با وجود اینکه بازار سهام این هفته تا حدودی تحت تأثیر اعلام اجرای تغییر دستورالعمل معاملات بازار پایه قرار داشت و حتی در روز یکشنبه و ابتدای معاملات دوشنبه رنگ قرمز به خود گرفته بود اما در نهایت فوران نقدینگی باز هم موجب به پیش رفتن قیمت ها شد و در پایان معاملات روز چهارشنبه شاخص کل به رقم ۲۹۰ هزار و ۱۷۸ واحد رسید و نسبت به پایان هفته گذشته بیش از ۴ درصد رشد داشت.
بازار پایه فرابورس اما سرنوشتی متفاوت داشت و تصمیم سئوال بر انگیز مدیران بازار در خصوص نحوه انجام معاملات این بازار که به کاهش جذابیت آن و در نتیجه محدود شدن معاملات در آن می انجامد با واکنش هیجانی و فرارگونه معامله گران رو به رو شد. اینجاست که مَثَل "در و تخته با هم جور میشود" مصداق پیدا می کند. اطمینان بخشی و ایجاد ثبات و شفافیت جهت فراهم کردن امکان تصمیم گیری فعالان هر بازار ساختار یافته از وظایف اصلی و دلایل وجودی مدیران است که در تصمیمات اخیر همه این وظایف یکجا قربانی شد. مدیران و مسئولان ردههای مختلف سازمان بورس و شرکت فرابورس در اظهار نظرهای جسته و گریخته مسائلی نظیر موارد مختلف تخلف و دستکاری قیمت، شکایتهای متعدد از معاملات بازار پایه و ایجاد حباب قیمتی در تعدادی از سهمهای مورد معامله در این بازار را از عوامل اتخاذ این تصمیمات دانسته و آن را پیشگیرانه ذکر کرده اند، اما پاسخگوی این سئوال نبوده که در برابر رخداد اتفاقات مشابه که به کرّات حتی در بازار اصلی بورس نیز دیده می شود چه راهکاری اندیشیده می شود؟!
البته وضعیت نابسامان و آشفته معاملات در بازار پایه موضوع عیانیست که در یادداشت های پیشین نیز به آن اشاره شده اما آیا علاج یک بیماری سر به نیست کردن بیمار است؟ اگر باز بودن دامنه نوسان قیمت در بازار پایه موجب جذابیت آن و جذب نقدینگی شده است چرا این مزیت به بازارهای بالاتر تسری پیدا نکند و بر عکس ایراد بزرگ بازار اصلی که حاکی از طفولیت بازار در کشور و یا حداقل نگاه این چنینی مسئولان به بازار است، گریبانگیر بازار پایه نیز بشود؟ اگر بازار پایه محل معامله سهام شرکت هایی است که به واسطه عوامل مختلف ایجاد ریسک از معیارهای اطمینان بخش جهت معامله در بازارهای اصلی برخوردار نیستند چرا معامله در این بازار محدود به معامله گران حرفه ای و یا افرادی که توان پذیرش ریسک آن را دارند، نشود؟ البته در این صورت جهت بهره مندی سرمایه گذاران غیر حرفه ای از نوسانات این بازار باید زمینه تأسیس صندوقهای سرمایه گذاری مخاطره پذیر با هدف سرمایه گذاری در این بازار را نیز فراهم کرد تا معامله گران غیرحرفه ای به طور غیر مستقیم از عواید آن بهره مند شوند. در هر صورت واشکافی همه ابعاد این تصمیم در حوصله این نوشتار نیست اما گویای زوایای مختلفی از نحوه مدیریت بازار سرمایه در ایران می تواند باشد.
اما سمت تخته بازار نیز در پاسخ به این تصمیمات شگفتی آفرید. اشتیاق سهامداران جهت خلاصی از سهام بازار پایه ای خود به جایی رسید که مسئولان رفتار مهربانتر از مادر در پیش گرفتند و دامنه نوسان قیمتی را در این بازار از ۱۰ به سه درصد محدود کردند تا سهامداران بیش از این به سرمایه خود آسیب نزنند. تحلیلگران به درستی می پرسیدند اگر مبنای خرید و فروش سهام ارزش آن باشد تصمیم در چگونگی انجام معاملات چرا باید موجب آن شود که سهامداران در نرخ های ۲۰ تا ۳۰ درصد پایینتر از قیمت خرید اقدام به فروش سهام خود کنند؟ حقیقتا چنین روش سهامداری چنان روش مدیریتی را نیز می طلبد. در هر صورت به غیر از چند سهام معدود در هفته ای که گذشت عمده سهام بازار پایه فرابورس با کاهش قیمت مواجه بود که در این میان بیمه حافظ با ۲۵ درصد کاهش در یک هفته رکورد دار شد و سهامداران نمادهای شپلی، لکما، ولانا و سجام نیز شاهد کاهش بیش از ۲۰ درصدی ارزش دارایی خود در یک هفته بودند. البته در روز پایانی بسیاری از سهامهای بازار پایه به تعادل رسیده و یا صف خرید شدند.
افزایش رفت و آمدهای هیئتهای دیپلماتیک به فرانسه که اخیرا ابتکار عمل جهت متقاعد کردن ایران برای پایبندی به برجام را در دست گرفته نیز از اخباری بود که در این هفته خاطر سهامداران را از افزایش نیافتن تنشها آسوده می کرد به ویژه آنکه در آخرین سفرها هیئتهای بانکی و اقتصادی نیز با دیپلماتها همسفر بودند تا چگونگی بهره مندی از اعتبار ۱۵ میلیارد دلاری پیشنهادی فرانسه را ارزیابی کنند.
در آخرین خبرها وزیر دارایی فرانسه مذاکرات خود با همتای آمریکایی در این رابطه را سازنده خوانده است.
در ابتدای این هفته خبری منتشر شد که در آن وزیر صنعت، معدن و تجارت راهکار دولت برای حل معضل رکود در صنایع مستقر در اراک را واگذاری شرکتهای واگن پارس، آذراب و هپکو به مپنا اعلام کرد. این گونه دست اندازی دولت به منابع شرکتهایی که سهام آن در دست عموم است بسیار جای تأمل دارد. خوب است در هیئت وزیران مجالس نقالی برای مرور تجارب واگذاری اجباری شرکتهای ریز و درشت به بانکها و صندوقهای بازنشستگی به عنوان رد دیون و خصوصی سازی و نتایج آن برگزار شود تا اندک شرکتهای سرپای باقی مانده نیز مانند بانکها و صندوقها به بحران ورشکستگی نرسند. اگر زمینه تولید و رونق کسب و کار در کشور فراهم باشد بخش خصوصی به خوبی از پس اداره کردن صنایع کوچک و بزرگ بر خواهد آمد و اگر چنین زمینه ای فراهم نباشد از دست مپنا و غیرمپنا نیز کاری ساخته نیست و این راهکارها صرفا جهت بهره مندی از منابع ابر شرکتها برای به تعویق انداختن بحران های کارگری در شرکتهای کوچکتر مطرح می شود که در نهایت ممکن است به تسری مشکلات از صنایع کوچکتر به صنایع بزرگتر نیز بینجامد. در هفته ای که گذشت بازدهی شرکت مپنا بیش از ۲۰ درصد و صنایع آذراب کمتر از سه درصد بوده و هپکو نیز بیش از ۱۲ درصد از ارزش خود را از دست داده و بازار پایه ای بودن از دلایل اصلی این کاهش ارزش است.
در گروه سنگ آهن انتشار آمار فعالیت ماهانه شرکت سنگ آهن گل گهر نشان از به صفر رسیدن صادرات این شرکت در مرداد ماه داشت. به نظر می رسد این موضوع نه به دلیل تحریمها بلکه به دلیل کارزاری است که تولید کنندگان فولاد و در رأس آنها ذوب آهن جهت جلوگیری از خام فروشی سنگ آهن و الزام تولیدکنندگان آن به فروش به فولاد سازان داخلی به راه انداخته اند. این کارزار که با پخش گزارشهای خبری در بخشهای اصلی خبر سیما نیز حمایت شده است در حالی است که اگر فولادسازان داخلی حاضر باشند سنگ آهن را به نرخ جهانی خریداری نمایند دلیلی برای صادرات آن باقی نمی ماند در غیر اینصورت انتقال ثروت از جیب سهامداران تولیدکنندگان سنگ آهن به جیب سهامداران تولید کنندگان فولاد چه توجیهی دارد؟ در چهار ماهه ابتدای سال متوسط نرخ فروش گندله صادراتی در سنگ آهن گل گهر تا ۲۸ درصد بالاتر از نرخ فروش داخلی بوده است. بنابر اخبار رسیده مقرر شده است از ابتدای مهر سال جاری بر صادرات سنگ آهن عوارض ۲۵ درصدی وضع شود تا صادرات آن توجیه کمتری داشته باشد. در هفته ای که گذشت با وجود فضای هیجان خرید، سهام شرکت گل گهر با یک درصد کاهش ارزش، مواجه شد.
از غایب بزرگ بازار یعنی بانک ملت نیز خبر رسیده است که مدیران آن به دلیل محرمانه بودن جزئیات توافق با خزانه داری انگلیس در خصوص دریافت غرامت از انتشار آن خودداری می نمایند. مدیر مالی این بانک در همین ارتباط طی مصاحبه ای اعلام کرد که « پس از دریافت غرامت مذکور و لحاظ مبلغ درآمد حاصله به عنوان قلمی از اقلام سایر درآمدها، صورت سود و زیان بانک در مقطع پس از وصول تهیه و به سهامداران محترم و بازار سرمایه تقدیم خواهد شد». وی اظهار امیدواری کرده است با اتمام دوره تعلیق نماد این بانک و پس از تعطیلات عاشورا و تاسوعا امکان معاملات روی سهام آن فراهم شود. از گوشه و کنار بازار خبر می رسد که اشتیاق بالایی برای خرید سهام این بانک در زمان بازگشایی در قیمتهای شگفت آور وجود دارد که لازم است بازگشایی آن به نحوی صورت گیرد که عدم تقارن اطلاعاتی به حداقل برسد. وجود قوانین در راستای شفافیت معاملاتی و انتشار جزئیات خرید و فروش کدهای معاملاتی در چنین مواقعی می تواند جلوی سوء استفاده از ناآگاهی عمده فعالان بازار را بگیرد.
در روز چهارشنبه این هفته شرکت پایا سامان پارس وابسته به بنیاد مستضعفان اقدام به عرضه اولیه شرکت زیرمجموعه خود به نام جنرال مکانیک در بازار دوم فرابورس کرد که طی آن ۱۰ درصد از سهام این شرکت معادل ۱۰۰ میلیون سهم به ارزش ۷۹۰ میلیارد ریال به ۵۲۹ هزار و ۱۹۶ متقاضی فروخته شد.
قابل توجه است که این نوشته حاوی هیچ توصیه ای برای هرگونه تصمیم سرمایه گذاری شامل خرید و فروش نبوده و صرفا بیان رویدادهای مرتبط با بازار سرمایه و نظر شخصی نگارنده است و مسئولیت هر گونه تصمیم بر عهده سرمایه گذاران خواهد بود.
** کارشناس ارشد مدیریت مالی، تحلیل گر بازار سرمایه و بورس
نظر شما