیم که درادامه می خوانید:

ارزیابی شما از دور جدید سفرهای ظریف به کشورهای اروپایی و شرق آسیا چیست؟

هدف از سفرهای ظریف نوعی دیپلماسی درمانی برای حفظ وضعیت موجود ایران در بافت شرایط تحریمی کنونی است؛ به وجود آمدن این شرایط سخت که ناشی از تحریم و فشارهای آمریکا بوده، کم کم تاثیر خود را بر اقتصاد ایران نشان داده است، در حالی که ابعاد این تحریم ها برای به چالش کشاندن و تاثیر آن بر اقتصاد ایران بسیار پیچیده و کمرشکن است، ولی با توجه به شرایط تحریم و وضعیت سیاسی موجود، تا حدودی کشور توانسته در نیمه اول سال جاری خود را با شرایط  و وضعیت موجود با جهش دلار، تورم و مهار طغیان های اجتماعی ناشی از فشارهای اقتصادی تطبیق دهد؛ با توجه به تجربه چهار دهه نظام جمهوری اسلامی ایران در ترویج ویژگی‌های انقلاب با دیدگاه و منظر ایدئولوژیکی، اکنون تا حدودی با وضعیت موجود و تطبیق مردم با این شرایط می توان امیدوار بود که جمهوری اسلامی ایران از این مرحله هم گذر کند.

بنابراین سفرهای پی در پی ظریف برای خروج از وضعیت فعلی و جهش به سوی رشد مجدد اقتصادی ناشی از تغییر شرایط است؛ نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهد به گونه‌ای شرایط موجود را تغییر داده و برای تغییر این وضعیت همه تلاش های دیپلماتیک خود را به این سمت دیپلماسی فعال برده تا براساس همکاری های مناسب تر با اتحادیه اروپا، چین و روسیه، نفت خود را حتی در مقیاس حداقلی به فروش رسانده تا بتواند برای اداره امور کشور، اقتصاد را ساماندهی کند.

همه تلاش دولت و شخص جناب ظریف در چارچوب دیپلماسی درمانی برای اقتصاد و گریز از فشار تحریم هاست؛ گرچه نارضایتی هایی به خاطر شرایط اقتصادی وجود دارد، اما دولت جمهوری اسلامی توانسته مشکلات اقتصادی را مدیریت کند و مردم هم با وجود فشارهای بالای معیشتی درحال تحمل شرایط  هستند و شاهد طغیان های عمومی نیستیم و اعتراضات محدودی در گوشه و کنار کشور به خاطر مسائل صنفی و فشارهای اقتصادی دیده می شود، ولی مانند سال ۹۶ و سال های قبل تراز آن که شاهد طغیان های عمومی‌تری به واسطه اهداف سیاسی شکل گرفته بود، نیستیم؛ باید گفته شود که در بطن جامعه ظرفیت های نارضایتی ها وجود دارد و ممکن است به ناگاه زمینه های ایجاد فضای منفی و گذر از وضعیت موجود به وضعیت سخت تر را ایجاد کند، مگر این که دولت همه تلاش و توان خود را برای رسیدن به ثبات نسبی و آرامش وضع موجود به کار گیرد.

دولت دلار را بین ۱۱ یا ۱۲ هزار تومان نگه داشته و زمینه های تحمل تورم را مانند ماجرای قورباغه آب پز آرام، آرام به مانند ماجرای تحریم های فزاینده و رویدادی غیرقابل کنترل حفظ کرده است تا با برخوردهای فشرده و ناگهانی روبرو نشود، چرا که طغیان ها در جامعه می تواند پیامدهای بسیار مخاطره انگیزی داشته باشد؛ بنابراین سفرهای ظریف برای ایجاد و بازکردن فضای مذاکره در جهت رسیدن به هدف فروش نفت و نقل و انتقال پول حاصل از فروش نفت از خریداران به فروشنده، یعنی ایران انجام می شود و در همین راستا این تلاشها برای مذاکره در جهت حفظ برجام و همکاری با اتحادیه اروپا و مسکو و پکن است.

موفقیت ایران در زمینه فروش نفت و بازگشت درآمد حاصل از آن چقدر بوده است؟

موفقیت ایران درمورد دریافت پول نفت به صورت مستقل بسیار محدود و حتی غیرممکن به نظر می رسد، اخیرا پیشنهاد ۱۵ میلیارد دلار داده شده بود که اتحادیه اروپا از طریق کمک های مالی و با اسناد بانکی در دو دوره متفاوت این ۱۵ میلیارد دلار را با حسابی که برای ایران باز می‌کند، بتواند مایحتاج ضروری خود را همچون غذا و دارو وارد کند، البته این اقدام برای جلوگیری از وارد آمدن فشار بیشتر به مردم ایران بود و گفته می شد این مبلغ برای ایران به صورت وام و یا پول پیش فروش نفت در نظر گرفته می‌شود که نهایتا محقق نشد. این موضوع مهم نشان دهنده افزایش فشارهای اقتصادی به خاطر تحریم های آمریکا بر پیکر اقتصاد ایران است و ازطرفی دستیابی به همین مقدار پول در میان مدت و دراز مدت نمی تواند جوابگوی نیازهای جامعه ایران و هزینه های موجود این کشور باشد. با توجه به اینکه ترامپ در اجلاس G7 در فرانسه بازهم اجازه فروش نفت ایران را نداد و همه تلاش های اتحادیه اروپا به دلیل چیرگی وتسلط نظام اقتصادی آمریکا بر نظام بین الملل و اقتصاد اروپا خنثی است، با وجود چالش هایی که اتحادیه اروپا در برابر آمریکا دارد نمی تواند آن گونه که مد نظر ایران است،  به تعهدات برجامی اش عمل کند، چرا که اروپا در نظام اقتصادی مستقل نیست و بدون آمریکا اقتصادی شکننده دارد.

با توجه واقعیات موجود در عرصه دیپلماسی و اقتصاد بین الملل، تلاش های ظریف تا چه میزان منجر به نتایج مطلوب خواهد شد؟

سفرهای پی در پی آقای ظریف درمان دردهای موجود اقتصاد ایران نیست، ولی می تواند آن‌ها را تا حدی التیام بخشد و امیدواریم بتواند اقتصاد وابسته به نفت ایران را درمان کند، بنابراین سفرهای آقای ظریف برای راهبرد دیپلماسی ایران کار درست و ضروری به نظر می رسد، چرا که وی در سفرهایش سعی می کند اقتصاد بیمار و وابسته به نفت ایران، درد کمتری را در اثر تحریم ها متحمل شود. تلاش دستگاه دیپلماسی سعی در کاستن از فشار تحریم ها بر سلسله اعصاب اقتصاد ایران است. اما اینکه فکر کنیم این سفرها می تواند مسئله اقتصاد بیمار ایران را به طور کامل حل کند و در شرایط بغرنج فعلی ایران را از وضعیت بحرانی موجود خارج کند، چندان خوشبینانه نیست، چون اصلی ترین قطب و مهره اصلی و موثر در عملیاتی شدن برجام، یعنی آمریکا از آن خارج شده و با تمام قدرت ایران را تحت موجی از انواع فشارهای سیاسی و اقتصادی قرارداده است؛ سفرهای ظریف در حوزه وظایف وزیرامورخارجه و دستگاه دیپلماسی کشور قابل قبول است، اما اینکه توقع داشته باشیم این سفرها بتواند مشکلات ایران را حل نماید اینگونه نیست.

با توجه به سفر ظریف به مسکو، آیا روسیه می تواند دراین شرایط در کنار ایران باشد؟

ظریف در این دیدار از همراهی روسیه در حفظ برجام گفته است، روسیه نیز سعی دارد به خاطر منافع کشورش از در دوستی با ایران در آید و از این دوستی بهره های متفاوتی برده است که شواهد واقعی در طول تاریخ گواه این موضوع است، روس ها هرگز دوست یا شریک استراتژیک ایرانی ها نبوده و نیستند چرا که در بازار فروش انرژی و در رقابت برای صدور انرژی در جهان روسیه، عربستان وامارات جزو رقبای اصلی ایران هستند، بنابراین باید واقعیت‌های تلخ سیاسی را از تعارفات دیپلماتیک جدا کرد، گرچه باید به وزیر امور خارجه ایران هم حق داده شود که این تعارفات دیپلماتیک را باهم داشته باشند، همانگونه که سرگئی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه بارها گفته است که ایران شریک استراتژیک روسیه است، ولی همه به نیکی می دانیم این تعارفات فقط مصرف دیپلماتیک دارد؛ در واقع نمود بارز این حرف این است که روس ها از طرفی با اسرائیل و عربستان هم پیمان و همکاری اقتصادی و سیاسی دارند و از طرفی عربستان در تقابل با ایران است، پوتین این مرد هزار چهره نرد عشق با ترامپ می زند و البته همه کشورها در چار چوب منافعشان روابط خود را باسایرین سروسامان می دهند، پوتین همان کسی است که در تنش پیش آمده بین ایران و آمریکا گفت بیش از این نمی توانیم در مورد ایران هزینه و حمایت کنیم، روسیه آتش نشان منطقه نیست.  

به نظر شما همکاری ایران و روسیه می تواند به جمع بندی مسالمت آمیزی برسد؟

ایران و روسیه در افغانستان، عراق و سوریه لایه‌های متفاوتی از همکاری و اصطکاک را در چهار دهه اخیر با هم تجربه و آزموده‌اند؛ اما به دلیل اینکه روس ها از منظر کلاسیک بعد از جریانات جنگ سرد با واشنگتن درگیر هستند و نظام جمهوری اسلامی ایران هم یک نظام برخاسته از تعریف انقلاب اسلامی در مبارزه با آمریکا و با ستون فقرات شعار مرگ بر آمریکا است؛ در طی جنگ سرد بین روس ها و آمریکا به واسطه سبقه تاریخی ناشی از وجود اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و بلوک شرق تقابل این دو کشور با هم است؛ روس ها ایران را در جبهه‌های در مقابل آمریکا می‌بینند که ایران می‌تواند  ضدیت با آمریکا را تعریف کرده و به خاطر همین موضوع هم یک نوع شراکت استراتژیک برای خود و ایران در ضدیت با آمریکا قائل هستند و گرنه روسیه و شخص پوتین به عنوان رئیس جمهور این کشور از رئالیسم روسی تبعیت کرده که در بزنگاه های تاریخی با همه کشورها حتی با واشنگتن در جهت تامین منافع آمریکا تلاش می‌کند. روسیه به دنبال منافع ملی است واز قربانی کردن ایران در پیش پای آمریکا به خاطر منافعش ابایی ندارد.

یک سئوال بسیار مهم واستراتژیک وجود دارد، اینکه اگر ایران دست دوستی به سوی کشورهای منطقه دراز کند چه واکنشی در قبال آن وجود خواهد آمد؟

اگر ایران به نظام بین الملل برگردد و درست عمل کند می تواند امتیازت زیادی از همه قدرت های بین المللی دریافت کند، ایران در سه دهه اخیر همه هویت و ماهیت انقلاب خود را در مبارزه با آمریکا تعریف کرده است، ولی مسئله اساسی این است که ما می خواهیم با همه جهان بجنگیم یا اینکه رفتار آنها را اصلاح  کنیم که این امکانپذیر نیست، متاسفانه در حال حاضر ایران برگ برنده‌ای دست چینی ها، روسیه و اعراب شده که هم از ایران استفاده می کنند و هم با برگ برنده ایران ضعیف شده از آمریکا امتیاز می گیرند.

روس ها، اتحادیه اروپا، عربستان و اسرائیل؛ ایران را برای خود برگ برنده می دانند، ایران می خواهد با آمریکا بجنگد ولی باید برای چه با آمریکا بجنگد؟ ایران بر آن است که آمریکا را دشمن اصلی خود بنامد و با نامیدن آمریکا به عنوان دشمن اصلی خود زمینه هایی را ایجاد کرده است که سایر کشورها مثل روسیه و چین  از ایران سوءاستفاده  کنند تا به اهداف و منافع خود برسند، شاید اگر ایران از در دوستی با آمریکا در آید، این کشور برای ایران بهترین شریک استراتژیک در منطقه خواهد بود، اما باید خاطر نشان شد که آمریکا قابل اعتماد نیست، چون هیچ کشوری حتی شریک استراتژیک در نظام بین الملل صدرصد قابل اعتماد نیست. در طول تاریخ دو کشور انگلیس و آمریکا، بیشترین میزان نزدیکی را با همدیگر دارند، ولی بدترین و خطرناک ترین دشمن دوست برای آمریکا، کشور انگلیس است.

از روز جمعه ایران گام سوم در کاهش تعهدات برجامی را برداشته است، این جریان را چگونه ارزیابی می کنید ؟

اروپا حتی اگر هم بخواهد نمی تواند آنچه که ایران از اروپا می خواهد را به انجام برساند، بنابراین بهتر است که ایران به التیماتوم خود عمل کند هر چند این کار باعث تسهیل شدن فضای تحریم آمریکا برعلیه ایران است؛ در این شرایط آمریکایی ها با سهولت بیشتری نسبت به گذشته می توانند در مسیر ایجاد فضای تحریمی علیه ایران عمل کنند و کم کم می توانند کشورهایی مثل انگلستان را در مقطعی که فردی مثل بوریس جانسون بر مسند امور است، به طرف خود جذب کنند.

گفت‌وگو از: آناهید بیدکانی بختیاروند _ خبرنگار سیاسی ایمنا

کد خبر 388619

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.